300 تن از مریوان برای نجات کولبرها به محل ریزش بهمن رفتند / جوانانی که زیر برف مدفون شدند+عکس

از واژه «کولبری» در هیچ فرهنگ لغتی صحبت نشده است. اگر اهل شهرهای مرزی نباشید، کلمه کولبری برایتان نامفهوم و ناآشناست. اما کولبری این واژه ناآشنا، شاید ازمعدود راه‌های کسب و کار مردم مرزنشین باشد. یخچال، تلویزیون، گالن‌های بنزین و گازوئیل، ... فرقی ندارد.هرچه باشد روی پشت این مردان جای می‌گیرد و آنها به امید یافتن لقمه نانی به راه می‌افتند. عبور از سیم‌های خاردار، میدان مین، گذر از گل و لای، بالا رفتن از مناطق صعب العبور و پایین آمدن از کوه، پنهان شدن از دید مأموران، گیر کردن طناب بار دور گردن و خفگی و اینها .... بخشی ازخطراتی است که کولبران با آن سر و کار دارند. مردم محلی می‌گویند آنها جانشان را کف دستشان می‌گذارند تا برای هر بار روبه‌رو شدن با تمام این خطرات، تنها 50 تا 100 هزار تومان را به‌دست بیاورند و زندگی خود و خانواده‌شان را بگذرانند.

یکی از اعضای خانواده کولبری می‌گوید: «برف که آمد، دل خانواده‌های کولبر گرفت، نه که از نعمت خدا ناراحت بشوند، بلکه از این ناراحت بودند که بارهای سنگین را در کوه‌های صعب العبور برفی چطور ببرند. دلشان گرفت برای آنکه هراسان بودند نکند امروز که نان آور خانه‌شان دل به کوه زده است برمی گردد یا نه. بهمن که آمد؛ دل‌های ما ریش شد. دیگر از ترس و هراس خبری نبود. آن شب، 300 نفر از اهالی مریوان به راه افتادند، از مریوان تا محل ریزش بهمن حدود 50 کیلومتری فاصله بود. اما پیچ و خم‌های جاده و برف راه را دور‌تر کرده بود. اهالی نگران و پریشان با بیل‌های پلاستیکی و آهنی به راه افتادند و تنها وسیله مکانیکی که داشتیم لودرهای کشاورزی بود. بهمن جاده‌ها را مسدود کرده بود. مردم وامدادگران با سختی زیاد خود را به بهمن رساندند. دل‌ها یک چیز را می‌خواست آن هم زنده بودن کولبرهایی که زیر خروارها بهمن گرفتار شده‌اند. آن شب ناخودآگاه مردمی که در جست و جوی کولبرها بودند به یاد حادثه Incident پلاسکو افتادند، آنجا جست و جو در زیر آواری از آهن، آجر و سیمان گداخته بود و اینجا آواری از جنس برف وسرما وکولاک.

تنومند و هیکلی است، چین و چروک روی صورتش حکایت از سن و سال زیادش دارد، .اما شناسنامه‌اش چیز دیگری می‌گوید. او تنها 30 سال دارد و شغلش کولبری است. دلش با شغلش ساز نیست، نه او، تمام کولبرهای دیگر هم بر این عقیده‌اند که کولبرها در جوانی پیر و فرسوده می‌شوند اما چه کنند که منبع درآمدی جز کولبری ندارند. بابک یکی از کولبرهایی است که در عملیات نجات کولبرهای مدفون شده در زیر بهمن حضور داشت. دو دوستش هم زیر بهمن جانشان را از دست دادند.

می گوید: زمانی که بهمن آمد، با اهالی مریوان و روستاهای اطراف راهی محلی شدیم که می‌دانستیم کولبرها آنجا گرفتار شده‌اند. متأسفانه اینجا کمترین امکانات پزشکی هم وجود ندارد، چند روز قبل خانم بارداری، به خاطر اینکه امکانات پزشکی نبود با وضعیت بدی، بچه‌اش را به دنیا آورد. آن‌طور که من شنیدم بچه به خاطر نبود امکانات جان‌اش را از دست داد. البته فقط امکانات پزشکی نیست امکانات امداد و نجات هم صفر است.باورکنید آن شب ما اهالی با بیل و لودر در بین برف‌ها دنبال کولبرها بودیم. چند نفری بیل پلاستیکی داشتیم و مابقی بیل‌ها آهنی بود اما چاره‌ای نبود. می‌دانستیم جست و جو با این وسایل ممکن است به آنهایی که زیر بهمن گرفتار شده‌اند آسیب برساند اما راه دیگری وجود نداشت. به هر حال توانستیم اجساد را سالم بیرون بیاوریم. اجساد کولبرهای‌مان به قدری سالم بودند که من دستم را روی سینه‌شان گذاشتم تا ببینم قلبشان می زند یا نه. اما اورژانس گفت که آنها مرده‌اند و علت مرگ را هم یخ زدگی اعلام کردند.

