آشپزخانه‌های خاموش، زنان در آتش ابرتورم/ ازدواج و فرزندآوری، نرخ مشارکت زنان متاهل در بازار کار را به یک‌پنجم کاهش می‌دهد

به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، ابر تورم، هیولای بی‌چهره‌ای‌ست که اقتصاد ایران را در سال ۱۴۰۴ در کام خود فرو می برد اگر چاره ای صورت نگیرد. نرخ تورم، طبق آمارهای غیررسمی، از 50درصد گذشته. بانک مرکزی سکوت کرده، اما سفره‌های مردم فریاد می‌زنند.

ابرتورم یعنی فقر ساختاری

در شرایط ابرتورم، ارزش پول ملی در مدتی کوتاه به‌شدت سقوط می‌کند. این سقوط، برای زنان – به‌ویژه در دهک‌های پایین درآمدی – تبدیل به سقوط اجتماعی نیز شده و بیشتر می شود. زنان سرپرست خانوار، که طبق آمارهای سال ۱۴۰۳، بیش از ۴ میلیون نفر را شامل می‌شوند، دیگر توان تأمین ابتدایی‌ترین مایحتاج زندگی را ندارند و با افزایش تورم نخواهند داشت.

در نبود شبکه حمایتی واقعی، و در غیاب سیاست‌های رفاهی فعال، هزینه‌های خوراک، بهداشت، آموزش و حمل‌ونقل به‌سرعت از دسترس مردم خارج می شود. حتی طبقه متوسط که زمانی ستون بازار مصرف کشور بود، حالا با فروش وسایل منزل، به‌سختی سرپا مانده است. و زنان؟ اولین قربانی این فروپاشی اقتصادی هستند.

زنان؛ ستون‌های ترک‌خورده جامعه

فشار اقتصادی منجر به بازگشت زنان به خانه می شود زیرا آنها اولین انتخاب ها برای تعدیل نیرو هستند. ابر تورم زنان را به خانه باز می گرداند اما نه خانه‌ای گرم، بلکه پناهگاهی پر از اضطراب. افزایش خشونت‌های خانگی، رشد افسردگی و اختلالات روانی، و ناتوانی در تأمین خدمات بهداشتی (مثل محصولات بهداشتی  یا داروهای ضدافسردگی) زنگ خطرهایی هستند که به‌وضوح شنیده نمی‌شوند.

این ابرتورم تنها یک بحران عددی نیست؛ یک بی‌رحمی است که هویت اقتصادی و اجتماعی زنان را هدف می گیرد. زنانی که روزگاری کارآفرین، معلم، پرستار، راننده تاکسی و فروشنده بودند، حالا درگیر زنده ماندن شده‌اند.

در کشوری که سیاست‌گذار اقتصادی‌اش به بازار ارز چشم دوخته و نه به سفره مردم، صدای زنانی که زیر بار تورم له می‌شوند، شنیده نمی‌شود. این گزارش، شاید تنها پژواک خفیفی از آن فریاد باشد.

زنان، قربانیان خاموش ابرتورم و بازار کار فروریخته

فاطمه عزیزخانی، عضو کمیته مزد و کارشناس پژوهش‌های مجلس، در گفت‌وگو با رکنا با نگاهی دقیق به پیامدهای ابرتورم و اقتصاد ورشکسته بر جامعه زنان ایران، تصویری از وضعیت زنان شاغل ترسیم می‌کند. او معتقد است در شرایط فعلی اقتصاد کشور زنان نخستین گروهی هستند که قربانی می‌شوند؛ هم در موقعیت شغلی و هم در کیفیت اشتغال.

او می‌گوید: «زنان ما هم سهم‌شان از اشتغال پایین است، هم کیفیت مشاغلی که در آن‌ها فعالیت می‌کنند، بسیار نازل است. سهم بالایی از زنان شاغل در بخش غیررسمی اقتصاد فعال‌اند؛ بخشی که نه امنیت شغلی دارد و نه حمایت بیمه‌ای.»

