پس از25 سال دوری صورت گرفت
دیدار اینترنتی مادر و دختر روی خط ایران ـ امریکا+عکس
زن سالخورده که پس از سالها زندگی در امریکا و دوری ناخواسته ازفرزندش، در جست و جوی تنها دخترش بود، توانست در کمتر از یک ماه خانواده گمشدهاش را پیدا کند.
«مزین» 25 سال قبل برای زندگی در کنار پسرش راهی ینگه دنیا شد. تنها دختر اوکه در ایران زندگی میکرد آن موقع یک پسر و دختر 8 و 10 ساله داشت. مادربزرگ عاشق نوههایش بود و دوری از آنها برایش دشوار. اما او باید به خاطرشرایط پیش آمده نزد پسرش میرفت. مادر که رفت، دختر جوان در ایران تنها ماند و کم کم مسائلی رخ داد که مادر بیش از پیش از دخترونوههایش دور افتاد. همه ارتباط آنها یک آدرس و شماره تماس از امریکا بود که این تنها پل Bridge ارتباطی نیز بعد از نقل مکان دایی بچهها به خانهای دیگر برای همیشه از بین رفت. «نادیا» دلتنگ مادر بود اما نمیدانست کجا و چگونه باید دنبالش بگردد. قلب مادر نیز برای فرزند ونوههایش میتپید اما سن و سالش طوری نبود که بتواند رنج سفر طولانی به ایران را تحمل کند.
9 سال از این جدایی و بیخبری میگذشت که یکی از اقوام دور «مزین» خبر فوت او را برای دخترش آورد. غم رفتن مادر از یک سو و اینکه هیچ مزاری برای سوگواری وجود نداشت نادیا را بشدت ناآرام کرده بود.... این آخرین خبری بود که از آن سوی مرزها رسید.همه چیز در طول این سالها با تصور مرگ مادر گذشت تا اینکه سوم فروردین 96، اتفاق عجیبی رخ داد.
پیام مرموز اینترنتی
سوم فروردین ماه سالجاری، پسر کوچک نادیا، پیام عجیبی در صفحه فیس بوکش دید. او در این باره به خبرنگار «جویندگان عاطفه» گفت: «پیام مشکوک و عجیبی بود. همه اطلاعات من در آن خیلی واضح درج شده بود. فرستنده خود را همسایه مادربزرگم در امریکا معرفی کرده و مدعی شده بود او زنده است و با مرگ داییام، در 88 سالگی در خانهای در یکی از شهرهای کالیفرنیا تنها زندگی میکند. راستش کمی مشکوک شدیم. چون ما 16 سال پیش خبر فوت مادربزرگ را شنیده بودیم. اما همه مشخصات کامل بود و نمیشد راحت از کنارش گذشت. باز هم اعتماد نکردیم. تا اینکه این فرد صفحه حوادث Accidents روزنامه ایران به تاریخ 17 اسفند را برایمان فرستاد. وقتی عکس مادربزرگ و خبر چاپ شده را دیدیم اطمینان یافتیم که مادربزرگ زنده است. وقتی به مادرم موضوع را گفتم شوکه شد.دراوج خوشحالی باورش نمیشد که مادرش زنده است.آن طور که از همسایه مادربزرگ در امریکا شنیدیم، داییام 5 سال قبل بهدلیل ابتلا به سرطان فوت کرده بود و مادربزرگ با وجود کهولت سن با یک پرستارخانگی زندگی میکرد. همسایه مادربزرگم خیلی به او و ما لطف کرد و مقدمات تماس تصویری ما را ازطریق «اسکایپ» با مادربزرگ فراهم کرد. راستش مادربزرگ بهدلیل کهولت سن و گذشت زمان ما را نمیشناخت. آنقدر نشانه آوردیم تا مطمئن شد خانوادهاش هستیم. چند باری با هم صحبت کردیم. از آنجا که خواهرم مقیم انگلیس است بزودی به دیدن مادربزرگ میرود. من و مادرم هم در نخستین فرصت برای دیدناش خواهیم رفت. این اتفاق خوب با پیگیری و محبت همسایه مادربزرگ و گروه جویندگان عاطفه رخ داد و از همین جا از طرف خانوادهام از همه تشکر میکنم.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
اخبار حوادث رکنا را از دست ندهید:
7 بار قصاص برای قاتل سریالی زنان گیلانی / گزارش و عکس از محل زندگی آشپز قاتل
کار کثیف مرد راننده با زن تنها / او با دوستانش هم تماس گرفت تا آن ها هم برای عمل شیطانی بیایند
دختر سیرجانی در اردوی مدرسه کشته شد
تنبیه وحشتناک عروس و دامادی که پنهانی با هم ازدواج کرده بودند+عکس
در پارکینگ التماس کرد تا او را نکشیم و ما هر چه خواستیم انجام داد حتی مُردن را!
زنم دیر کرده بود و تلفنش را جواب نمی داد تا اینکه آمد و گفت با خواستگار سابقم شام می خوردیم و ...
این زن راننده های منطقه شمیران را آزار داده است + عکس
او رگ گردن قربانی را در خیابان دهم برید / احمد پنهانی وارد خانه محمد شده بود و ... + عکس
3 نفر بودیم، من با آرزو ازدواج کردم و هومن هنوز به زنم علاقه داشت و ...+عکس
مردم به جای نجات راننده کامیون، بار مشروبات الکی را با خود بردند+ فیلم
جمیله به من نظر داشت / او با من کاری کرد که از خجالت مثل لبو سرخ شدم + عکس
دختر نوجوان روی کاناپه خوابیده بود، مرا که دید خشکش زد و من ...+ عکس
لحظه نفس گیر آتش نشانان برای نجات نوزاد از آتش سوزی آپارتمان + فیلم
کار نجاست بار مهرداد و دوستانش با یک دختر / التماس هاس سیما در باغ گم شد
وقتی با کلید وارد خانه مستاجرم شدم زنش را در وضعیت بدی دیدم و ...
قاتل خونسرد دوستش را تکه تکه کرد و در رودخانه اندخت +عکس
مشت سنگین به صورت زن جوان در خیابان + فیلم و عکس
گلوله در پیشانی دختر 15 ساله گیر کرد+فیلم و عکس (+16)
کثیف ترین قاتلان تهرانی محاکمه شدند / سیانور را به جای قرص خواب به مهندس دادیم و او دیگر التماس نکرد!+عکس
اقدام بی شرمانه شوهر دخترم در مراسم چهلم همسرم آبرویم را برد
ارسال نظر