تجربه ٢بار نوشتن از بازماندگان حمله شیمیایی و حالا زلزله
سرنوشت تلخ روستای زلزله زده زرده دالاهو با 90 درصد جانباز شیمیایی
حوادث رکنا: ساعت حدود ١٠شب یکشنبه است. خبر میرسد که تهران لرزیده. شدت کم و زیادبودن این لرزش در مناطق مختلف تهران متفاوت است. پس از گذشت چند دقیقه خبر میرسد که شهرهای دیگر کشور هم لرزیدهاند. از تبریز تا بوشهر. تعدادشان هم کم نیست اما هنوز مشخص نشده کانون زلزله کجاست. حدود ساعت ١٠:٣٠ کمکم خبرها از کانون زلزله میآید؛ عدهای آن را سلیمانیه عراق و عدهای دیگر ازگله کرمانشاه میدانند و در خبرها اعلام میشود که بزرگی زلزله ٧,٣ ریشتر است.
آخرین زلزلهای که در ایران اتفاق افتاد و گستردگی زیادی داشت، در ورزقان بود؛ سال ٩١ و حدود ٣٠٦ کشته و ٥هزار مجروح به جای گذاشت. بزرگی این زمینلرزه آنقدر بود که بعدها گفتند ابعاد بیشتر و بزرگتری نسبت به زلزله ورزقان و حتی بم با ٢٦هزار کشته و ٣٠هزار زخمی داشته است. با مقایسه این آمار، ترس به سراغم میآید. هنوز خبری از تلفات کرمانشاه به تهران نرسیده است. با آشنایانی در کرمانشاه تماس میگیرم و آنها میگویند اینجا خیلی شدید لرزیده. مردم همه در خیابانند. با گذشت زمان تصاویر زیادی از تلفات کرمانشاه به دست میرسد. تصاویری از خانههای آوارشده بر سر مردم. اینطور که اخبار میگوید، بیشتر آسیب به منطقه سرپل ذهاب رسیده است. روستای زرده دالاهو یکی از روستاهای اطراف سرپل ذهاب است. به یاد میآورم که قبلا گزارشی در مورد وضع مردم آن روستا نوشته بودم. ساعت حدود ١٢شب است و نمیشود با شمارههایی که از اهالی روستا دارم، تماس بگیرم. باید صبر کرد تا صبح برسد.
هجوم آوارها بر سر سیدفریدون
ساعت حدود ٢ظهر است. جرأتش را ندارم که با اهالی روستا تماس بگیرم. به برهان احمدی، مستندساز که رابط من در روستا است، برای گرفتن خبری پیامی ارسال میکنم اما پاسخی نیست. ساعت ٦:٤٠ بعدازظهر پیامی از برهان احمدی میرسد که میگوید با من تماس خواهد گرفت. حدود ١٥دقیقه از آن زمان میگذرد که تلفنم زنگ میخورد.
از زرده چه خبر؟
اوضاع بد است. خودم در آنجا حضور ندارم، اما خبرهایی به گوشم رسیده که خوشایند نیستند. نمیتوانم خیلی راجع به آن صحبت کنم. شمارهای به شما میدهم که با آن تماس بگیرید و اطلاعات دقیق را از او بپرسید.
از مردم روستا چه خبر؟
سیدفریدون را یادتان است؟
بله. نکنه....
نه. چهارنفر از اعضای خانوادهاش را از دست داده. ٢ نوه و پسر و عروسش را. خودش هم مصدوم شده و در بیمارستان است.