مستخدمی که مدرک دانشگاهی دارد

بابک، 12 سالی می‌شود که عمرش را در این کار گذاشته است، کولبر! شغلی که مساوی است با خطر مرگ. می‌گوید: کولبری به اقتصاد کشور ضربه می‌زند، این را می‌دانیم اما چه کنیم وقتی کار نیست. نزدیک‌ترین کارگاه به مریوان، کارخانه‌ای در سنندج است. در میان افرادی که من در مریوان می‌شناسم، دو نفر از آنها مشغول به کار شده‌اند. یکی تحصیلات دانشگاهی در رشته منابع طبیعی دارد که در بیمارستان به‌عنوان مستخدم کار می‌کند و نفر دوم هم تحصیلات عالی دارد که در خیابان دستفروشی می‌کند. کار کردن ننگ نیست، همین که کار دارند جای شکرش باقی است، اما واقعاً با مدارک تحصیلی دانشگاهی، این کارها مناسب آنهاست؟

دست‌های پینه بسته یک کولبر

دست‌هایش پینه بسته است، طناب‌هایی که با آنها بار روی دوش شان می‌بندند دست‌های این مرد 30 ساله را پراز پینه کرده است. بغض به گلویش هجوم می‌آورد و با تلخی آن را فرو می‌دهد و می‌گوید: زمانی که برای پلاسکو این اتفاق افتاد همه ناراحت شدیم و پیام تسلیت فرستادیم. اما هموطنانمان نمی‌دانند روزانه در کردستان اتفاق‌هایی می‌افتد که اگر به گوش شان می‌رسید دل شان می‌گرفت و اعلام عزا می‌شد. دوبار بهمن آمد، هفته گذشته و دو روز قبل، 4 نفر تا دیروز زیر بهمن جان شان را از دست دادند، یکی هم امروز و وضع جسمی دو نفر دیگر هم خیلی بد است.

تنها راه حیات

هر بار که یخچالی را به دوش می‌گیرد، تلویزیونی را روی کول خود می‌بندد یا 4 گالن سوخت را به پشت می‌گیرد و در گذر از کوهستان پر خطر با خودش می‌گوید «"خدایا به امید تو» و می‌داند این بار ممکن است آخرین بار باشد، راهی کوه می‌شود. بارهای سنگینی که به قول بابک با جرثقیل آن را جا به جا می‌کنند، مردان این سرزمین برای کسب لقمه نانی بر دوش می‌بندند. صاحبان بارها در نزدیکی مرز خودروهایشان را متوقف می‌کنند و منتظرمان هستند تا به سراغ شان برویم و وقتی هم در راه کشته می‌شویم فقط غصه کالای‌شان را می‌خورند و کسی به فکرکولبربیچاره و زن و بچه هایشان نیست.برخی می‌گویند که ما به اقتصاد کشور لطمه می‌زنیم اما اصلاً دل مان نمی‌خواهد که این اتفاق بیفتد، ولی باورکنید از روی ناچاری است. از طرفی ما دارو و مشروبات الکلی نمی‌آوریم با اینکه درآمدش خیلی بالاست،برای همین وسایل خانگی، سوخت، خشکبار و پارچه از این طرف بار می‌کنیم و به راه می‌افتیم. سیم‌های خاردار، میدان‌های مین، خطر حمله حیوانات، سر خوردن و پرت شدن از کوه، گیر کردن طناب بار دور گردنمان، دستگیری توسط مأموران و سرما همگی خطرات زیادی است در کمین ما. گاهی هوا به قدری سرد است که اگر کفش هایمان از پایمان دربیاید دیگر نمی‌توانیم آنها را پا کنیم. مواقعی هم طناب بار باز می‌شود و دور گردن کولبر می‌افتد و زندگی‌اش نابود می‌شود. مأموران را هم نباید نادیده گرفت؛شلیک‌ها گاهی آنقدر دقیق است که سینه کولبران را هدف می‌گیرد،البته نباید نقص عضو را هم نادیده گرفت. میدان‌های مین و سقوط Fall باعث قطع عضو می‌شود و کولبران اما بازهم از سرناچاری باهم با دست‌ها و پاهای مصنوعی به کارشان ادامه می دهند.

