ملک‌مطیعی به روایت خودش / مزه انزوا و تنهایی را به شکل کافی چشیدم +عکس

ملک‌مطیعی به روایت خودش

مزه انزوا و تنهایی را به‌شکل کافی و وافی چشیدم. گفتنش آسان است، اما راحت نبود.

ما واله و شیدای سینما Cinema بودیم و به امید معروف شدن و عشقی که داشتیم وارد سینما شدیم.

کوشش و فعالیتمان را برای دلمان و عشقی که داشتیم انجام دادیم. حتی روزهای اول کسی دنبال پول در این زمینه نبود. بعد‌‌ها که شهرت به وجود آمد بحث پول هم به میان کشیده شد.

باید خدا را شکر کنم چون خداوند این محبوبیت را نصیب من کرد. به هر حال مردم در من چیزی دیدند که محبوب شدم.

دلبستگی و وابستگی‌ام به کار سینما از یک طرف، تنهایی و گوشه‌نشینی‌ام از طرف دیگر شرایط سخت و غیرقابل توصیفی را برایم به وجود آورده بود.

پدر من در سال۱۳۱۱ در خیابان سیروس «سینما شرق» را تاسیس کرده بود که مرکز شهر بود. البته بعد از چند ماه متضرر شدن، سینما را تعطیل کرد. پدرم کارمند وزارت پست و تلگراف بود. به هر حال این عشق به سینما در من غریبه نبود.

«قیصر» را به‌خاطر دوستی بازی کردم.

من خودم فردین را وارد سینما کردم. هیچ‌گاه به این قضیه فکر نکردم که او از من جلو بزند. همیشه خم شدم تا دیگران از من بالا بروند. هیچ وقت حسادت نکردم و از کسی دلخور نشدم. چون به خودم معتقد بودم.

بی‌پول هم شده بودم و چون هنرپیشه معروفی بودم مخارج زیادی داشتم به هر حال بی‌پولی را تحمل کردم تا فیلم «سالار مردان» به من پیشنهاد شد.بعد هم با بازی در «قیصر» دوباره از نظر مالی اوضاعم خوب شد. چند بار در شرایط بد مالی گیر افتاده‌ام، ولی به لطف خدا برطرف شد. خدا را شکر که هیچ‌گاه در کارم کاهلی نکردم و استقبال امروز مردم بعد از سال‌‌ها گواه این نکته است.

هرکدام از ما در یک نوع کاراکتر جا افتاده بودیم. مثلاً بهروز، ضدقهرمان ولی دوست‌داشتنی بود. فردین با یک قِران پول خوشحال بود و می‌رقصید. من معتمد خانواده‌‌ها و محله بودم. بهروز در فیلم «قیصر» سه نفر را با نامردی می‌کشد، ولی من اگر چاقو دستم بود مردم از سینما بیرون می‌آمدند، چون من باید رودررو می‌کشتم نه با نامردی.

کسی از من نخواست که کناره‌گیری کنم. بعد از بازی در فیلم «برزخی‌ها» در بعضی روزنامه‌‌ها دیدم که نام من را در کنار نام دیگر عوامل فیلم نیاورده‌اند. استنباط بقیه این بود که به من گفته‌اند بازی نکنم. اما این‌طور نبود و خودم خسته شده بودم. بهتر بود مودبانه کنار بروم. چون افراد جدید نمی‌خواستند نامشان زیر نام من باشد و من نمی‌خواستم به ته صف بروم و کسی من را صدا کند.

اول می‌خواستم مرغ‌فروشی باز کنم که تصمیمم عوض شد. در نهایت قنادی باز کردم که کام مردم را هم شیرین کنم. سه، چهارسال بعد از انقلاب این کار را انجام دادم و به‌تدریج سردفروش شدیم، یعنی کارخانه‌ها شیرینی‌‌ را درست می‌کردند و ما می‌فروختیم.

اهل حساب و کتاب نبودم. ولی شده بودم حسابگر و حساب پس بده. زمانه با من این کار را کرد. اما کاسبی هم خیلی خوب است. به قول قدیمی‌‌ها کاسب حبیب خداست و بعد هم مشغول‌کننده است.

دل من با همه کسانی است که در راه وطن کشته شدند و به آن‌ها درود می‌فرستم.

رفقا، دوستان، پدر و مادر و دوستان هیچ‌کدام جای وطن را نمی‌گیرند. وطن یک دلبستگی دیگری دارد.

قبل از من مشایخی برای نقش فرمان انتخاب شده بود. بهروز با من تماس گرفت و برای صحبت با کیمیایی رفتیم که درنهایت نقش به من رسید. قدیم‌ها مثل الان نبود، خیلی از پیشنهادها را رفاقتی قبول می‌کردیم.

نبود علی حاتمی در سینمای ایران خیلی محسوس است. بسیار علاقه‌مند و بااستعداد و دیالوگ‌نویس فوق‌العاده‌ای بود.

