رومینا از مادرش و برادرش گفت که زیر آوار مسکن مهر پر کشیدند / شب تولد کژال بود که..! + عکس

رومینا از خانه همسایه می‌گفت که با بادکنک تزئین شده بود. تولد دخترشان «کژال» بود و سرشب دختران همسایه در منزل آنان دورهم جمع شده بودند، تا دوستی و محبتشان را به وی ابراز کنند.
علی نیز از داوود- پسر همسایه‌ای دیگر- می‌گفت که پدرش برایش پراید خریده بود. علی از پدر قول گرفت به محض آنکه دیپلمه شد و گواهینامه رانندگی گرفت، برایش ماشین بخرد. این چنین ساعتی را به گفت‌و‌گو نشستند و سپس در کنار هم شام خوردند و با کمک هم ظرف و ظروف را جمع کردند و شستند. فرزندان کیف‌های مدرسه را با برنامه درسی فردا، آماده کردند و همگی دندان هایشان را مسواک زده و به استقبال خواب رفتند.
هنوز چشم‌هایشان کاملاً بسته نشده بود که ناگهان آسمان غرید و زمین بشدت لرزید و همه چیز را درهم تنید. رومینا سراسیمه از خواب پرید و از میان ویرانه‌ها به سمت خیابان دوید. تاریکی بود و چشمانش جایی را نمی‌دید. دور خود می‌چرخید و فریاد می‌کشید. گاه مادر را صدا می‌کرد، گاه پدر را و گاه برادرش علی را...

از هیچیک خبری نبود. هریک از همسایگان نیز که توانسته بودند خود را از میان ویرانه‌ها به بیرون بکشند، عزیزی را صدا می‌کردند.حالا آرامش و سکوت شب، جای خود را به اضطراب و هیاهو داده بود. فریاد بود و اشک. ناله بود و آه. یکی می‌گفت آه فرزندم، دیگری آه پدر و مادرم، آه برادرم، آه....
هر از چند گاهی باز زمین می‌لرزید و امدادگران از مردم می‌خواستند از ساختمان‌ها فاصله بگیرند اما رومینا، توان رفتن نداشت. دلش در خانه بود و چشمانش لابه لای آجرهای ویرانه، عزیزانش را جست و جو می‌کرد. با کمی فاصله، تا صبح روبه روی مجتمع مسکونی‌شان که به تلی از خاک تبدیل شده بود، نشست و اشک ریخت و ناله کرد.

