به مناسبت سالروز مرگ ژان پل مارا، روزنامه نگار انقلابی فرانسه؛
قتل روزنامه نگار انقلابی که بسیاری را از دم تیغ گذراند/ خنجر یک زن چگونه سینه مارا را شکافت؟
حوادث رکنا: 13 ژوئیه سالروز قتل یکی از تاثیرگذارترین افراد تاریخ انقلاب فرانسه است. ژان پل مارا یکی از آن افرادی است که نه با تفنگ بلکه با قلمش حکم اعدام بسیاری از افراد را امضا کرد.
13 ژوئیه سالروز قتل یکی از تاثیرگذارترین افراد تاریخ انقلاب فرانسه است. ژان پل مارا یکی از آن افرادی است که نه با تفنگ بلکه با قلمش حکم اعدام بسیاری از افراد را امضا کرد.
به گزارش رکنا، افرادی شبیه "مارا" در بسیاری از انقلاب ها وجود دارند اما خود او به لحاظ شخصیت و مسلک تک بود. مارا با روزنامه خود "دوست مردم" (L'Ami du peuple) تا چند سال بر مردم انقلابی فرانسه و گارد ملی تاثیر گذاشت و توانست بسیاری از افراد را به دست گیوتین بسپارد.
اما چه شد که چنین شخصیتی تبدیل به صدای رسانه ای تندروهای انقلاب فرانسه شد؟ برای پاسخ به این پرسش باید مروری بر زندگی او داشته باشیم.
از تولد در یک خانواده فقیر تا شکست در پروژه علمی
"مارا" در سال 1743 به دنیا آمد. پدرش یک کشیش مذهبی کالونی بود که به ممالک نزدیک فرانسه و سوئیس تبعید شده بود. ژان یکی از 9 فرزند این پدر فقیر بود و به همین دلیل در سن 16 سالگی مجبور شد خانه را ترک کند. مارا در شهرهای گوناگون می چرخید تا بتواند کسب و کاری پیدا کند. مدتی به تحصیل پزشکی در دانشگاه پرداخت اما هرگز نتوانست تحصیلاتش را کامل کند. با این وجود، توانست به سرعت خود را به عنوان یک پزشک بشناساند.
در سال 1770 به انگلستان رفت. در آن زمان انگلستان مهد هنر و فرهنگ اروپا بود. مارا با حیرت به مجامع روشنفکری بریتانیاییها رفت و آمد میکرد و هوش و نبوغ آنها را ستایش میکرد. در نیوکاسل انگلیس جذب سیاست شد. وارد یکی از احزاب و گروههای سیاسی طرفدار طبقات ضعیف شد و کتاب مشهور "زنجیرهای بردگی" را نوشت.
مارا چندی بعد به فرانسه بازگشت. بدون کسب جواز پزشکی میکرد و به سیاست هم مشغول بود اما به خاطر جاه طلبی اش به این دستاوردها راضی نبود. در سال 1779 رساله ای فیزیکی نوشت به نام "کشفیات آقای مارا در باب آتش، نور و الکتریسیته". مارا این کتاب را به آکادمی سلطنتی فرانسه تقدیم کرد. مامور آکادمی که بررسی صحت و سقم نظریات مارا را برعهده داشت کسی نبود جز دانشمند پرآوازه "آنتوان لاوازیه". لاوازیه نقد تندی به کتاب مارا نوشت و به خصوص روش او را کاملا غیر علمی و شیادانه دانست.
مارا بعد از این شکست به شدت خشمگین شد و کینه دانشمندان به قول خودش بورژوای آکادمی و به خصوص لاوازیه را به دل گرفت. بعد از این ناکامی، به سیاست بازگشت و چند اثر سیاسی مهم نوشت. آثار سیاسی او در جامعه آن زمان فرانسه که در آستانه انفجار و قیام بود بسیار گرفت.