درآمدهای ناچیز

درآمدهای اصلی از قاچاق Contraband کالا، به جیب صاحبان بار می‌رود. مردانی که به دور از تمام این دغدغه‌ها در گوشه گرمی نشسته‌اند و چرتکه به‌دست حساب می‌کنند که امروز چقدر بار منتقل شد و چقدر به دارایی هایشان افزوده شده است.این کولبر می‌گوید: هر باری را که به نقطه صفر مرزی می‌بریم 40 تا 50 هزار تومان می‌گیریم، از آن طرف هم اگر بار باشد به داخل کشور می‌آوریم. برای اینکه دستگیر نشویم، شب‌ها بار را جا به جا می‌کنیم، شب‌هایی که در هر قدم خطر مرگ در کمین ماست. 6 بعد از ظهر راه می‌افتیم و تقریباً 6 صبح برمی گردیم و این 12 ساعت شاید 100 هزار تومان گیرمان بیاید. آن هم به قیمت جان مان.

شبی که بهمن آمد، این کولبر جوان برای کولبری نرفت، اصرار خانواده‌اش بود که آن شب پیش آنها بماند. اما صبح خبر مرگ دوستانش را شنید. این جوان می‌گوید: برف تمام شهر را سفید پوش کرده است اما دل مردم کردستان عزادار است. کولبرهایی با هزار امید پاشنه کفش شان را بالا کشیدند و راهی کوه شدند اما دیگر برنگشتند و زیر برف‌ها ماندند.معلوم نیست کی نوبت من می‌رسد.همه این را خوب می‌دانیم، اما نمی‌توانیم شرمنده زن و بچه و خانواده‌مان شویم. دو نفر از کسانی که زیر بهمن ماندند، از دوستانم بودند،هر دویشان 21 سال سن داشتند. اما کولاک، برف و سقوط بهمن آنها را در جوانی با خود برد.نماینده مردم سردشت و پیرانشهر در مجلس شورای اسلامی دیروز از کشته شدن یک کولبر دیگر در سردشت و افزایش کشته شدگان به پنج نفر خبر داد و گفت: رئیس مجلس پیگیر دریافت دیه و مستمری کشته شدگان کولبر است.رسول خضری در حاشیه جلسه علنی دیروز - سه‌شنبه - مجلس در جمع خبرنگاران درباره آخرین وضعیت کولبرها در سردشت و پیرانشهر اظهار داشت: شب گذشته سه کولبر در کولاک پیرانشهر گیرافتادند، زمانی که این سه نفر را نجات دادند هر سه زنده بودند ولی دقایقی پیش به من اطلاع دادند که یکی از این کولبرها به علت سرمازدگی درگذشت.

نماینده مردم سردشت و پیرانشهر در مجلس ادامه داد: هفته گذشته نیز 16 کولبر در بهمن سردشت گیر افتادند که متأسفانه چهار نفر از این کولبرها جان باختند و با مرگ کولبر نوجوان تعداد قربانیان به 5 نفر رسید.

خضری اضافه کرد: این افراد در حال ورود به مرزهای عراق بودند و هیچ به همراه نداشتند و قصد وارد کردن کالا و پوشاک به داخل کشور داشتند.خضری افزود: بر اساس اصول سوم و بیستم قانون Law اساسی، بیمه این افراد با دولت است و باید به این افراد دیه تعلق گیرد تا مقداری از آلام خانواده‌های آنان کاهش یابد، بشدت دنبال این موضوع هستیم.وی یادآور شد: به همراه رئیس مجلس به دنبال دریافت دیه و مستمری برای کشته شدگان هستیم، البته این یک مُسکن است.نماینده مردم سردشت و پیرانشهر در مجلس تأکید کرد: مشکل اصلی بیکاری و نبود معیشت اقتصادی است، امنیت پایدار در گرو معیشت و اقتصاد است.وی تأکید کرد: دولت باید در مرحله نخست، دیه این کولبرها را پرداخت کند و بعد از آن به فکر اشتغال پایدار آنان باشد.وی با یادآوری اینکه میزان مبادلات از پیرانشهر با اربیل عراق به حدود 12 میلیارد دلار می‌رسد، گفت: مردم این شهر نیز باید از این مبادلات بهره‌مند شوند، حداقل وضعیت به شکلی ساماندهی پیدا کند که مردم بتوانند امرار معاش کنند.

