وقتی از کودکآزاری حرف میزنیم، از چه حرف میزنیم؟
از صدای چرخیدن کلید در میترسم ! / چگونه با آزارهای جسمی و جنسی کنار بیاییم
رکنا: وقتی صحبت از کودکآزاری به میان میآید، احتمالا گونههای کبودشده در ذهنمان نقش میبندد یا بهخاطر رنج کودکانی که مورد تجاوز جنسی قرار گرفتهاند، در چشمهایمان اشک حلقه میشود اما آزار کودکان، فقط ضربوشتم آنها یا قرار دادنشان در معرض تجاور جنسی نیست.
به گزارش گروه اجتماعی رکنا، شاید شما هم مثل بسیاری از والدین ندانید تکرار رفتارهایی که در کودکی تجربه کردهاید، بساط آزار دیدن فرزندتان را فراهم کرده است یا ندانید که چطور با بیتوجهی به کودک یا افراط و تفریط در مراقبت کردن از او، میتوانید به یک کودکآزار تبدیل شوید. خواندنی های روانشناسی را در این صفحه اینستاگرام دنبال کنید
آزار کودکان، چه جسمی باشد، چه جنسی، چه کلامی یا چه رفتاری، زخمی عمیق را بر روانشان جا میگذارد. زخمی که ممکن است تا سالها، بر جزئیترین گوشههای زندگیشان سایه بیندازد و توان بیرون آمدن از بحران را از آنها بگیرد.
جای کبودیها روی روان کودکان میماند
بیشتر از یک چهارم بزرگسالان، میگویند که در کودکی مورد سوءاستفاده فیزیکی قرار گرفتند؛ یعنی از والدین یا کسی که مسئولیت مراقبت از آنها را داشته، صدمه دیدهاند. آسیب فیزیکی، فقط زمانی بهعنوان آزار شناخته میشود که عمدی باشد و بسته به فرهنگی که کودک در آن رشد میکند، درک آن نسبت به حقوق خود و تشخیص دادن یک رفتار عادی از آزار جسمی، میتواند متفاوت باشد. اما چه کودک رفتار فرد دیگر را آزار تلقی کند و چه آن را یک عادت برشمرد، آسیبرساندن جسمی عمدی به کودکان، مصداق آزار است.
عادات آزارگرها
سوزاندن کودک
وارد کردن ضربه جسمی یا گاز گرفتن
تکان دادن و لرزاندن یا هل دادن او
پرتاب کردن اشیا به سمت کودک
فشار دادن بدن کودک
نمیدانم از کی شروع شد
شاید آزارجسمی، اتفاقی باشد که در یک لحظه از زندگی کودک رخ داده اما آزار عاطفی، معمولا به یک لحظه محدود نمیشود و در گذر زمان ادامه پیدا میکند. وقتی والد یا مراقب کودک، مانع رشد روانی و اجتماعی او میشود یا ضربه عمیق احساسی را با رفتار و کلامش به او وارد میکند، کودک با آزار عاطفی درگیر میشود. سوءاستفاده عاطفی شایعترین نوع سوءاستفاده از کودک است که بیشتر با تجربه خشونت خانگی همراه میشود. این آزار معمولا (اما نه همیشه) با سوءاستفاده فیزیکی و جنسی همراه میشود. با این وجود، بعضی روانشناسان میگویند که بسیاری از آزاردیدهها، درک درستی از این موضوع ندارند و به همین دلیل رفتار مراقب خود را نه سوءاستفاده که فقط یک سبک زندگی قلمداد میکنند.
مرا ببین! اینجا ایستادهام مام
آزارگر، همیشه با اقدام خود به کودک آسیب نمیزند، بلکه گاهی با اقدام نکردن و نداشتن کنش مناسب، روان او را دچار آسیب میکند. زمانیکه والد یا مراقب، نظارت، محبت و حمایتش را از کودک دریغ میکند، او را با آسیب «نادیده گرفته شدن» درگیر میکند. کودکی که به دلیل بیتوجهی والد، ایمنی مناسبی ندارد، از رفاه برخوردار نیست و حتی حمایت عاطفی و هیجانی دریافت نمیکند، تحت این آزار قرار گرفته است. نادیده گرفتن زمانی اتفاق می افتد که یک والد یا مراقب نتواند بهاندازه کافی نیازهای اساسی کودک را تامین کند. غفلت از تامین نیاز کودک به غذا، سرپناه، لباس، مراقبتهای پزشکی، عشق، حمایت، نظارت، راهنمایی و آموزش، او را به گرداب آزار وارد میکند.
چرا والدین کودکان خود را آزار میدهند؟
گاهی خانه هم مکان امنی برای کودک نیست. خشونت خانوادگی یک الگوی رفتار و سوءرفتار در رابطهای صمیمی است که با تهدید، کنترلگری، ترساندن و سلطهگری همراه میشود. کودکی که خشونت خانگی را تجربه میکند، بیشتر از نظر جسمی و احساسی مورد آزار قرار میگیرد. او در گذر سالها، با روابط غیرقابل پیشبینی و در نتیجه ناایمنی در خانه درگیر میشود و به همین دلیل مدام در ترس و اضطراب زندگی میکند. کودک درگیر با خشونت خانوادگی در معرض مشکلات رفتاری و عاطفی، مشکلات یادگیری، مشکلات رشدی طولانیمدت، اختلالات زبانی، رفتار تهاجمی، بیقراری، اضطراب و افسردگی قرار میگیرد و معمولا این عوارض را تا بزرگسالی با خود به همراه میبرد. کم نیستند والدینی که به این بهانهها، کودک را به رابطهای آزارگرانه سوق میدهند:
بسیاری از این والدین، در سالهای کودکی، قربانی آزار و خشونت بودهاند. تجربه بحرانهای عاطفی و آزارهای جسمی و جنسی، میتواند بر سبک فرزند پروری آنها تاثیر بگذارد، توانایی آنها در برقراری رابطهای ایمن را کاهش دهد و حتی قدرت تنظیم عاطفی، احساسات شخصی، کنترل واکنشهای عاطفی و هیجانی را از آنها بگیرد.
برای بعضی از والدین، تشخیص مرز باریکی که میان رفتار سالم و رفتار آزارگرانه است، ممکن است دشوار باشد. آنها گاه درک درستی از نیازها و حقوق کودک ندارند و رفتارشان را آزار تلقی نمیکنند. بعضی از آنها به بهانه برقراری نظم و انضباط کودکشان را قربانی آزار میکنند و بعضی هم امنیت اجتماعی یا مراقبت جنسی و اخلاقی از او را بهانه میکنند. آنها گاهی با رفتارهای آزارگرانه احساس قدرتمند بودن میکنند یا این رفتارها را به پای اقتدار و برنامهریزیهای والدانه مینویسند.
کودکانی که در خانوادههای درگیر با اختلالات روانی، سوءمصرف موادمخدر، الکل، مشکلات عاطفی و زناشویی زندگی میکنند، بیشتر در معرض آزار قرار دارند. خواندنی های روانشناسی را در این صفحه اینستاگرام دنبال کنید
ارسال نظر