نظریات سیاسی ژان پل مارا ترکیبی رادیکال و تند بود از عقاید ژان ژاک روسو و چزاره بکاربا. او نظریه "وحشی نجیب" روسو را بسیار دوست داشت و معتقد بود طبقه بندی اجتماعی و تمایز بین فقیر و غنی یک توهم خطرناک و غیر طبیعی است که در طول سالها به وجود آمده است. او برای نابودی این تمایز قائل بود که همه طبقات اجتماعی باید نابود شده و به خصوص طبقه فقیر که سالها محروم مانده اند قدرت را به دست بگیرند. مارا همچنین از نظریات بکاربا نیز تاثیر زیادی گرفت. او مانند بکاربا که پدر جرم شناسی غرب است معتقد بود مجازات جرم عمومی نباید اعدام باشد اما یک مجرم سیاسی بزرگ می تواند با اعدام مجازات شود.
مارا بعد از انقلاب؛ تاسیس روزنامه و کشتار سپتامبر
بعد از انقلاب فرانسه در سال 1789، ژان پل مارا به ژاکوبنها که از تندرو ترین گروههای انقلابی بودند نزدیک شد. او از جمله تئوریسین های اصلی این گروه شد و به خصوص اصطلاح "طبقه محروم" یا sans-culottes را بسیار به کار میبرد. مارا در سال 1789 روزنامه "دوست مردم" را منتشر کرد و از طریق این روزنامه سخت ترین حملات را به مخالفان ژاکوبنها میکرد. او از احساسات و جو انقلابی مردم استفاده و طرفداران بسیاری جذب کرد. روزنامه او به حدی مشهور شد که در مدتی کوتاه چند نسخه جعلی از آن بیرون آمد.
مارا با این حال، از قلم تند و تیز اما روانش علیه مخالفنش استفاده کرد. در روزنامه اش دائما از الزام اعدام و کشتن مخالفین سخن میگفت. تاکید داشت که "برای کسب ازادی و پیروزی باید چند هزار سر روی نیزه برود".
مارا یکی از کسانی بود که از طریق قلمش توانست موجب حادثه "کشتار سپتامبر" شود. کشتار سپتامبر به موجی از کشتارها که طی انقلاب فرانسه و از دوم تا هفتم سپتامبر 1792 در پاریس اتفاق افتاد گفته میشود. در آن زمان بیم آن میرفت که کشورهای خارجی برای آزادی زندانیان پاریس که غالبا از اشراف فرانسوی بوده و با شاهزادگان اتریشی و پروسی خویشاوند بودند، به فرانسه حمله کنند. مارا در آن زمان از گارد ملی میخواست زندانیان را بکشند قبل از آنکه مردم بدست آنها کشته شوند. این شد که طی چند روز حدود 1400 زندانی اعدام شدند.
اژدها با قلمش وارد میشود
مارا بعد از اقداماتش علیه سلطنت طلبان و پیروان قانون اساسی، قلمش را به سمت ژیروندنها برد. ژیروندنها یک گروه انقلابی مهم بودند که مانند ژاکوبنها از فقرا حمایت میکردند اما تندروی آنها را نداشتند. درگیری مارا با ژیروندن ها در حالی که او همزمان با ریاست بر "دوست مردم" نماینده مجلس(کنوانسیون فرانسه) هم بود منجر به جنگی تمام عیار شد. مارا هر روز مقاله ای علیه یکی از نمایندگان ژیروندن می نوشت و آنها را به فساد اخلاقی و اقتصادی و خیانت به انقلاب متهم میکرد. ژیروندنها هم به تلافی مقالات مارا، علیه او قیام کرده و حتی چند بار به او سو قصد کردند. ژیروندن ها علیه مارا شکایت کردند. مارا چند روز متواری بود و سرانجام هم با تلاش مخالفانش دستگیر شد. در دادگاه دفاعی جانانه از خود کرد و تواسنت تبرئه شود. بعد از آزادی دشمنیش را با ژیروندن ها ادامه داد و سرانجام توانست گارد ملی را به سرکوبی آنها ترغیب کند.