در ایران ماندن من برای هر فرد وطن‌پرستی یک امر طبیعی است. آدم که نمی‌تواند از خانواده و خانه‌اش قهر کند.

ناصر ملک‌مطیعی قبل از انقلاب

ستاره سال‌‌های دور و نزدیک سینمای ایران، ناصر ملک‌مطیعی در سال۱۳۰۹ در تهران به دنیا آمد. در سال‌‌های ۱۳۱۴ و ۱۳۱۵ وقتی که او هفت سال بیشتر نداشت پدرش به‌دلیل شور و شوق جوانی سینما شرق را در خیابان سیروس راه‌اندازی کرد اما پس از مدتی به‌دلیل ضرر و زیان مالی آن را تعطیل کرد. به گفته خود ناصر ملک‌مطیعی این اقدام پدر در زندگی او تاثیرگذار بوده و انگار عشق به سینما از او دور نبوده است. او در مدرسه انشای خوبی داشته و حتی بعضاً در آن دوران نمایشنامه‌‌هایی را نوشته که اجرا شده است در سن ۱۹سالگی در کنار درس و مدرسه به هنرستان شبانه هنرپیشگی رفته است و در همان ایام پیش دکتر اسماعیل کوشان(مؤسس استودیو میترافیلم و پارس‌فیلم) که تازه از آلمان آمده بود تست بازیگری داد. آن روزها اسماعیل کوشان و پرویز خطیبی در تدارک ساخت فیلم «واریته بهاری» بودند و همین مجالی شد تا ناصر ملک‌مطیعی به سینما راه پیدا کند و در صحنه کوتاهی از این فیلم حضور داشته باشد. طولی نکشید که ملک‌مطیعی در میان مردم شناخته شد و فیلم‌های بی‌شماری بازی کرد شاید فاصله سال‌‌های ۳۰ تا ۴۰ را بتوان دوران اوج محبوبیت او دانست. ملک‌مطیعی بازیگر Actor شناخته‌شده سال‌‌های قبل از انقلاب به صورت میانگین سالی ۶ یا ۷ فیلم بازی می‌کرد تا این‌که انقلاب اسلامی ایران پیروز شد و با چهارچوب‌‌های حاکم بر سینمای ایران بسیاری از بازیگران آن دوره ازجمله ناصر ملک‌مطیعی از ادامه فعالیت باز ماندند. البته در این میان بودند کسانی که هنوز در سینمای ایران فعالیت می‌کنند اما ناصر ملک‌مطیعی قصه دیگری داشت. او در ایران ماند اما به‌جز فیلم «برزخی‌‌ها» در همان سال‌‌های اول انقلاب و فیلم «نقش نگار» در دهه۹۰ دیگر بازی نکرد.

ناصر ملک‌مطیعی بعد از انقلاب

ملک‌مطیعی، دوران پس از انقلاب را دوران سختی توصیف کرده‌ است. زیرا دچار انزوا و تنهایی بوده و از طرفی، عشق و علاقه مفرطی که به فیلم و سینما داشته قابل تحقق نبوده است و امکان کار هنری برای وی مهیا نبود. پس از مدتی، به دعوت عوامل تولید «برزخی‌ها»، نقش مثبت و کوتاهی را بازی می‌کند. با این وجود، نام وی در زمان تیتراژ پایانی فیلم به نمایش درنیامد و روزنامه‌ها نیز خبری درخصوص حضور مجدد وی، منتشر نکردند که این موضوع، موجب دلسردی مفرط وی شد. یکی از چهره‌‌های مشهور و شناخته‌شده سینمای قبل از انقلاب از سینما کنار کشید و بقیه عمرش را طور دیگری زندگی کرد. ملک‌مطیعی پس از انقلاب به کاسبی روی آورد و یک قنادی باز کرد تا به قول خودش کام مردم را هم شیرین کند. مسعود کیمیایی یک بار به قنادی او رفت و همان‌طور که دم در ایستاده بوده به ملک‌مطیعی می‌گوید: پاشو بیا سر کارت، اما او در جواب فقط می‌گوید: کار من اینجاست. ناصر ملک‌مطیعی که دیگر حالا خیلی‌‌ها به او می‌گویند ناصرخان، پس از سال‌‌ها کناره‌گیری از سینما در سال۹۲ با نقش کوتاهی در فیلم «نقش نگار» ظاهر شد. او که این سال‌‌های اخیر بیش از قبل مورد توجه رسانه‌‌ها و مطبوعات قرار گرفته بود سال گذشته به دو برنامه تلویزیونی «من و شما» و «دورهمی» آمد اما به‌یکباره در شب پخش این دو برنامه همه چیز به هم ریخت و هیچ کدام روانه آنتن تلویزیون نشدند و او همچنان در تلویزیون ممنوع‌التصویر ماند. ناصر ملک‌مطیعی در بهار سال۹۷ در سن ۸۸سالگی پس از مدت‌‌ها تحمل بیماری درگذشت.

