گفت و گوی رکنا با نیلوفر پارسا بازیگر سریال آوای باران + اولین فیلم در کنار شوهرش!!

خبرنگار رکنا پس از پخش مجدد سریال آوای باران در تلویزیون مهمان خانه نیلوفر پارسا شد. وی در نقش بیتا در سریال آوای باران اولین بار مقابل دوربین قرار گرفت و توانست پس از آن پای خود را در این حوزه محکم تر کند.

حرف های به یادماندنی نیلوفر پارسا

نیلوفر پارسا بازیگر سینما و تلویزیون در نقش بیتای آوای باران گفت : من ۳۲ سالم است و در این مدت خیلی چالش‌هایی را در زندگی تجربه کردم ، از کودکی تا الان هیچ وقت خودم را متوقف نکردم و ایمان دارم که یک دختر موفق هستم ، نه فقط در کار بلکه در زندگی شخصی ام نیز احساس موفقیت می کنم. یک جمله ای هست که می گویند " یه شب هایی فکر می کنی صبح نمیشه ؛ ولی صبح میشه!" خیلی از جاها به خودم گفتم "داری درد میکشی؟" اشکال نداره ، این درد رو بکش ولی دست از تلاش برندار! همیشه ادامه بده!

ناگفته های نیلوفر پارسا از آوای باران

وی در خصوص این سریال محبوب گفت : اولین تجربه کاری من در سریال از آوای باران شروع شد که درست زمانی که برای تست رفتم بین آن همه درخواست کننده توانستم انتخاب شوم و یک شخصیت خاکستری را بازی کنم اما یک چیز موضوع جالبی راجع به آوای باران این است که یک سری از مخاطبان به من پیام می دهند و می گویند :  "ما یه همچین کسی رو دوست داریم توی زندگیمون داشته باشیم ؛ انقدر پای کسی که دوستش داره میمونه و همه جوانب رو به جون می‌خره فقط به خاطر اینکه با کسی که دوسش داره ازدواج کنه!" انقدر که این روز ها عشق ها کمرنگ و کوتاه مدت شده است این موضوع خیلی برای من جالب شد حتی مردم این شخصیت خاکستری و نسبتا منفی را دوست دارند و می خواهند همچین عشقی در زندگیشان داشته باشند. بیتا هم طرفدارای خاص خودش را دارد!

نیلوفر پارسا در خصوص الهام چرخنده

نیلوفر پارسا در سریال آوای باران با الهام چرخنده همبازی بود و سکانس های مشترک بسیاری با یکدیگر داشتند. او در خصوص تحولات الهام چرخنده و تجربیاتی که با ایشان در ساخت آوای باران داشت گفت : تجربه کار با الهام چرخنده برای من جالب بود و گذشت!

اما اینکه چطور گذشت؟ را توضیح داد: هر کاری چالش های خاص خود را دارد و ایشان به من در کار کمک هایی کردند، به نظر من آدم ها تغییر می کنند و این اجازه دارند که خودشان انتخاب کنند، ما نمی توانیم آن ها قضاوت کنیم چون شاید این تغییرات را ماهم در زندگی مان داشته باشم ، قطعا من آدم 10 سال پیش نیستم ، هر آدمی می تواند در زندگی اش تصمیمات جدید بگیرد و با خوبی ها و بدی هایی که دارد به بقیه چیز هایی یاد بدهد.

نیلوفر پارسا خاطره ای را در برخورد با الهام چرخنده تعریف کرد. وی گفت : عوامل و بازیگران این سریال به برنامه ای در یکی از استان ها رفته بودیم که یک سری دلخوری و ناراحتی هایی با خانم چرخنده برای من رخ داد که هیچ وقت نتوانستم فراموشش کنم! در آن دوران سنم کمتر بود و کمی از این اتفاق اذیت شدم.

اتفاق از آن جایی بود که کسی که میومد سمت من برای عکس یا امضا گرفتن، خانم بازیگر پیشکسوت ناراحت می شد و واکنش های منفی در جمع نشان داد الهام چرخنده در جمع گفت :" بازیگر از خیابان جمع کرده اید و جلوی دوربین نشاندید که در کنار ما قد بکشند و معروف شوند؟" به هر حال این سریال در آن دوران بسیار دیده شد و بازیگران جوان آن خیلی طرفدار داشتند. یک روز در هتل گریه می کردم و به خاطر اذیت ها و لحظات تلخش از آمدن خود پشیمان بودم. از آن جا که برگشتیم همه چیز تغییر کرد ، الهام چرخنده هم تغییر کرد ، اما این تصمیم جدیدی بود که ایشان گرفت. به هر حال هر تغییری در زندگی تبعاتی دارد و ایشان تبعات آن را می بینند.

