حمید شوهرم رفت مشکل زن همسایه را حل کند اما صیغه اش کرد!
حوادث رکنا: چند روزی از آمدنم به محله جدید نگذشته بود که یک اتفاق ساده زندگی ام را متلاشی کرد. من از روی خیرخواهی و برای کمک به حل اختلافات خانوادگی زن همسایه...
به گزارش گروه آرشیو رکنا، زن جوان در حالی که مدام خودش را سرزنش می کرد و بغض و کینه گلویش را می فشرد، به کارشناس و مددکار اجتماعی کلانتری سجاد مشهد گفت: مدتی قبل با خرید خانه ای بزرگ تر در یک منطقه دیگر مشهد، به آن محله نقل مکان کردیم.
با ذوق و شوق فراوانی مشغول چیدن و جابه جا کردن وسایل منزل بودم که شب هنگام سر و صدای زیادی را از خانه همسایه شنیدم. زن همسایه گریه کنان فریاد می زد و کمک می خواست. به محض شنیدن صدا تصمیم گرفتم به بیرون از منزل بروم تا ببینم چه اتفاقی افتاده است، اما همسرم مانع شد و گفت: در اختلافات خانوادگی نمی توان دخالت کرد! روز بعد در فروشگاه با خانم همسایه روبه رو شدم. او گفت: «همسایه هم همسایه های قدیم» سپس با سر و صورت زخمی از من پرسید شما دیشب صدای ناله و گریه مرا نشنیدید؟ من هم که غرق در خجالت بودم طوری وانمود کردم که متوجه سر و صدای آن ها نشده ام و کمی با او ابراز همدردی کردم.
خانم میانسال که از رفتارهای شوهرش شاکی بود با بیان این که کسی را در مشهد ندارد از مشکلات حاد زندگی اش سخن گفت. من هم ضمن دلداری آن خانم شماره تلفن همسرم را به او دادم و گفتم، شاید بتواند به شما کمک کند!
مدتی از این ماجرا گذشت و من روزهای زیادی را شاهد تماس های خانم همسایه با همسرم بودم. در این میان حمید غرولندکنان میگفت: از وقتی شماره تلفنم را به خانم همسایه داده ای، او تمام وقت مرا گرفته است چرا که مشکلات و گرفتاری هایش خیلی زیاد است. گفتم اگر تو بتوانی مشکلی از مشکلات همسایه را حل کنی ثواب بزرگی کرده ای که با هیچ مبلغی نمی توان آن را جبران کرد چرا که آن زن در مشهد غریب است.
مدتی بعد خانم همسایه را در حال اسباب کشی دیدم و احوالش را جویا شدم. او گفت از این محله خسته شده و قرار است با دخترش در شهر جدید گلبهار زندگی کند! چند روز بیشتر از رفتن خانم همسایه نگذشته بود که متوجه رفتارهای مشکوک همسرم شدم. او همچنان تلفنی با خانم همسایه صحبت می کرد که این موضوع ظن مرا برانگیخت.
به همین خاطر از او پرسیدم خانم همسایه که مشکل اش حل شده، با چه کسی این همه صحبت می کنی؟! اما همسرم جوابی نداد. همه افکارم درگیر این ماجرا شده بود که چند روز قبل دنیا روی سرم خراب شد. آن روز فهمیدم خانم همسایه پس از پایان مدت عقد موقت از همسرش جدا شده و به عقد موقت همسرم درآمده بود و در آپارتمان شوهرم در گلبهار زندگی می کرد. زن جوان گریه کنان ادامه داد: تازه می فهمم که چه اشتباه بزرگی را مرتکب شده ام. در حالی که هیچ شناختی از زن همسایه نداشتم شماره تلفن همسرم را در اختیارش قرار دادم که حالا...برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
مثلا شوهرت مشاور خانواده بود؟
ای خاااک بر سر زنهایی مثل ما که دلسوزی بیجا میکنیم
خدالعنت کنه زنان مطلقه روبیشترشون درسن پایین ازدواج میکنندباپسری که دوستش دارندبه حرف خانوادها شون گوش نمیکنندبعدزندگیشون دوام نمیاره طلاق میگیرن نیازی هم به اجازه پدرندارن یه خونه میگیرن باعث ازهم پاشیدن زندگی کسی میشن یاپسرای مردومومیکشونندخونهاشون پسرهاهم ازخداخواسته بااونهازندگی میکنند این یکی ازدلایل ازدواج نکردن دختروپسرهاست چون پسرهامیرن دنبال زنان مطلقه وقتی پشیمون میشن که دیگه خیلی دیره من خودم چندتاشونودیدم یکی ازاونها میگفت اولش فقط میخواستم یه مدت باهاش باشم ولی الان سالهامیگذره ازاینکه زندگیمواین طوری شروع کردم خیلی پشیمونم
خدالعنتش کنه جواب دلسوزی اون خانومواینجوری داده بی وجدان
دلت بسوزه میسوزی
وای دوره زمونه خراب شده هیچکی ب کسی رحم نمیکنه باید دودستی زندگیتو بچسبی وگرنه کلات پس معرکه اس
خوب مشکلش را حل کرده
آفرین به همه تون
خوب حالا اگه اون آقا از یه دیدگاه دیگه نگاه کنه ، این یه فرصت طلایی واسه جبران اشتباهاتش هست. در مورد همسرش کوتاهی کرده، حالا یه دوست میاد و میگه بیا با این زنه که صداش قشنگه حرف بزن.. و با این کار به مرد نشون میده که اگه لحظه ای غافل بشی، کوتاهی کنی و یا اهمیتی به خانوادت ندی، زندگیتو باختی. این یه فرصت طلایی واسه درک مسائل پیرامونشه. هنوز اتفاق خیلی بدی نیفتاده که نشه جبرانش کرد. همسرش هم از روی لجبازی دست به این کار زده. خداوند چه زیبا بنده هاش رو از اتفاقاتی که میخوان بیفتن آگاه میکنه.
آقای عزیز، از این فرصت بهترین استفاده رو برای جبران بکن و خوشحال باش از اینکه خدا چشمت رو به حقایق باز کرد و بهت "فرصت جبران قبل از دیر شدن" رو داد......@
خدا لعنتش کنه از اعتمادش سو استفاده کرده
واقعا که دلم واسه زنه سوخت خوب عزیزم چرا شماره شوهرتو بزنه دادی
والا بهترین کارو کرده هم مشکلش حل شد هم صاحب یه شوهر شد.. خده بده برکت 😂
متاسفم برا ی زنای سؤ استفاده گر😡😡
به قول بهروز وثوق که گفت: تو مرد سالم پیداکن تا خودم زنش بشم !!! در این که شوهر آن خانم آدم نامردی بود شکی نیست ولی خود خانومه هم خیلی ساده و بیخیال بود که این بلا سرش اومد!! به نظرم این خانوم محترم باید نزد یک مشاور حرفه ای بره ازش راهنمایی بگیره