نظر لیلا حاتمی درباره هشت کارگردان سرشناس: تازه دارم عاشق علی حاتمی فیلمساز می‌شوم/ فرهادی اثبات کننده است

نظرات لیلا حاتمی درباره هشت کارگردان مهم سینمای ایران را بخوانید.

 

عباس کیارستمی: بیشترین تلاشم را کردم که در «شیرین» همکاری نکنم که بتوانم تاثیر خودم را داشته باشم و ایشان این را خیلی خوب فهمید. وقتی که به من زنگ زد سریع رفت سر اصل مطلب و گفت: «اگر می‌خواهی توجه جلب کنی بهترین شکلش اینه که در این فیلم نباشی.»وقتی اینطوری گفت خجالت کشیدم که دلیل حضور نداشتنم را فهمیده و جمله‌ایی را ساخت که جمله مغز من بود و به نظرم او بیش از هر چیزی باهوش بود.


هرچند سر «شیرین» بهم خوش نگذشت چون آخرهای فیلمبرداری بود و به ته دیگ خورده بودم و پلان‌های جبرانی را با من گرفتند و پلان‌های احساسی زیاد نداشتم. اما خیلی خوشم آمد که بعد از نمایش از من پرسید راضی بودی؟ و من گفتم نه! و گفت این مربوط به منه و اشکال از من بوده و خیلی این حرکت انسانی و این سوال و آدابش برایم قشنگ بود و از جای درستی می‌آمد.

مسعود کیمیایی:هر دفعه به کیمیایی فکر می کنم قلبم می زند. بعد از فیلمبرداری «حکم» یک روز در آژانس می رفتم و راننده داریوش گذاشته بود و من هیجانی شده بودم از فکر اقای کیمیایی و فکر فیلمی که بازی کردم و داریوش و اتوبان همینطور قلبم می زد و تجربه ایی که باهاش داشتم را دوست داشتم

حمید نعمت الله: او نزدیک ترین آدمی است که در سینمای دنیا به خودم حس کردم. او بازیگر را به یک اندازه می آورد تو و راهنمایی می‌کند. ولی راهنمایی‌اش همیشه درجه یک نیست ولی دور هم نیست. یک چیزهایی را آدم نمی شناسد. یعنی اصلا نمی شود در مورد این چیزها راهنمایی‌ کرد. چون نمی‌دانی این چه لحظه ‌اییه

مانی حقیقی: تنها کسی که وجهی که در وجودم نبوده و در هیچ فیلمی نبوده به کار گرفته و جلوی دوربین آورده. یعنی خودش این را تولید کرده

اصغر فرهادی:کسی که باعث می‌شود شما اثبات بشوید. اصلا این آدم اثبات‌کنه. در «درباره الی» ولی معامله مون نشد. یعنی معامله اصلی‌مون نشد و ربطی به مسایل مالی نداشت. و هر دو این احساس را کردیم و بعدش هر دو نظرمان تغییر کرد و با آمادگی بیشتری رفتیم به سمت هم. نقش گلشیفته را قرار بود بازی کنم اما در بیشتر مواقع نقش و هنرپیشه مال هم اند و بعدش دیگر نمی‌شود گفت کدام بهتر بود و کدام بدتر

داریوش مهرجویی: آقای مهرجویی خیلی خوب محیط را برای بازیگر فراهم می کند و خیلی در بازی گرفتن ماهره و کار باهاش مثل رقصیدن باهاش می‌ماند. مثل یک رقص تانگو. هرچند تاثیر خودت را در فیلم اقای مهرجویی کم می بینی

بهمن فرمان آرا: ایشان یک شوخ طبعی دلپذیر دارد که در فرهنگ ما کم هست و این کنار مهربانی و بخشندگی و گذشتش هست. از منظر بازیگر خیلی خوشم می‌آید از اندازه ایی که آدم را سرجای خودش می‌نشاند و متوجه خطایی که می کنی می‌شوی و برایش تنبیه اندازه و درست و منصفانه می‌شوی. خیلی موافقم که خودش بازی می‌کند. و اگر «حکایت دریا» را بازی نمی کرد خیلی تحملش سخت بود و امکان نداشت بتوانم فیلم را ببینم. چون او حضور خیلی مفید و دلنشینی در فیلم دارد و در حالی که فضای شخصی کارکتر اصلی مطلوب نیست و قرار هست دافعه ایجاد کند اما او عاملی می‌شود که فیلم را دنبال کنی و این از جذابیت‌های ایشانه و از خودم هم در این فیلم راضی بودم.

علی حاتمی: به تازگی سینمای ایشان را کشف کردم و به عنوان فیلمساز عاشقش شدم . از حرف‌هایی که می زند و از شکل حرف زدنش خوشم می‌آید و مدیومش برای انتقال حرف‌ها و ایده‌هایش که داستان‌هایش هست بی نظیره. هنرمندتر از او ندیدم. خیلی ناب و نفیسه. شبیهش در این رتبه از هنرمندی نیست. آدمی که هم ایده جالبی دارد، هم وسیله اش که قصه هست جالبه.علاوه بر اینها یکسری دکور قشنگ درست کرده. علاوه بر اینها یکسری جمله قشنگ هم درست کرده. دیگر چی می‌خواهید؟! کم مانده در طول فیلم بغلتون کند و ماچ و نازتون هم بکند، که به نظرم دارد می‌کند.


(بخشی از گفت و گو با عباس یاری در مجله فیلم/ سینمادیلی)

برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

 

وبگردی