حرف های نیلوفر پارسا درباره سحر قریشی

نیلوفر پارسا در کار مشترک خود با سحر قریشی به نام من و شارمین همبازی بوده است که در خصوص روحیات سحر قریشی و تحولات زندگی او گفت : هر آدمی می تواند هر جایی از زندگی اش انتخابی داشته باشد و من نمی توانم در خصوص این تحولاتش او را قضاوت کنم، چون لحظاتی که او در زندگی اش تجریه کرده است را من تجربه نکردم، با کفش او راه نرفتم که بتوانم هم اکنون او را قضاوت کنم. اما سحر مثل همه بازیگرا،  مثل همه همکارها یک شخصیت نرمال و طبیعی داشت، سر صحنه اتفاقاً خیلی پر انرژی بود و برای هم دوست خوبی بودیم  حتی بعد از کار نیز با همدیگر در ارتباط بودیم ، سحر روزی تصمیم گرفت که از ایران برود و اتفاقات عجیبی را طی آن تجربه کرد. این تصمیم خودش بوده ولی سر صحنه بسیار اتفاق‌های خوب را با او تجربه کردم و رفاقت بین ما شکل گرفت.

تمام انتخاب های ما تبعاتی دارد و قطعاً به تبعاتش فکر کرده بود و پذیرفت که باید توانایی مقابله با این چالش ها را داشته باشد.

برای سحر قریشی یا همیشه یک چالش درست شده یا خودش به درست شدن حاشیه کمک کرده است ، تا کنون توانسته با آن مقابله کند از این به بعد هم می تواند.

ناگفته های نیلوفرپارسا و همسرش در خصوص ازدواج

همسر من میلاد اسداللهی است که یک ازدواج موفق را با او تجربه کردم ، او خیلی مهربان ، جدی ، پرلاش و با پشتکار است .به می می گویند: "این همه مامان باباتو اذیت کردی بعد آخر رفتی سینا رو ول کردی با یکی دیگه ازدواج کردی"

پارسا در خصوص نحوه آشنایی با همسرش گفت : میلاد سریال آوای باران را ندیده بود ، روزی من برای پروژه ای تبلیغاتی توسط یک میکاپ آرتیست به استودیو فیلم برداری اسداللهی دعوت شدم ، خلاصه ما رفتیم و یه سری عکاسی کردیم. همانجا با خودم گفتم:چه عکاس جدی ای  آفرین!

 ما بعد از عکاسی از همدیگر خداحافظی کردیم و اون ماجرا تموم شد.

خاطره جالب نیلوفر پارسا و همسرش

چند ماه بعد که رفتم عکسامو از ایشون تحویل بگیرم ،همدیگر را در فضای مجازی فالو کردیم و ایشون شروع کرد به من پیام دادن! 

همسرش در ادامه صحبت ها را تکمیل کرد و گفت: البته نیلوفر اولین کسی بود که به  من پیام داد ( برای پیگیری عکس ها ) اما من در فضای مجازی صحنه ی سخت یکی از تئاتر هایش را دیدم ، در آن صحنه نیلوفر انعطاف عجیب خودش را به نمایش گذاشته بود و 180 درجه پاهایش را باز کرده بودم؛ همان جا بود که به او پیام دادم "باریکلا چقدر قشنگ "

همچنان با هم صحبت کردیم که تا بعد از 6 ماه آشنایی و معرفی خانواده ها 2 سال پیش عقد کردیم.

حرف های شنیده نشده از همسر نیلوفر پارسا

میلاد اسداللهی در خصوص حال و هوای احساساتش زمانی که نیلوفر را روی صحنه تئاتر یا اجراهایش می بیند گفت :

نیلوفر قشنگ ۱۸۰ درجه در خانه با جلوی دوربین تفاوت دارد ، من احساس می‌کنم نیلوفر از آن دسته از بازیگرانی است که خیلی پتانسیل های زیادی دارد. وقتی کار های او را میبینم فوق العاده لذت میبرم و می دانم با جون و دل برای هر کاری تلاش می کند و دوست دارم همیشه حمایتش کنم.

