این مطلب از گروه وب گردی است و تنها جنبه سرگرمی دارد
لقب عجیب این خانم بازیگر ایرانی در جوانی / پروانه معصومی را بهتر بشناسید !
پروانه معصومی از بازیگران پیشکسوت سینما و تلویزیون است که پیش از انقلاب لقب پروانه را به عنوان نامش گرفت در حالی که نام اصلی او سکینه بود.
پروانه معصومی از موارد عجیب سینمای ایران است، عجیب و غریب در همه ابعاد. او در شماری از آثار شاخص بیضایی نظیر: رگبار، غریبه و مه و کلاغ بازی کرده و یا مثلا ناخدا خورشید و ناصرالدین شاه آکتور سینما را در کارنامهاش دارد. کارنامه هنری او تا یک مقطع زمانی، بسیار وزین و درجه یک بوده، اما به ناگهان انگار دچار یک افت وحشتناک میشود.
وقتی میگوییم عجیب، یعنی همین که شما در سه فیلم بیضایی باشی و خوب هم باشی و بعد تا این حد کمکارو نه البته گزیدهکار شوی! شاید بگویید سن و سال، اما خب بیشمار همکاران معصومی بودهاند که تا آخر عمر هم کارنامه رنگارنگی داشتند. «نادره» را که یادتان هست، حتی همین حالا مثلا ثریا قاسمی. نکته عجیب بعدی اما جنس حضور اجتماعی خانم معصومیست، او در سینمای انقلاب چند تجربه به اصطلاح منتقدان سینمای آن دوران آوانگارد در کارنامهاش دارد، تجربیاتی که هر هنرپیشهای به آنها تن نمیداد و به نوعی تابوشکنی بود اما حالا در پس سالهای اخیر انگار سایهای هم از آن جنس اجتماعی متفاوت کاراکتر او باقی نمانده. در هر صورت بهانه این مطلب اظهارنظر تازه او در باب برخی مسائل اخیر است که باز هم فارغ از هرگونه برچسبزدن و قضاوت، وجود او را «متفاوت» و حتی بعضا «خبرساز» نشان میدهد.
اینجا کارنامه هنری او را به سه دوره تقسیم کردهایم، دوره اول که درخشان بوده، دوره دوم معمولی و دوره سوم یا همان «سایه» که انگار ردی بیشتر از او به جا نمانده. درباره تیتر هم ذکر این نکته لازم است که اسم واقعی خانم معصومی، سکینه است و پروانه شهرتیست که در سینمای قبل انقلاب به او دادند.
دوره نخست؛ حضور درخشان در سه فیلم بیضایی
رگبار (۱۳۵۱)
رگبار به کارگردانی بیضایی از سینمای قبل از انقلاب، داستان معلمی است ساده؛ اما متفاوت در جامعه! در واقع در جامعه ای که منفعت طلبی و کاسبی، پیشه جماعت شده است و همواره منفعت شخصی بر همه امور ارجحیت داشته و هر کس در پی منافع خود است. در چنین جامعه ای منافع همگانی تبدیل به اموری غریب شده و تا جایی پیش می رود که قدم برداشتن در راه منافع همگانی به نظر جامعه عجیب و خنده دار بوده و فعالیت در این امور را به حساب بلاهت و سادگی فرد در جامعه می گذارند و گویی که دیگر دوره این فعالیتها گذشته است.
غریبه و مه (۱۳۵۳)
داستان پیچیده و رازآلود همراه با رویکرد به آیینهای اساطیری و مایههای نمادین ، بازیهای به یادماندنی، دیالوگهای سترگ و پرمحتوا و چندبار بازنویسی شده، میزانسن قوی، دوربین پویا با انتخاب زوایای تاثیرگذار ، لوکیشنهای متنوع ، شاتهای باز و بسته متنوع، ضرب اهنگ وتدوین نفسگیر ، همه و همه از دریچه نگاه و دوربین مردی که بزرگ است. بزرگ سینما و فرهنگ ایران: بهرام بیضایی.
کلاغ (۱۳۵۶)
«کلاغ» یکی از بهترین آثار بهرام بیضایی است که پس از منتفی شدن تولید «لیلا دختر ادریس» ساخته شد و شاید حسرت ساخته نشدن این فیلم پرکشش که در نهایت نسخه چاپی آن در قالب کتاب به دست مخاطبان رسید را کم رنگ تر کند! فیلم سینمایی «کلاغ» آخرین فیلم سیاه و سفید بهرام بیضایی است؛ آن هم در حالی که پیش از آن در سال 1352 «غریبه و مه» را رنگی ساخته بود! این موضوع گویای این است که بیضایی از فضای سرد تکنیک سیاه و سفید به نفع موضوع و اتمسفر فیلمش سود برده است. فیلم «کلاغ» مانند بسیاری دیگر از آثار بهرام بیضایی درباره هویت گمشده آدمهاست!
