متروپل لاله زار تهران را بشناسید ! + عکس های جذاب

در اواسط دوره قاجار و با سفر ناصرالدین شاه به فرانسه، خیابان شانزلیزه چشم شاه را می‌گیرد. او پس از بازگشت به دارالخلافه تهران دستور داد که از میان باغ مصفای لاله‌زار خیابانی بکشند تا تداعی کننده آن خیابان باشد. خیابانی که بعدها یکی از مظاهر زندگی مدرن و شهری تهران شد.

واژه الیزه در کتاب ادیسه آمده و به معنای جایی‌ست که زندگی در آن به راحت‌ترین شکل ممکن جریان دارد و از حوادث طبیعی مانند طوفان و سیل در امان است و باد خنکی از سوی اقیانوس همیشه به سمت آن می‌وزد. الیزه به نوعی بهشت بعد از مرگ است.

به این ترتیب در اواخر دوره قاجار و در اوایل پهلوی اول، این خیابان مظهر تجدد می‌شود. لاله‌زار، مرکز تفرج و گردش مدرنیته تهران شد و کافه و سینماهای مهم شهر تهران را به خود متصل کرد. از گراند هتل و کافه پارس تا تماشاخانه و هجده سینمای کوچک و بزرگ را درخود جای داد.

پاتوق همیشگی و مورد علاقه گوگوش و عارف در تهران

یکی از مهم‌ترین این مکان‌ها در ابتدای جنوبی لاله‌زار نو بالاتر از خیابان جمهوری و روبروی تقریبی کافه پارس معروف ساخته شد. ساختمانی بلند و شیک مشرف بر کل خیابان لاله‌زار؛ سینما متروپل تهران.

در 24 فروردین 1323 ابتدا شرکت سهامی متروپل با سرمایه‌گذاری 4 نفر تاسیس می‌شود. قصد اعضا از تاسیس، کار فرهنگی بود. چند ماه پس از خرید زمین درخواست مجوز سینما متروپل را می‌دهند. واژه فرانسوی متروپل از ریشه یونانی متروپلیس می‌آید و معنای «شهر مادر» را می‌دهد. در واقع مرکزیتی که بتوان یک زمینه را به آن ارجاع داد. 

دو سال پس از کسب مجوز، در سال 1325 سینما متروپل افتتاح شد. افتتاحی باشکوه با نمایش فیلم آمریکایی «نگهبان مبارز». ساختمان این سینما توسط معمار ارمنی مشهور، وارطان هوانسیان ساخته شد و این بنا آخرین و بهترین اثر او می‌باشد.

او در این بنا ظرافت هنر، ریتم، مدرنیته، هماهنگی، سادگی و جذابیت والایی به کار برده است. از او که در میان جامعه معماری به آرشیتکت وارطان شهره بود به عنوان یکی از پیشگامان معماری مدرن تهران یاد می‌شود تا جایی که اصطلاح «سبک وارطانی» در دهه بیست شمسی مطرح شد. او در سال 1301 از مدرسه عالی معماری دانش‌آموخته می‌شود. در پاریس کار معماری می‌کرد و در نهایت سال 1314 به ایران بازمی‌گردد.

پاتوق همیشگی و مورد علاقه گوگوش و عارف در تهران

وارطان بسیار پرکار بود و هر نوع بنایی در کارنامه‌ش نظیر طراحی کاخ سلطنتی نیز دیده می‌شود و سویه‌هایی از آرت دکو نیز قابل مشاهده است. تاریخ پر از نام کسانی‌ست که کاراکتر خودشان را به برند تبدیل کردند و وارطان یکی از همین آدم‌هاست. معماری و وارطان هم‌دست بودند و انگار این معماری بود که وارطان را دوست داشت.

اما متروپل که سینمای زمان خود بود. متفاوت، زیبا و منحصر به فرد با سبک و سیاقی متفاوت از لحاظ معماری. سینمایی با سبک معماری آرت دکو. وارطان در دهه بیست اشتیاق زیادی تحت تاثیر زندگی در پاریس نشان داد و با ساخت هتل لاله کمی بالای سینما متروپل در لاله‌زار این علاقه را به خوبی نشان داد.

پاتوق همیشگی و مورد علاقه گوگوش و عارف در تهران

متروپل بلندترین ساختمان لاله‌زار بود. در طرح اولیه از نمای پیشنهادی سینما مشخص است که معمار بنا دو استراتژی طراحی را همزمان پیش می‌برده. از طبقه همکف تا دوم خطوط اصلی استفاده شده افقی هست و عبارات «سینما متروپل» به فارسی و «سینه متروپل» به لاتین بالایسردر اصلی به صورت افقی طراحی شده. از طبقه سوم به بعد این جزئیات عمودی طراحی شدند و با نئون‌های قرمزرنگ از دوردست‌ها مشخص است.

پاتوق همیشگی و مورد علاقه گوگوش و عارف در تهران

سینما سه وررودی و خروجی در امتداد لاله‌زار نو دارد. ورودی اصلی سینما یک فضای دایره‌ای شکل است. ورودی شمالی مجموعه‌ای برای دسترسی به طبقات مختلف و فضاهای جنبی سینما و در جنوب ورودی اصلی، درب خروج سالن نمایش تعبیه شده. همچنین آرشیتکت وارطان در کف‌سازی سرخ پروژه با مهارتی مثال زدنی نشان متروپل را بازنمایی کرده است.

