به گزارش گروه جنایی رکنا، او می‌گوید: «12 سال پیش می‌خواستم با دختر مورد علاقه‌ام ازدواج کنم و زندگی‌ام را سرو سامان دهم، اما وقتی از کارخانه اخراج شدم همه چیز خراب شد.»

چند سال داری؟
الان 45 ساله‌ام، اما وقتی بازداشت شدم 33 سال داشتم.

مجردی؟
12 سال پیش با دختر جوانی قول و قرار ازدواج گذاشته بودم و می‌خواستم زندگی‌ام را سرو سامان دهم که از
محل کارم اخراج شدم. همین اخراج باعث شد زندگی‌ام از هم بپاشد و را هم تغییر کند و بهترین سال‌های جوانی‌ام را در زندان Prison سپری کنم.

در این سال‌ها از دختر مورد علاقه‌ات اطلاع داری؟
نه، در سال‌های زندان خبری از او ندارم. بعد از این‌که بازداشت شدم مسیر زندگی‌ام تغییر کرد و به چیزی جز زنده ماندن و رهایی از قصاص فکر نمی‌کردم.

چند سال در کارخانه کار کردی؟
پنج سال مشغول کار بودم تا این‌که کارخانه در آستانه ورشکستگی قرار گرفت. به همین خاطر صاحبکارم من و چند نفر دیگر از کارگران را اخراج کرد، اما حق و حقوقمان را نداد.

با صاحب کارخانه برای گرفتن حق و حقوق صحبت کرده بودی؟
چند بار به کارخانه رفتم تا با او صحبت کنم اما حاضر به ملاقات با من نشد. او آخرین حقوقم را پرداخت ولی من می‌خواستم همه حق و حقوقم را بگیرم.

دنبال شغل دیگری نرفتی؟
چند روز بعد از بیکاری به یک کارگاه رفتم و آنجا مشغول کار شدم ولی درآمدم کم بود و می‌دانستم با آن درآمد نمی‌توانم زندگی مشترکم را شروع کنم. به همین خاطر تصمیم گرفتم سراغ صاحب کارخانه بروم و با او صحبت کنم. می‌خواستم او را راضی کنم اجازه دهد دوباره برای کار به کارخانه برگردم یا این‌که سنوات و حق و حقوقم را تمام و کمال بپردازد.

چرا همراه خود اسلحه بردی؟
من اسلحه را فقط برای ترساندن او با خودم برده بودم.

اسلحه را چطور تهیه کرده بودی؟
آن را چند سال پیش از یکی از شهرهای مرزی خریده بودم. من به تیراندازی علاقه داشتم و به همین خاطر اسلحه خریده بودم و هیچ وقت فکر نمی‌کردم با آن مرتکب قتل Murder شوم.

از ماجرای قتل بگو.
اوایل تابستان سال 85 به کارخانه رفتم تا مدیر کارخانه را ببینم. چند ساعت مقابل در منتظر ماندم تا این‌که او سوار بر پژو پرشیا سر رسید. با التماس از او خواستم اجازه دهد چند دقیقه‌ای صحبت کنم. او هم پذیرفت و من سوار خودرویش شدم. با او صحبت کردم و سعی کردم او را قانع کنم تا حق و حقوقم را بدهد اما طفره رفت و بهانه آورد. من هم برای ترساندن او سلاحم را کشیدم.

چرا او را کشتی؟
من قصد قتل نداشتم. با هم درگیر شدیم و در کشمکش یک تیر ناخواسته به او شلیک شد.

بعد از قتل چه کردی؟
خیلی ترسیده بودم. جنازه را روی صندلی گذاشتم و خودم پشت فرمان نشستم. جنازه را حوالی جاده کرج از ماشین بیرون بردم و رویش بنزین ریختم و آتش زدم. سپس آن را داخل کانال آب انداختم.

چرا جنازه را به آتش کشیدی؟
گمان می‌کردم با این کار هیچ اثری از جنازه کشف نمی‌شود و من بازداشت نمی‌شوم. من خانواده مقتول را می‌شناختم و با آنها رفت و آمد داشتم. می‌ترسیدم بفهمند من دست به چنین کاری زده‌ام و آبرویم برود.

پلیس چطور به ماجرا پی برد؟
پلیس وقتی به بازجویی از خانواده مقتول پرداخت فهمید او بتازگی چند نفر از کارگران کارخانه را اخراج کرده است. به همین خاطر من و چند کارگر اخراجی دیگر به‌عنوان مظنون بازداشت شدیم و من به قتل اعتراف کردم.