دوره دوم؛ کمی معمولی
گلهای داوودی (۱۳۶۳)
«گلهای داوودی» نخستین فیلم بلند سینمایی رسول صدرعاملی در مقام کارگردان و محصول سال 1363 است. فریدون جیرانی فیلمنامه این اثر را نوشت و رخشان بنی اعتماد دستیار کارگردان بود. جمشید مشایخی، داوود رشیدی، پروانه معصومی، بیژن امکانیان، هیلدا پیرزاد، جعفر والی، مهری ودادیان، کاظم معصومی، فرهاد نیکپور، محمود بصیری، امیر سینا، حسین صفریان، میرصلاح حسینی، علیرضا غلامی، اکبر معتمدی، پوریا خلیلی، حمید دلشکیب و... در این فیلم سینمایی مقابل دوربین فیروز ملک زاده بازی کردند. کامبیز روشن روان موسیقی متن این فیلم را ساخت و عباس گنجوی این اثر را تدوین کرد. داوود رشیدی پس از بازی در این فیلم برای دورهای طولانی در سینما ممنوع الفعالیت شد. سکانسهایی از این فیلم سینمایی را تماشا میکنید.
ناخدا خورشید (۱۳۶۵)
فیلم ناخدا خورشید یکی از مهمترین پیوندهای ادبیات و سینما در دنیای تقوایی محسوب میشود؛ اقتباسی آزاد از رمان داشتن و نداشتن اثر ارنست همینگوی و فیلمی که خیلی از سینمادوستان آن را یکی از بهترین آثار تاریخ سینمای ایران میدانند. فیلم ناخدا خورشید، داستان ناخدای یک لنج بارکش را در جنوب ایران روایت میکند که گروهی شرور میخواهند او را وادار کنند تا آنها را به آن سوی آبها ببرد؛ حادثهای که مسیر زندگی ناخدا را عوض میکند.
ناصرالدینشاه آکتور سینما (۱۳۷۰)
فیلم ناصر الدین شاه آکتور سینما ، با «آتیه» – پروانه معصومی فیلم رگبار – باز می شود که روی صندلی پارکی نشسته و عکاس باشی، نامزدش، به ملاقات او می آید، و با توفانی که ناصرالدین شاه را توسط مغولها و به سبک مغولها از جا می کند و او را به آتیه و تنها در همان پارک می رساند، بسته می شود، در واقع، اما بعد برای چند دقیقه رنگی می شود و تمام. در بین دو صحنه سیاه و سفید ـ پارک و آتیه و سرگذشت عکاس باشی رژیسور، بیش از نیمی از فیلم به نمایش کلیپهای قدیمی قبل از انقلاب می پردازد.
دوره سوم؛ ردی از یک سایه
یوسف پیامبر (۱۳۸۷)
یوسف پیامبر یک مجموعه تلویزیونی ایرانی بر پایهٔ داستان زندگی یوسف مطابق با روایت قرآن به نویسندگی و کارگردانی فرجالله سلحشور است. در یوسف پیامبر، بازیگرانی نظیر مصطفی زمانی در نقش یوسف، کتایون ریاحی در نقش زلیخا و محمود پاکنیت در نقش یعقوب، در کنار سایر بازیگران نظیر جعفر دهقان، عباس امیری، جهانبخش سلطانی، رحیم نوروزی، مهوش صبرکن، الهام حمیدی، پروانه معصومی و لیلا بلوکات ایفای نقش کردهاند.
ملکوت (۱۳۸۹)
نام مجموعه تلویزیونی است که در رمضان ۱۳۸۹ به کارگردانی محمدرضا آهنج از شبکه دو پخش شد.این مجموعه تلویزیونی روایت قصهٔ فردی به نام حاج فتاح سلطانی (محمدرضا شریفینیا) میباشد که پس از تصادف دچار مرگ مغزی میشود و به جهان ملکوت میرود در آن زمان فرشتهای (کوروش تهامی) به سراغ او میآید تا به گناهان او رسیدگی کند و از طرفی دیگر داماد حاج فتاح (رضا رویگری) برای رسیدن به ثروت حاج فتاح تلاش میکند اما در واقع، او در این مسیر، ناکام می ماند.
ترانه شرقی (۱۳۹۲)
ترانه شرقی اولین فیلم بلند سینمایی احسان صدیقی است. فیلم داستان یک زوج سالمند را روایت میکند که پس از سالها با فراموشی که برای «رخساره»پروانه معصومی رخ میدهد زندگیشان دچار تغییر میشود. «احمد»کریم اکبری مبارکه برای نگهداری از همسرش دچار مشکلاتی میشود و این موضوع ادامه داستان فیلم را رقم میزند. در این فیلم علاوه بر پروانه معصومی و کریم اکبری مبارکه، نازنین فراهانی و رضا پایروند نیز نقش آفرینی کردهاند.
ارسال نظر