آسمان که کمی روشن شد، نگاهش به پنجره خانه همسایه افتاد که ویران شده بود اما بادکنک‌های کژال هنوز به سقف نیمه خراب آویزان بودند تا یادآور سالگرد تولد کژال باشند.
نفس‌هایش به‌شماره افتاد، خانه آنها نیز ویران شده بود. بر سرزنان به هر امدادگری که می‌رسید، ملتمسانه می‌خواست تا او را برای یافتن عزیزانش یاری کنند. ویرانه‌ها را کنار می‌زد، وسایلی را که تا دیروز مرتب و منظم می‌کرد و در جای خود می‌گذاشت، با شتاب به این طرف و آن طرف پرتاب می‌کرد تا راه بازکند و شاید عزیزانش را بیابد. مادر را یافت، با کمک امدادگران و همسایگان از زیر آوار بیرون می‌کشید، اشک ریخت و بوسید: مادر! تنها و خسته‌ام، تشنه‌ام، گرسنه‌ام. مادر! مثل همیشه دستم را بگیر، یاری ام کن... اما مادر به خواب ابدی فرو رفته بود و صدای رومینا را نمی‌شنید. سردی دستان مادر، تمام وجود رومینا را لرزاند. این لرزش سهمگین‌تر از زلزله بود. رومینا که از آوار ساختمان، جان سالم به در برده بود، در زیر آوار غم از دست دادن مادر بر زمین افتاد، بر سر زد و گریست، داشت بی‌هوش می‌شد که همسایگان صدایش کردند و مژده دادند که پدرش را زنده از زیر آوار بیرون آورده‌اند.
گفتند او مجروح ولی زنده است. رومینا جانی تازه یافت، به سختی بلند شد.صورت پدر را غرق در خون دید اما چشمانش باز بود و نفس می‌کشید. نفس پدر، در جسم خسته و تکیده رومینا، روحی تازه دمید. پیشانی پدر، چشمان پدر، دستان پدر را بویید و بوسید و به همراهش راهی بیمارستان شد. در کنار تخت پدر نشسته بود اما چشم به در دوخته بود. هر مجروحی را که می‌آوردند، او نیم خیز بر می‌خاست و به چهره‌اش خیره می‌شد به امید آنکه برادرش علی است. اما نه، از او خبری نبود.
جراحات پدر که قدری التیام یافت و حالش کمی بهتر شد، رومینا آرام آرام قصه پرغصه کوچ مادر را در گوش پدر خواند. یکدیگر را در آغوش گرفتند و گریستند. پدر با دلهره و هراس، سراغ علی را گرفت. رومینا گفت از او بی‌خبر است. با هم راهی خانه ویرانه شدند تا او را بیابند. به ویرانه‌ها رسیدند. پدر داوود را دیدند که در کنار پراید مچاله شده پسرش نشسته بود.او بر سرزنان و مویه کنان، ضجه می‌زد و می‌گفت این ماشین را برای دامادی‌اش خریدم. قرار بود در ماه ربیع الاول، تولد حضرت رسول(ص) داوودم، داماد بشود اما...
اینجا بود که پدر رومینا و علی نیز، عقده دل را گشود و فریاد برآورد که علی جانم کجایی؟ برخیز پسرم، من قول داده‌ام برایت ماشین بخرم.
صدای فریاد رومینا، پدر را به سوی او کشاند. پیکر علی را دید که بی‌جان از زیر آوار بیرون آورده بودند. یک پایش نیز قطع شده بود. پدر سر پسر را در آغوش گرفت و خواهر سر بر زانویش نهاد و اشک از سر تا پای علی جاری شد...
مصیبت جانکاهی سراسر ایران را عزادار کرد. در ابتدا به خانواده‌های داغدار و به ملت عزادار ایران تسلیت عرض کرده ، از خداوند منان برای همه بازماندگان صبر و اجر مسئلت می‌ کنم. سپس گل واژه‌های سپاس و قدرشناسی را به پای ملت پرمحبت و مسؤلین پر عطوفت ایران، نثار می‌کنم که با حضور بموقع و امدادرسانی و همدردی مرهمی بر دل پر درد مصیبت دیدگان شدند.
در پایان از مهندسین ساختمان‌های مسکونی جدید اما ویران شده می‌پرسم که آیا این سازه‌های جدید با رعایت اصول ایمنی در ساخت و ساز و با استفاده از مصالح استاندارد بنا شده اند؟ چگونه است که در کشورهای نه چندان دور، زلزله‌هایی با شدت بیشتر، منزلی را ویران نکرده و جانی را نگرفته است؟ راستی سازندگان ساختمان‌های عمومی دولتی وغیر دولتی چه پاسخی دارند؟راستی وجدان کاری دیگر زنده نیست و مسئولیت مرده است؟زلزله طبیعت ویرانگر دارد، اما شما چرا کاری نمی‌کنید که ساخته دست شما خراب نشود؟
ما اعضای یک خانواده‌ایم، باید برای هم بسازیم، به نیکوترین وجه هم بسازیم و بدانیم که شاید ما هم فردایی یا حتی ساعتی بعد، زنده نباشیم. پس به پاس بودن، خوبی‌ها را از هم دریع نکنیم، فرصت‌ها را غنیمت بشماریم شاید دیگر فرصتی پیش رو نباشد....
و اما پرسش مهم از قانون‌گذاران وحقوقدان‌های مسئول در هر سه قوه، آیا وقت آن نرسیده است که در مجازات‌های افرادی که براحتی و با بی‌احتیاطی و بی‌مبالاتی عملکردشان چه به‌عنوان مدیر یا مباشر درتسریع تحقق مرگ افراد مؤثر است یا اثر مستقیم دارد تجدید نظر شود؟ وآیا سه، چهار، پنج و حداکثر شش سال زندان Prison برای چنین متخلفانی کافی است؟
حقیقت این است که صرفنظر از میزان اثر بخشی چنین مجازاتی واینکه اجرای کامل تحقق می‌یابد یا خیر، این مجازات کافی نیست.تا نظر شما چه باشد. برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:

شرایط فرزندخواندگی کودکان زلزله کرمانشاه اعلام شد

این مرد را می شناسید / او همیشه یک صفر اضافه داشت! + عکس

بازگشایی محور پاطاق با دست خالی فرمانده پلیس راه سرپل ذهاب را راهی بیمارستان کرد+ عکس

همسر حریری مورد آزار و اذیت شاهزادگان آل سعود قرار گرفته است!

چادر زدن دو دزد برای دریافت کمک به زلزله زدگان در ایلام

45 سال زندان اشتباهی + عکس

ارتباط کثیف عروس تهرانی با شوهر سابق اش / شب میهمانی چه گذشت؟ + عکس

ماجرای نور قرمز رنگ قبل از زلزله کرمانشاه چه بود؟ / این نور در زلزله منجیل هم دیده شده بود!

زنم به بهانه اضافه کاری به خانه نمی آمد! / او ارتباط های شیطانی داشت و..!

رومینا از مادرش و برادرش گفت که زیر آوار مسکن مهر پر کشیدند / شب تولد کژال بود که..! + عکس

مریم حیاتی را می شناسید/ این عکس جسد او پس از مرگ است +عکس

خوش شانس ترین قاتلی که رگ نداشت! + عکس

اخراج خبرنگار پس از سلفی گرفتن با مرگ مردم + عکس

ارتش 2 دزد چادرهای اهدایی به زلزله زدگان را دستگیر کرد+عکس

ایستاده در مرز / 47 مرزبان چگونه به شهادت رسیدند + عکس

ماجرای آزار شیطانی دختر 16 ساله برای بازیگر معروف +عکس

نجات معجزه آسای دختر بچه 2 ساله پس از 5 روز از زیر آوار زلزله +عکس

این زن فداکارترین مادر در زلزله کرمانشاه است + عکس

زن زلزله زده کرمانشاهی امید را برای خانواده اش زنده کرد +عکس