مظلوم‌ترین زن دوم‌های سینمای ایران ! / خانم بازیگرانی که شاهکار ساختند ! + عکس ها

به گزارش رکنا، کاملا مشخص است که رسانه، اصلی‌ترین عامل ایجاد تغییر سطح فکر در جوامع است.این رسانه است که می‌تواند از شما بخواهد چیزی را ببینید که هرگز به چشمتان نیامده یا حتی از آن فرار کرده اید. اما با این حال  در کمال تعجب، کاری کند آن را بپذیرید و دوستش بدارید!

این صفات بیشتر از هر رسانه‌ای، برازنده‌ی دوربینِ هنرمند سینماست. دوربینی که می‌تواند بُعد دیگری از چیزی که شما به ظاهر می‌بینید را نشان دهد و به راحتی جناح شما را تغییر بدهد. پس برای درک بهتر این هنر بی‌مانند، این بار به پای روایت زنانی می‌نشینیم که اگر چه از چشم جامعه قاصبان بی قید و شرط هستند اما دوربین سینما آن‌ها را ظلم دیده‌تر از چیزی که به نظر میرسد نشان داده و محبت آن‌ها را به دل مخاطب انداخته است. در این مطلب به مظلوم‌ترین زن دوم‌های سینمای ایران خواهیم پرداخت.

نوبر/ روسری آبی

نوبرِ (با بازی فاطمه معتمد آریا) فیلم روسری آبی، همانطور که از نامش پیداست، جزء کاراکترهای کمیاب سینمای ایران است. او دختر جوانی است که دنیا، سختی‌ هایش را خیلی زودتر از چیزی که باید به او قالب کرده اما کاملا روشن است که این سختی‌ ها چیزی نیست که کاراکتر نوبر را کمیاب می‌ کند. نکته اصلی در شخصیت او استقامتش در برابر این مشکلات است. نوبر با اینکه بار تمام خانواده‌ ی خود را به‌ دوش می‌ کشد اما به هیچ وجه خودش را سربار کسی نمیکند و زیر دین کسی نمی‌ رود. از طرفی با جسارت تمام همواره حق خود را از دنیا طلب می‌ کند و خستگی به خود راه نمی‌ دهد.

مظلوم‌ترین زنِ دوم‌های تاریخ سینمای ایران

بالاخره این غرور نوبر همراه با روسری آبی اش، او را از بین تمام کارگران کارخانه‌ ی رسول رحمانی(با بازی عزت الله انتظامی) جدا می‌ کند و داستان زندگی نوبر را تغییر می‌ دهد.او که تا به حال به کسی تکیه نکرده است گرفتار عشق رسول رحمانی که به تازگی همسرش را از دست داده و جوانی خیلی وقت پیش از جسمش گذر کرده است می‌ شود و او را تکیه‌ گاه خود قرار می‌ دهد. عشق ممنوعه ی رسول و نوبر در مدت زمان کمی زبان به زبان میچرخد و در اینجاست که دختر سرسخت داستان مظنون جرم عاشقی می‌ شود. اما نوبر که با سختی‌ های زندگی آشناست و به آن‌ ها عادت کرده به این راحتی‌ ها کنار نمی‌ کشد و تا آخرین لحظه بار عاشقی را به دوش می‌ کشد و حتی اگر تمام دنیا در برابرش باشند پا پس نمی‌ کشد چرا که این بار سنگین، شیرین ترین بار زندگی اوست.


حنا / خشم و هیاهو

با اینکه داستان فیلم خشم و هیاهو از زبان دو شخص متفاوت روایت می‌ شود، می‌ توان گفت تنها نکته اشتراک هر دو راوی، وجود زنی دلبسته به عشقی اشتباه به نام حناست. حنا(با بازی طناز طباطبائی) در هر دو روایت نفر سوم ازدواج خسرو(با بازی نوید محمدزاده) و همسرش شده است که زندگی خودش و خسرو را به تباهی کشانده.

مظلوم‌ترین زنِ دوم‌های تاریخ سینمای ایران

اگر خسرو راوی واقعی داستان باشد حنا را مانند هر شخص دیگری در جامعه که داستان زندگی او را از دور تماشا کرده فردی فرصت طلب می‌ داند که در کمین خراب کردن زندگی خودش و خانواده‌ اش است. اما در داستان حنا، او و خسرو مکمل‌ های جدا ناپذیری هستند که به دام عشق افتاده‌ اند.حنا از زندگی خسرو فقط خودش را می‌ خواهد نه شهرت و ثروت او را. که البته این خواستن برایش گران تمام می‌ شود. با این حال در هر دو داستان که فرقی ندارد کدام واقعی است، حنا مورد ظلم و بی رحمی خسرو قرار می‌ گیرد و همین مظلومیت او، کاراکترش را هم در جامعه‌ ی داستان فیلم و هم در جامعه مخاطبین ماندگار می‌ کند.