یکی از تئاتر هایش را با پندار اکبری به واسطه اینکه می خواستم دنبالش بیاییم و او را به خانه برسانیم ، هر شب میدیدم ؛ آنقدر خوب بازی می‌کرد هر سری یک چیزی از او یاد می‌گرفتم ، هر سری کارشو می‌بینم کلی لذت می‌برم و احساس می‌کنم که خیلی بیشتر از این ها حق پیشرفت دارد.

احساس می کنم نیلوفر خیلی اتفاقاتی خوبی در پیش دارد چون بسیار تلاش می کند و عاشقانه کارش را دوست دارد.

حرف های نیلوفر پارسا از بچه داری و خبر خوش خانم بازیگر

نیلوفر پارسا در خصوص علاقه به بچه داری اش گفت : خبر های خوبی در راه است!

او در ادامه گفت : بسیاری از بازیگران هالیوودی در سن پایین ازدواج کردند و حتی بچه دار شدند، به نظر من تشکیل زندگی مشترک و بچه داری نمی تواند مانعی برای یک زن باشد تا از شغل و مسئولیت هایش فاصله بگیرد. به عقیده من خانم های ایرانی ازدواج و بچه دار شدن را بیشتر محدودیت می بینند.

من به عنوان یک زن دوست دارم که همه چیز را در زندگی ام تجربه کنم ، حتی فکر می کنم این تجربیات به بازیگری من بیشتر کمک می کند. چطور می‌توانم مادر نباشم و نقش یک مادر را با تمام حس های خاصش ایفا کنم ! چقدر می توانم از تجربیات بقیه استفاده کنم. البته بگوییم این طور نیست که بقیه بگویید خب اگر می خواهی نقش یک معتاد را بازی کنی باید معتاد شوی؟ خیر حرف من به این منظور نیست! اما تا جایی که می توانم باید خودم را نزدیک به نقشم کنم، وقتی می توانم یک سری چالش های طبیعی و انسانی را تجربه کنم چرا خودم را از آن محدود کنم؟! در ۵۰ سالگی چه لذتی بالاتر از آن است که هم مادر شدن را تجربه کرده ام هم کارم را به موازات آن به پیشرفت رسانده ام.

آینده نیلوفر پارسا چگونه خواهد بود؟

نیلوفر پارسا در خصوص تصورات خوب برای آینده کاری اش گفت : سوداهای بزرگی در سر دارم ، موقع شروع بازیگری عجول‌ تر بودم و دوست داشتم سیر پیشرفت من خیلی زود به تحقق بپوندد اما الان تصمیم دارم آهسته تر پیش برم پخته تر برخورد کنم؛ از طرفی به فیلم سازی علاقه بسیاری دارم و ایده های بسیاری در زهنم پرورش می دهم. یک زمانی به هالیوود فکر می‌کردم ،  جوون بودم و جاه طلب ولی خب همچنانم گاهی به این فکر می‌کنم! البته الان راه پیدا کردن به جشنواره های مختلف جشنواره های بین المللی خیلی آسون تر  از گذشته شده است و ما داریم کسایی که در ایرانن و جز آکادمی اسکارن! فکر می‌کنم که این برای ایران و ایرانی یه اتفاق خیلی خوب باشه و آنان راه را برای حضور ما ها در این عرصه هموار تر کردند.

نیلوفر پارسا برای کسانی که می خواهند بازیگری را شروع کنند پیشنهاد داد: خیلی ها در فضای مجازی از من میپرند چطور می توانیم بازیگر شویم و برای ورود به عرصه بازیگری چه کار هایی باید انجام بدهیم ؟ من در جواب باید بگویم خیلی کارها ، به نظر من اولاً که یادگیری آکادمیک خیلی مهم است و باید خیلی صبور باشند. بازیگر باید بدن خوبی داشته باشد ، صدای خوبی داشته باشد، بسیار کتاب بخواند، سیاست بداند ، تاریخ بداند ، و از جامعه اطلاع خوبی داشته باشد. همچنین باید در روانشناسی تسلط داشته باشد تا بتوناد شخصیت های مختلفی را بشناسد و بازی کند.

غمگین شدن نیلوفر پارسا از مرگ سلبریتی ها

نیلوفر پارسا در خصوص سوال" از مرگ کدام هنرمند خیلی متاثر شدی؟ " گفت : از مرگ هر کدام از همکارانم واقعاً خیلی متاثر شدم، هر کدام از آنها وزنه ای در سینما و تلویزیون ایران بودند. مرگ این عزیزان مانند قرص نانی است که هر تکه اش کنده شده و اکنون دیگر چیزی در آن نمانده است.