در پیش ورودی بنا، آرشیتکتِ پروژه با ایجاد یک فضای خالی دو طبقه همراه با ستون‌های بلند و کروی شکل، اتمسفری از طریق رنگ سرخ ساخته تا حس غرور را به مخاطب بدهد. سمت راست، باجه نگهبانی و سمت چپ نیز بوفه منحنی‌شکل قرار گرفته که از زبان طراحی روژه تبعیت می‌کند. پشت بوفه یک مجموعه زیبا از هنر آینه‌کاری را شاهدیم. وارطان مدرنیست در واقع از هنر اصیل ایرانی استفاده کرده و گویی ادای دینی‌ست به هنر ایران زمین.

پاتوق همیشگی و مورد علاقه گوگوش و عارف در تهران

متروپل در دوهه ابتدایی فعالیت موقعیتی ممتاز در بین سینماهای ایران داشت. سینما خود زندگی‌ست. برنج تلخ، گرگ مزرعه، کازینو رویال و خیلی از فیلم‌های دیگر برای اولین بار به صورت دوبله در این سینما اکران شد. این سینما با توجه به وسعت بنا فرصت مناسبی برای فعالیت دیگر اصناف بود. دکتر اسماعیل کوشان، برای کارهای فنی فیلم‌هایش به سراغ متروپل می‌رود.

یکی دیگر از فعالیت‌های مهم متروپل برگزاری نمایش تئاتر و اجرای کنسرت خوانندگان مطرح بود. عارف ، گوگوش ، آغاسی، مرتضی احمدی، عزت‌الله انتظامی و علی نصیریان از جمله هنرمندانی هستند که در این مکان به اجرا پرداختند.

پاتوق همیشگی و مورد علاقه گوگوش و عارف در تهران

با وقوع انقلاب این سینما در اختیار کمیته انقلاب اسلامی قرار گرفت اما پس از دو سال در سال 1359 به مالکانش بازگردانده شد. مجوز فعالیت آن‌ نیز هم محدود شد. برخی از سینماها پس از انقلاب دچار حادثه شد و متروپل نیز در معرض آتش‌سوزی بود تا سال 59 که نام سینماهای خارجی تغییر کرد. متروپل هم به رودکی تغییر نام داد. 

پاتوق همیشگی و مورد علاقه گوگوش و عارف در تهران

دهه 60؛ افول دوران سینما در بحبوحه‌ جنگ.روزهایی که لاله‌زار طراوت سابق را نداشت. رضا بهبهانی، مالک متروپل تلاش بسیاری برای روشن نگه داشتن متروپل کرد. او از سال 1380 به بعد سینما را به پسرش واگذار کرد. روزهایی که فعالیت سینما به شدت محدود شده بود و حال مالکش نیز به اندازه خودش خوب نبود. 

پاتوق همیشگی و مورد علاقه گوگوش و عارف در تهران

سال 1386 بود که با طرح وزارت ارشاد 20 سینما بسته و از گردونه خارج شد. پس از چند سال و مهاجرت خانواده بهبهانی به آمریکا، مسعود کیمیایی تصمیم گرفت که از متروپل به عنوان لوکیشن فیلمش استفاده کند. بهروز پسر رضا بهبهانی با کیمیایی و عوامل فیلم همکاری می‌کند و این سینما به عنوان لوکیشن فیلم «متروپل» مسعود کیمیایی انتخاب می‌شود.

تیم تولید فیلم، گَرد چندین ساله را از اتاق‌های سینما پاک کردند و انگار جانی دوباره به این بنا با معماری منحصر به فردش دادند. اما هنوز هم این سینما معلق است بین مالکین و شهرداری. 15 سال است که فیلمی در این مکان اکران نشده و تنها در گوشه لاله‌زار روزگار می‌گذراند.

پاتوق همیشگی و مورد علاقه گوگوش و عارف در تهران

آن خسته آرمیده در لاله‌زار، رویابخش زندگی گذشتگان، لَمیده در خُل و خاک زمان، جایی معلق بین گذشته، حال و آینده که شنیدن وصف حالش از زبان آیندگان شاید مرهمی باشد؛ تسکینی بر گذر زمان.

متروپل یکی از آثار ارزشمند معماری مدرن تهران است که در سال 1325 با ذوق و هنرِ «وارطان هوانسیان» بر فرازِ لاله‌زار قد علم کرد. متروپلِ مجلل در روزهای رونق دوباره‌ی سینما، درست در روزگارِ پس از قحطی و جنگ دوم جهانی، جایی شد برای گره‌خوردنِ دل‌ها و ثبت خاطره‌های تلخ و شیرین در قلبِ شانزلیزه‌ی ایران.

داستانی که روایت شد، خوانشی بود از قسمت بیستم «رادیو نیست» که به ماجراهای یکی از سینماهای قدیمی و خاطره‌انگیز تهران پرداخته بود. این مطلب به صورت سریالی منتشر خواهد شد و در ادامه به سراغ مکان‌هایی خواهیم رفت که از دیده‌ها محو شدند اما در دل‌ها جاویدانند.

وبگردی