با پرشیای مقتول چکار کردی؟
آن را در حاشیه جاده کرج رها کردم و به خانه رفتم.

دادگاه چه حکمی برایت صادر کرد؟
من به قصاص محکوم شدم و شعبه 27 دیوان عالی کشورهم این حکم را تایید کرد. چیزی به اجرای حکم نمانده بود که مادر مقتول به‌خاطر کهولت سن فوت کرد و حکم قصاص متوقف شد تا خواهر و برادران قربانی که ولی‌دم جدید محسوب می‌شدند تقاضای‌شان را مطرح کنند.

چرا رسیدگی به این پرونده 12 سال طول کشید؟
فوت مادر قربانی و عدم پیگیری‌های اولیای‌دم جدید و همچنین سن کم فرزندان مقتول باعث شد اجرای حکم به تعویق بیفتد و من 12 سال در زندان بمانم. شاید این شانسی بود که درزندگی نصیبم شد تا بتوانم بار دیگر به زندگی برگردم.

چطور توانستی بعد از 12سال رضایت اولیای‌دم را جلب کنی؟
خانواده‌ام تلاش زیادی برای جلب رضایت آنها کردند. من آخرین‌بار برای زنده ماندن به اولیای دم التماس کردم و آنها حاضر شدند با دریافت دیه 500 میلیونی اعلام رضایت کنند ولی من توان پرداخت 500 میلیون تومان را به صورت یک جا ندارم. به همین خاطر در آخرین جلسه از آنها مهلت یکماهه گرفتم تا بتوانم در این مدت دیه را بپردازم.

چطور می‌خواهی دیه را بپردازی؟
تنها دارایی پدرم یک خانه موروثی در محمدشهرکرج است. چند سال است که پدر و مادرم آن را برای فروش گذاشته اند اما کسی آن را نمی‌خرد. نهایت قیمتی که روی آن ملک می‌گذارند 300 میلیون تومان است و من برای پرداخت 200 میلیون مابقی مشکل دارم. در آخرین جلسه دادگاه وقتی این موضوع را به اولیای دم گفتم پسر مقتول که حالا 22 ساله است، اعلام کرد از حق خودش گذشت می‌کند تا من حق دو خواهر او را بپردازم. طی یک ماه آینده امیدوارم خانه موروثی فروش برود و بتوانم رضایت قطعی اولیای دم را جلب کنم.

وقتی پسر مقتول گفت از حق خودش گذشت کرده است، چه احساسی داشتی؟
من بیشتر از قبل شرمنده او و خواهرهایش شدم. من با اشتباهم آنها را از نعمت داشتن پدر محروم کردم. من قبل از این ماجرا به خانه آنها رفت و آمد داشتم.
حتی چندبار که مقتول و خانواده‌اش به سفر رفته بودند برایم سوغات آورده بودند. همه خاطرات گذشته مانند فیلم از جلوی چشمانم گذشت و من شرمنده‌تر از قبل شدم.

اگر بتوانی رضایت قطعی اولیای‌دم را جلب کنی چه می‌کنی؟
من فقط می‌خواهم به خاطر پدر و مادر پیرم زنده بمانم. در این سال‌ها آنها خیلی سختی کشیدند. می‌خواهم زندگی آرامی برایشان فراهم کنم.

اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:

مجری معروف بی بی سی فارسی هم رفت / اختلاف بالا گرفت

6 سال زندان برای محسن افشانی در پرونده حلما + عکس و حکم

دومین ملکه زیبایی عراق هم تهدید به مرگ شد + عکس شیماء قاسم

حکم قصاص پزشک تبریزی تایید نشد

وقتی عاشق شدید می دانید در بدنتان چه اتفاقی افتاد؟

اگر زیاد می خوابید مشکوک می زنید !

مادرم با شوهرم همخوابی می کرد / من طلاق گرفتم !

تجاوز به زن بی نوا در برابر چشمان شوهر بی غیرت / آن ها دوستان شوهرم بودند!

بازسازی لحظه به لحظه حمله اهواز / تروریست‌ها چگونه آمدند، چگونه کشته شدند؟ + فیلم

6 پسر گروهی به دختر جوان تجاوز کردند / جسد دختر جوان را سگ های گرسنه خوردند! + عکس

تجاوز نگهبان بیمارستان به اجساد در سردخانه +عکس