ناصر ملک‌مطیعی به روایت سینما

ناصر ملک‌مطیعی با فیلم «واریته بهاری» به کارگردانی پرویز خطیبی در سال۱۳۲۸ به سینما آمد بعد از آن در دهه۳۰ در فیلم «شکار خانگی» بازی کرد اما او در سال۱۳۳۱ با فیلم «ولگرد» به کارگردانی مهدی رئیس‌فیروز به اوج محبوبیت رسید. ملک‌مطیعی در سن ۱۹سالگی به هنرستان شبانه هنرپیشگی رفته بود و مهدی رئیس‌فیروز کارگردان فیلم «ولگرد» نیز از شاگردان همان هنرستان بود. ناصر ملک‌مطیعی برای بازی در این فیلم ۵۰۰تومان دستمزد دریافت کرد. او پس از آن در فیلم‌هایی چون «در گرداب»، «غفلت» و «چهارراه حوادث» که یکی از متفاوت‌ترین نقش‌‌های او به حساب می‌آید بازی کرد. اما ملک‌مطیعی دوره‌ای به خدمت سربازی رفت و حضورش کم‌رنگ رشد اما بعد از بازگشت در فاصله سال‌‌های ۱۳۴۰-۱۳۳۶ در فیلم‌هایی چون «بازگشت به زندگی»، «عروس فراری»، «طلسم شکسته»، «دشمن زن»، «دوقلوها»، «اول هیکل»، «آرامش قبل از طوفان»، «عسل تلخ»، «سایه سرنوشت» و «آس و پاس» بازی کرد. ناصر ملک‌مطیعی تا سال۴۰ دراوج شهرت بود البته این شهرت ادامه داشت اما با آمدن محمدعلی فردین به سینما آن هم به‌عنوان جوان اول فیلم‌ها عرصه رقابت جدی‌تر و سخت‌تر شد. او یک شمایل متفاوت‌تری نسبت به بازیگران هم‌دوره‌ای خود در آن زمان پیدا کرد و از سال۱۳۴۱ با پوشیدن لباس جاهل‌ها و کلاه‌مخملی‌ها که پیش از او عباس مصدق و مجید محسنی به تن کرده بودند، در فیلم‌هایی مثل «کلاه مخملی»، «بامعرفت‌ها»، «مردها و جاده‌ها»، «ابرام در پاریس»، «سالار مردان» و «مردان روزگار» با کت و شلوار مشکی، پیراهن سفید و کفش چرمی نوک‌تیز، کلاه مخملی و دستمال ابریشم یزدی و تسبیح شاه‌مقصود ظاهر شد. البته او جزو بازیگران بسیار پرکاری بود که نقش‌‌های متفاوتی را هم تجربه کرده از مرد روستایی، افسر نیروی دریایی و پزشک Doctor گرفته تا رئیس دزدها و شاه‌عباس کبیر قصه حسین کرد، اما نقش فرمان در فیلم سینمایی Movie «قیصر» به کارگردانی مسعود کیمیایی با این‌که نقش کوتاهی به حساب می‌آمد، نقطه عطفی در کارنامه حرفه‌ای ناصر ملک‌مطیعی شد و کمتر کسی است که دیالوگ «قیصر کجایی که داداشتو کشتن» را با بازی او به‌خاطر نداشته باشند. ملک‌مطیعی که سابقه کارگردانی و نویسندگی چندین فیلم را داشته است در فیلم‌های زیادی بازی کرد و حتی توانست دو جایزه را در جشنواره سپاس از آن خود کند. «مرد»، «غلام ژاندارم»، «نقره داغ»، «ابرمرد»، «قلندر»، «آقامهدی وارد می‌شود»، «دشمن»، «صلات ظهر» ازجمله آثار تحسین‌برانگیز او محسوب می‌شود. او در کارنامه کاری خود با علی حاتمی، ایرج قادری، ساموئل خاچیکیان و... سابقه همکاری داشت و در سریال «سلطان صاحبقران» به کارگردانی علی حاتمی نقش امیرکبیر را ایفا کرد اما با انقلاب اسلامی ایران در سال۵۷ مسیر او تغییر کرد. ملک‌مطیعی بعد پیروزی انقلاب، در سال۶۱ در فیلم «برزخی‌‌ها» ساخته ایرج قادری ایفای نقش کرد اما در هیچ کجا نامی از او به میان نیامد به‌دنبال این قضیه ناصر ملک‌مطیعی را دیگر روی پرده‌‌های سینما ندیدیم تا سال۹۲ که در نقشی کوتاه در فیلم «نقش نگار» به کارگردانی علی عطشانی ظاهر شد؛ فیلمی که متاسفانه آنچنان مورد استقبال قرار نگرفت. البته این اواخر زمزمه‌‌های این شنیده می‌شد که شاید ناصر ملک‌مطیعی در فیلمی به کارگردانی مسعود کیمیایی بازی کند اما این اتفاق در حد گمانه‌زنی باقی ماند و محقق نشد و تنها حسرتی بزرگ را بر جا گذاشت.

منبع:صبا