چرا هیچ کس مرا درک نمی کند؟
رکنا : بیشتر ما در خصوص ارائه تصویری پسندیده از خویش نگرانیم که عذرخواهی از صمیم قلب را دشوار مییابیم.
غالباً علت بیچارگی ما خودمان هستیم!
به گزارش رکنا ، ما در طلب چیزها و آدمها هستیم، اگر چه در اعماق قلب خود میدانیم که اینها نمیتوانند ما را خشنود سازند! تصور میکنیم که اگر شغل خاصی به دست آوریم یا به موفقیتهای ویژهای دست پیدا کنیم؛ تمام مشکلاتمان حل میشود اما ناگهان در مییابیم که چیزهایی که ما با چنین شور و شوقی خواهان آنها هستیم؛ چندان هم شگفتانگیز نیستند!
نگرانی از دست دادن آنچه داریم
لحظهای که چیزی را به دست میآوریم، نگرانی برای از دست دادن آن را آغاز میکنیم! بخش اعظم رنج ما از احساس ایجاد مانع برای خودمان نشأت میگیرد. وقتی در ساعات اولیه صبح از خواب بر میخیزیم از این دنده به آن دنده میشویم و میپرسیم چرا هیچ کس مرا درک نمی کند؟ چرا نمیتوانم چیزی را داشته باشم که فلانی دارای آن است؟
ما انرژی زیادی را صرف غصه خوردن در مورد تصویر و موقعیت خود میکنیم و همیشه گوش به زنگ هر چیزی هستیم که مقام و عزت نفس ما را تهدید میکند! چنان در خصوص ارائه تصویری پسندیده از خویش نگرانیم که عذرخواهی از صمیم قلب را دشوار مییابیم و غالباً تاکید میکنیم که طرف مقابل نیز بر خطاست! نتیجه تمام این خود مشغولیها این است که نه تنها خویشتن را به رنج میافکنیم بلکه باعث رنج دیگران نیز میشویم!
علت رفتارها در مغز قدیمی ماست
به جای آنکه به خاطر خودخواهی و تنگ نظری مزمن، به خود دشنام دهیم؛ بهتر است با ملایمت این واقعیت را بپذیریم که علت چنین رفتارهایی، مغز قدیمی ماست! مغزی که برای بقا مناسب بود و فقط ناظر به خود من بود. بدون این خودمشغولی بیرحمانه، گونهی ما بقا نمییافت، اما اگر به آن اجازه دهیم که بر زندگی ما مستولی شود، سیه روز خواهیم بود و تمام تلاش خود را به کار میگیریم تا خود و دیگران را ناخشنود سازیم!
این مطلب، برگرفته از کتاب از دلِ تو تا دلِ من است که به موضوع شفقت ورزی از نگاه فلسفی میپردازد. آخرین قیمت های بازار ایران را اینجا کلیک کنید.
reality.mind@
ارسال نظر