نیلوفر / دارکوب

نیلوفر(با بازی مهناز افشار) همسر دوم روزبه(با بازی امین حیایی)است که بعد از یک ازدواج ناموفق با روزبه ازدواج کرده. زندگی آن‌ ها همراه با دخترشان گلی در آسایش کامل سپری می‌ شود تا اینکه روزی سایه‌ ی سنگین گذشته‌ ی روزبه روی زندگی ‌ آن‌ ها می‌ افتد. مهسا(با بازی سارا بهرامی) همسر سابق روزبه که حالا تبدیل به معتاد پارک خوابی شده است، بالاخره دخترش را پیدا می‌ کند و تبدیل به تهدیدی بزرگ برای زندگی سرشار از آرامش نیلوفر می‌ شود.

مظلوم‌ترین زنِ دوم‌های تاریخ سینمای ایران

او دختر روزبه و مهسا را مانند دختر خودش بزرگ کرده و حس مادری عمیقی به آن دارد از طرفی هم نمی‌ خواهد روزبه را با گذشته‌ ی سختش یعنی زندگی با مهسا تنها بگذارد. برای همین با شجاعت کامل از زندگی‌ اش که شاید قبلا برای شخص دیگری بوده دفاع می‌ کند چرا که عاشقانه این زندگی را دوست دارد و نمی‌ خواهد به راحتی آن را از دست بدهد. همین عشق و وفاداری نکته‌ ی اصلی شخصیت اوست چرا که نیلوفر می‌ تواند به راحتی همه چیز را رها کند و برود، با استقامت‌ تر از همیشه از زندگی خودش، روزبه و گلی محافظت می‌کند.


میترا / دوران عاشقی

میترا(با بازی مینا وحید) دختری جوان و سخت کوش که در حوزه فعالیت خود بسیار موفق است، نفر بعدی لیست ماست. داستان زندگی او با آشنایی با مردی به نام حمید(با بازی شهاب حسینی) شروع به تغییر می‌ کند. میترا بدون اطلاع از زندگی مشترک وحید دلبسته‌ ی او می‌ شود اما دوران عاشقی آن‌ ها آنقدر که میترا انتظار دارد طولانی نمی‌ شود. او که ناخواسته وارد زندگی مشترک یک مرد شده مورد اتهام همه اطرافیان خود قرار می‌ گیرد اما هیچکدام از این اتهامات به اندازه اتهامی که خود وحید به او می‌ زند سنگین نیست.

مظلوم‌ترین زنِ دوم‌های تاریخ سینمای ایران

با باردار شدن میترا وحید او را به خیانت متهم می‌ کند و از او درخواست جدایی می‌ کند. اما میترا که دختری خود ساخته است هرگز قداست عشق و خود را زیر سوال نمی‌ برد و به دنبال اثبات حرف‌ های خود می‌رود. او هرگز نمی‌ دانست ممکن است انتخاب دوم وحید باشد اما دیگر برایش مهم نیست که وحید را داشته باشد یا نه. او فقط تلاش می‌ کند خودش را از زیر اتهام سنگین وحید نجات دهد تا به همه ثابت کند که کسی که عاشق واقعی و وفادار به عشق بوده خودش است.


مهتاب/ زن دوم

زن دوم را می‌توانیم یکی از اصلی‌ترین فیلم‌ها حول محور داستان زن دوم بدانیم. مهتاب (با بازی نیکی کریمی) همسر صیغه‌ای بهرام (با بازی محمدرضا فروتن) است.

مظلوم‌ترین زنِ دوم‌های تاریخ سینمای ایران

مهتاب مظلوم است چون با بازگشت کتایون (با بازی آنا نعمتی)، همسر اول بهرام و دخترش، مجبور می‌شود از عشقش به بهرام و پدر بچه‌ای که در شکم دارد بگذرد، تا بهرام برای دخترش پدری کند. مهتاب، بهرام را عاشقانه دوست دارد، اما به هیچ وجه نمی‌پذیرد که زن دوم او باشد. زندگی آن‌ها زیباست اما فقط تا زمانی که سایه کتایون، روی روشنی زیبای عشق آن‌ها نیفتاده.


بهار / دعوت

فیلم دعوت به کارگردانی ابراهیم حاتمی کیا، داستان چند زن را در اپیزودهای مختلف بیان می‌کند که هر یک از این زنان به نوبه خود زندگی‌های سختی را دارند و با مشکلات مختلفی دست و پنجه نرم می‌کنند. اپیزود پنجم این فیلم قصه بهار است.

مظلوم‌ترین زنِ دوم‌های تاریخ سینمای ایران

بهار(با بازی مریلا زارعی) زن موفقیست که زن دوم مردی با موقعیت اجتماعی بالا شده. موقعیت منصور(با بازی فرهاد قائمیان) موجب شده که ارتباطش با بهار را کاملا مخفی نگه دارد. تا روزی که مشخص می‌شود بهار باردار است. نکته جالب داستان اینجاست که بهار توانایی بچه‌دار شدن نداشته، ولی حالا معجزه رخ داده و او باردار شده است. بهار برای اینکه موقعیت منصور به خطر نیافتد، از او دور می‌شود تا بتواند معجزه‌ای که در وجودش در حال رشد است را نگه دارد و بتواند طعم خوش مادر شدن را بچشد.