گوشهنشینی قلم تند ژاکوبنها
بعد از سرکوبی و نابودی ژیروندن ها حالا ژاکوبن ها به قدرت اصلی فرانسه تبدیل شده بودند اما مارا که نقش اصلی را در این سرکوبی داشت به صورت اعجاب آوری از صحنه قدرت کنار گذاشته شد. بیماری اگزومای شدیدش از یک طرف و قدرت گیری روبسپیر(از دیگر تندروهای ژاکوبن) از طرف دیگر باعث شد، تاثیر مارا روز به روز کمتر شود. او روزهای اخر فقط در خانه و وان آب سرد می خوابید و مقالات و گزارش هایش را می نوشت.
قتل در وان با خنجر یک بانوی جوان
اما سرنوشت چیز دیگری را برای تئوریسین ژاکوبنها میخواست. در تاریخ 13 ژوئیه 1793 در حالی که مارا در حمام خانهاش مشغول نوشتن بود، توسط دختر جوانی به نام شارلوت کوردی (از اعضای باقی مانده حزب ژیروندن) با ضربات چاقو به قتل رسید. مارا بعد از اصابت چاقو آهی کشید و در حالیکه همسر جوانش را صدا می زد آخرین کلمات خود را ادا کرد: "کمکم کن محبوب عزیزم" (Aidez-moi, ma chère amie).
بعد از مرگ مارا، شارلوت کوردی دستگیر شد. او در طول 4 روز دادگاهش، از خود دفاع کرد و در یک جمله معروف گفت: "من یک نفر را کشتم تا هزار نفر را نجات دهم". کوردی به حکم دادگاه محکوم و بلافاصله با گیوتین گردن زده شد.
تاثیرات بعد از مرگ
مرگ مارا اما تاثیر مخرب بیشتری از حیاتش داشت. ژاکوبنها این قتل را به اصطلاح پیراهن عثمان کرده و شروع به کشتار مخالفان نمودند. از بعد قتل مارا تا اعدام روبسپیر عصری در فرانسه حاکم است که به نام "دوران وحشت" (la Terreur) مشهور شده است.
مرگ ژان پل مارا همچنین واکنش های متفاوت را در جامعه انقلابی فرانسه ایجاد کرد. برخی او را شهید ملی دانستند. نقاش مشهور "ژاک لویی دیوید" یک اثر هنری برجسته از او کشید و برخی شعرا در رثای او نغمهها سرودند. برخی دیگر اما، از مرگ او خوشحال شده و آن را زمینه ساز آرامش در جامعه فرانسه دانستند.
خائن یا مبارز؟
آنچه باعث شده هنوز هم بین بسیاری در مورد این شخصیت تاریخی اختلاف باشد، هدف او از اقداماتش است. برخی می گویند او بدون توجه به احساسات برای طبقه فقیر جامعه تلاش کرد و بسیاری از اشرافی را که قصد داشتند طبقه فقیر را نابود کنند اعدام کرد. برخی دیگر اما تاکید دارند که در اقدامات او نه حس وظیفه بلکه نوعی حس شخصی و تمایل به انتقام وجود داشته است. مهم ترین نمونه هم مربوط به زمینه سازی برای قتل لاوازیه(دانشمند مشهور) است. واکنش تند لاوازیه به کتاب مارا باعث شد او به شدت علیه دانشمند فرانسوی جبهه بگیرد و دادگاه را به اعدام او ترغیب کند.
هر کدام از دو رای بالا درست باشد فرقی در اصل قضیه ندارد. در مورد ژان پل مارا یک واقعیت مسلم است. مرگ روزنامه نگار فرانسوی تولد اتفاقی نوین در اروپا و جهان بود؛ قدرت گیری پروپاگاندای رسانه ای و استفاده از فرهنگ برای توجیه ترور و وحشت. چیزی که با مارا شروع شد، با گوبلز به اوج رسید و هنوز هم ادامه دارد.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
ارسال نظر