نماینده مردم سردشت و پیرانشهر در مجلس درباره قانون انسداد مرزها نیز اظهارداشت: زمانی که دولت گذشته به دنبال اجرایی کردن این قانون بود، رهبر معظم انقلاب تأکید کردند که ابتدا باید برای کولبرها شغل ایجاد شود، زیرا آنها معیشت خود را از این راه تأمین می‌کنند.خضری افزود: این عنایت رهبر معظم انقلاب بود که معابر مرزی و اشتغالزایی جزو اولویت‌های دولت قرار گیرد که این اتفاق رخ نداد، ما بارها در مجلس بر لزوم تشکیل منطقه ویژه اقتصادی تجاری، صنعتی تأکید کردیم چون باعث ایجاد 45 هزار فرصت شغلی می‌شود و دیگر نیاز نیست جوانی 18 ساله صبح سر کلاس درس باشد و بعدازظهر برای کسب معیشت جان خود را به کوه ببرد.وی در ادامه از استانداری آذربایجان غربی و فرمانداری این منطقه انتقاد کرد و یادآور شد: در شرایطی که این حادثه شنبه حدود ساعت 8 شب رخ داد فرماندار دیشب به حوزه انتخابیه بنده آمد که معلوم نیست تاکنون کجا بوده است.نماینده مردم سردشت و پیرانشهر در مجلس گفت: ما از دو ماه پیش تحقیق و تفحص از استانداری آذربایجان غربی را در انتقاد به وضعیت مدیریت در این استان و فرمانداری سردشت و پیرانشهر کلید زدیم.

خضری افزود: ما از وزارت کشور نیز به دلیل نداشتن نظارت کافی بر استانداری انتقاد داریم و این موضوع را به سازمان بازرسی نیز اعلام کردیم .

این حادثه تلخ شنبه شب در منطقه سرچشمه قره‌دان از روستای بیوران علیا از توابع شهرستان سردشت رخ داد.

یکی از نقاط برفگیر منطقه که به دنبال ورود سامانه بارشی به کشور چند روزی است درگیر برف و کولاک است. ساعت ٢١ شنبه ١٦ نفر از اهالی این مناطق گرفتار بهمن شدند که با حضور نیروهای امدادی تعدادی از آنها از زیر برف نجات پیدا کردند. عملیات امداد و نجات محبوس‌شدگان بهمن سردشت با کمک تعدادی از اهالی روستاهای اطراف و یک قلاده سگ زنده‌یاب باعث نجات ٦ نفر از مرگ حتمی شد، اما اقدامات انجام شده و حضور نیروهای داوطلب مردمی برای نجات جان ٤ کولبر جوان این منطقه بی‌نتیجه بود. این حادثه دلخراش با مرگ یک جوان، 5 جان باخته داشت.

مرگ به خاطر100 هزارتومان

نماینده مردم مهاباد در مجلس شورای اسلامی نیزبا اشاره به کشته و زخمی شدن 16 جوان کولبر در مرزهای غربی به خاطر سقوط بهمن، گفت که این افراد به خاطر 100 هزار تومان ناچارند از این طریق امرار معاش کنند.

جلال محمودزاده اظهار داشت: ما باید به مرزها به شکل فرصت نگاه کنیم نه اینکه آنها را تهدید بدانیم. متأسفانه مرزهای ما در شرق، غرب و بنادر به فرصت انحصاری برای عده‌ای تبدیل شده است.این نماینده مجلس خاطرنشان کرد: در دو روز اخیر در سکوت کامل رسانه‌ای شاهد کشته و زخمی شدن 16جوان بی‌گناه کولبر در مرزهای غربی به خاطر سقوط بهمن بودیم. این افراد به خاطر تنها 100 هزار تومان و با شغل سخت کولبری به ناچار در سردترین روزهای سال امرار معاش می‌کنند و 300 کیلو بار را به دوش می‌کشند و زیر برف و بهمن می‌مانند. این در حالی است که افرادی تنها با یک تماس تلفنی و بدون طی مراحل قانونی از مرزها هزاران تن محصول وارد می‌کنند.

نماینده مردم مهاباد در مجلس ادامه داد: من به همراه آقای خضری نماینده سردشت و پیرانشهر و آقای حسین‌زاده نماینده نقده و اشنویه برای پیگیری امور کولبران بارها با وزیر کشور، گمرک و نیروی انتظامی جلسه گذاشتیم ولی کسی حرف ما را نشنید. ما مجبوریم در کنار پیگیری‌های قانونی مثل سؤال و استیضاح از دست این بی‌عدالتی و نابرابری‌ها به خدا پناه ببریم.محمودزاده یادآور شد: کولبرها کسانی هستند که برای کسب لقمه حلال به معابر مرزی می‌روند و یک محموله سنگین را برای تنها 100 هزار تومان حمل می‌کنند اما افرادی با روابط خاص و با یک توصیه نامه بدون زحمت و بدون دریافت مجوز، هزاران تن محصولات کشاورزی مثل پرتقال و خشکبار را از مرزهای رسمی بدون طی مراحل قانونی وارد می‌کنند. این در حالی است که درآمد مرزها باید برای مرزنشینان و کولبرانی هزینه شود که زیر برف مفقود شده‌اند. برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

 

مرجان همایونی