واکنش نیلوفر پارسا به عمل های زیبایی بازیگران

نیلوفر پارسا در پاسخ به این که "عجیب ترین سوالی که مردم از شما می پرسند چیست ؟" گفت: عجیب‌ترین سوالی که ازم می‌پرسند این است که چرا بینی ام را عمل نمی کنم! و نکته جالب ماجرا اینجاست که برخی دیگر از مردم جواب آن ها می دهند که حالا این چهره طبیعی چه ایرادی دارد؟!

به عقیده من آن قدر چهره غیر طبیعی و عمل کرده دیده ایم که به دیدن چهره طبیعی عادت نداریم ! واقعیت این است که مجبور نیستم چهره ام را عمل کنم ! بسیاری از بازیگران بین المللی و هالیوودی حتی سعی نکردند چین و چروک های صورت خود را بپوشانند ، چرا من باید خودم را شبیه به عروسک بکنم؟! دوست ندارم صورتم را دست کاری کنم و چهره ام غیر واقعی شود.

فارق از اینکه کاملا سلیقه ای است و برخی عقیده دارند که آدم باید به خودش برسد و همیشه زیبا یاشد اما نظر من این است که این عمل های جراحی عوارضی به همراه دارد که در سال های آینده خود را نشان می دهد. نمی توانم بگویم کار غلط یا حتی درستی است اما من برای چهره خودم این موضوع را نمی پسندم! اگر یک کار طبیعی مانند پاکسازی پوست باشد کاملا با آن موافقم!

رزومه کاری نیلوفر پارسا / از نیم وارو روی صحنه تا سریال بی نشان

نیلوفر پارسا در خصوص رزومه کاری خود گفت : آوای باران اولین سریالم بود بعد از آن سریال برنا ، سریال بهترین نقش زندگی ، فیلم‌هایی مثل باج ، سایه‌های رعنا و... را کار کردم که تجربه کار در سایه های رعنا تجربه خیلی سختی بود که هیچ وقت هم اکران نشد.

در یکی از صحنه هایی فیلم سایه های رعنا قرار بود من به عنوان کاراکتری که اعتیاد داشت و می خواست خودکشی کند روی ریل راه آهن بروم ؛ من تمام مدتی که در حال بازی بودم نمیدانستم که با قطار هماهنگ نشده بود ، فقط یادمه که قطار از دور هی بوق میزد و من فکر می‌کردم همه این اتفاقات جزوی از فیلمنامه است، جدا از این موضوعات کارگردان کات نمی‌داد که من بیام کنار و در ثانیه های پایانی قطار تا نزدیک های صورتم آمد و خانم سلطانی من را از روی ریل کنار کشید و قطار رد شد.

وی در ادامه از رزومه کاری دیگرش گفت : من و شین بود تقریبا کار دیگر کمدی بود و اخیرا نیز کار جدیدی داشتم اما نمی توانم اسمش را بگوییم.

در خصوص تئاترها اگه بخواهم مثال بزنم، تئاتری  با پندار اکبری کار کردم که نقش پر چالشی داشتم و بر اساس زیرنویس یه قصه اسپانیایی بود که آقای اکبری بازنویسی اش کرده بود. من سعی میکنم سالی یک تئاتر بازی کنم.

کار دشواری که از تئاتر به خاطر دارم ، کاری بود که در آن تنها بازیگر بدن بودم ؛ حرکات خیلی عجیبی داشتم که همه را خودم طراحی کرده بودم.

باید با نیم‌وارو وارد صحنه می‌شدم بعد پل می‌زدم و  روی دست هایم راه می‌رفتم و دیالوگ می‌گفتم،  باید نفسم را تنظیم می کردم شاید باورتان نشود اما یک شب هایی با گریه روی صحنه می رفتم چون زمستون بود و بدنم سرد میشد و در مرحله اول باید یک ساعت زودتر تمرین می‌کردم و درست زمانی که روی دست راه می‌رفتم باید صدایم به ردیف آخرم می‌رسید.

سریال بی نشان و سریال بازپرس که این اواخر پخش شد نیز حرفی برای گفتن داشت. سریال بی نشان نقش خیلی متفاوتی نسبت به بیتای آوای باران داشت. یک دختر آروم ، خونواده دوست و با ادب که کاملاً تا یک مدیتی شخصیت خاکستری بیتا را در آوای باران از یادها برد.

خبرنگار مهلا رنجبران