به گفته عزیزخانی، زنان در بازار کار، از ابتدا هم در موضعی آسیب‌پذیرتر نسبت به مردان قرار داشتند. حالا با تشدید بحران اقتصادی، این آسیب‌پذیری بیشتر شده و زنان ناچار می‌شوند برای تامین معاش خانواده به مشاغلی تن دهند که نه پایدارند و نه شایسته. «در وضعیت فعلی، زنانی که پیش‌تر فقط برای کمک به درآمد خانواده وارد بازار کار می‌شدند، حالا با افزایش فشار اقتصادی، برای بقا وارد می‌شوند. و وقتی اولویت، صرفاً تأمین معیشت باشد، دیگر کیفیت شغل مهم نیست.»

وقتی تعدیل نیرو زنانه می‌شود

عزیزخانی به یک پارادوکس تلخ اشاره می‌کند: «با وجود افزایش تحصیلات عالی در میان زنان، سهم‌شان از اشتغال رسمی و باکیفیت، رشد چشمگیری نداشته. زن تحصیل‌کرده امروز، همچنان در فهرست تعدیل نیرو شرکت‌ها و صنایع قرار دارد؛ مخصوصاً در زمان بحران‌های اقتصادی، که کارفرما ترجیح می‌دهد نیروی زن را اخراج کند تا مرد را.»

او تأکید می‌کند که زنان تحصیل‌کرده معمولاً به امید یافتن شغل مناسب، دیرتر وارد بازار کار می‌شوند، اما همین تأخیر باعث افزایش مدت بیکاری‌شان نسبت به مردان می‌شود. «مردان، بلافاصله پس از پایان تحصیل، وارد بازار کار می‌شوند؛ اما زنان، چون نگاه‌شان بیشتر تأمین درآمد خانوار است، صبر می‌کنند. همین صبر، شانس‌شان را کاهش می‌دهد.»

 

زنان در تله‌ی نقش‌های جنسیتی و فقدان سیاست‌گذاری

طبق آمار، نرخ مشارکت اقتصادی دختران مجرد در ایران نسبتاً بالا و مشابه مردان مجرد است؛ اما به محض ازدواج و به‌ویژه با تولد فرزند، این نرخ سقوط می‌کند. نرخ مشارکت زنان متاهل در بازار کار تنها به حدود یک‌پنجم (۲۰ درصد) می‌رسد. فاطمه عزیزخانی این افت شدید را نتیجه‌ی ساختار تبعیض‌آمیز بازار کار نسبت به زنان می‌داند: «در شرایط برابر، کارفرما ترجیح می‌دهد مرد را استخدام کند؛ چون از دید او، مرد ریسک کمتری برای شرکت دارد. این یعنی زنِ متأهل، حتی اگر تحصیل‌کرده و متخصص باشد، باز هم در حاشیه می‌ماند.»

او همچنین به کم‌رنگ بودن حضور زنان در سطوح مدیریتی و مشاغل نخبگانی اشاره می‌کند و می‌گوید: «ما هنوز نتوانسته‌ایم از پتانسیل زنان نخبه، تحصیل‌کرده و متخصص در ساختار تولید و مدیریت کشور استفاده کنیم. نه برنامه‌ریزی داریم، نه سیاست‌گذاری هدفمند.»

اشتغال زنانه در بحران چندلایه

به گزارش رکنا، در نهایت، تحلیل عزیزخانی نشان می‌دهد که بحران اقتصادی نه‌تنها کیفیت زندگی زنان را هدف گرفته، بلکه جایگاه آن‌ها را در بازار کار به شدت تهدید می‌کند. از ورود ناگزیر به مشاغل غیررسمی گرفته تا حذف در فرآیند تعدیل نیرو، و از بی‌برنامگی برای استفاده از زنان نخبه تا تبعیض ساختاری در جذب و نگهداشت نیروی کار زن. تمام اینها حکایت از اقتصادی دارد که نه تنها ورشکسته است، بلکه عدالت جنسیتی را هم به حاشیه رانده است.


 

 

 

 

  • ماجرای ربوده شدن دختر علیرضا دهقانی گوینده خبر ورزشی

اخبار تاپ حوادث