بغضش را میخورد و میگوید؛ با آقای کرمی که قبلا صحبت کردید، با او تماس بگیرید. او میتواند دقیق به شما بگوید که چه اتفاقی برای مردم روستا افتاده. تلفن را با بغض قطع میکند اما من هنوز زیر آوار خبر فوت خانواده سیدفریدون ماندهام. قبلا نوشته بودم که سیدفریدون حسینی ٧٠سال دارد. ادبیات را به خوبی میداند و تابهحال بسیاری از کتابهای شاهنامه و امیرارسلان نامی و... را به زبان کردی اورامی ترجمه کرده است. آنسال که صدام، نخستین آوار را بر سرش ریخت، ٧نفر از اعضای خانوادهاش را از دست داد؛ چهار برادر و دو فرزند و پدرش را. آنروزها به جای اینکه با عدهای از اهالی روستا به کرمانشاه برود و پرونده بالینی برای گرفتن درصد جانبازی بگیرد، به همراه مادر و خواهران و همسرش در روستا مانده بود و جنازههای شیمیاییشده را شستوشو و دفن کرد. چند سالی که توانسته بود درصد جانبازی بگیرد، حالش بهتر بود اما با آمدن نوههای پسریاش حالش خیلی خوب شده بود. پیش از زمینلرزه که برای تهیه گزارش با او صحبت میکردم، میگفت؛ پسرش بسیار کمکحال اوست. صدای نوههایش در خانه پیچیده بود. میگفت؛ وضع مالیاش خیلی خوب نیست اما دلش به خانوادهاش گرم است. کمک میخواست ولی میگفت خدا بزرگ است. سیدفریدون حالا اما بعد از این اتفاق با دو چشم که یکی از آنها تقریبا نمیبیند، مات و مبهوت روی تخت بیمارستان مانده است و این سوال را در ذهن خود تکرار میکند که چرا همه آوارهای دنیا همیشه روی سر او و خانوادهاش خراب میشود؟ سیدفریدون هنوز نمیداند که خانهای برایش نمانده. حتی نمیداند که دیگر پسر و عروس و نوهای ندارد. دیگر نمیتواند هر روز به زمین کشاورزیاش برود. تنها چیزی که به یاد دارد، خرابشدن خانه روی سرش است.
زرده زیر آوار زمین
وقتی که خانهها روی سر خانوادهها خراب شود، فرقی نمیکند که دلیل آن انفجار بمب باشد یا زمینلرزه. همینکه مادری، پدری یا بچهای زیر آوار ماند و خانوادهای را داغدار کرد، دیگر دلیلش مهم نیست. روستای زرده دالاهو از آثار بمباران شیمیایی صدام بود. یکبار بمبهای صدام روی آن آوار شد و حالا بعد از زمینلرزه چیزی جز خاک از آن باقی نمانده است. برای اینکه بدانم چه بر سر روستا و مردم روستا آمده، با شیرمحمد کرمی، از اعضای شورای روستا و فعال مدنی تماس میگیرم. با صدای گرفته و پر از استرس تلفن را جواب میدهد. «حدود ١٢نفر در روستای زرده بالا و پایین از بین رفتند. در روستای ما. چهارنفر فقط از خانواده سیدفریدون حسینی بودند. کوه پشت روستا به کلی خراب و ٨٠درصد روستا نابود شده است. مردم آب و نان ندارند. ٥٠٠ خانوار در این روستا هستند. بیشتر آنها مصدوم شیمیاییاند و بسیاری از افراد هم سرطان خون دارند و داروهای آنها زیر آوار مانده است. تنها کمکی که به روستا شده، فقط ٤٠ چادر هلالاحمر بود که سپاه پاسداران آن را به روستا برد اما هنوز هیچ خبری از کمکهای دیگر نیست. فقط عدهای از اهالی روستاها و شهرهای اطراف خودشان به ما کمی آذوقه دادند. آمبولانسی که پیش از این داشتیم، متاسفانه از روستا تکان نخورده است.» در ادامه میخواهد که کاری برای روستا انجام دهم. میگوید؛ مسئولان جوابش را ندادهاند.
ساعت حدود ١١شب است و ٢ساعت از آخرین تماسمان میگذرد که تلفنم دوباره زنگ میخورد. شیرمحمد است. میپرسد توانستهام کاری کنم یا خیر؟ زبانم بند میآید، چیزی برای گفتن ندارم. در جواب میگویم که از صمیم قلب Heart ناراحتم و اگر بتوانم کاری انجام میدهم. شروع به التماسکردن و قسمدادن میکند. «هوا سرد است. پتو و آب و غذا به اندازه کافی نداریم. کمک کنید.» برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
آیدا پیغامی
اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:
تجاوز به دختر 16 ساله در مسیر مدرسه توسط یک راننده در پاکدشت
پای زنی دیگر در میان بود! / شهرام با نوعروس 3 ماهه اش چه کرد!
مادری برای دختر سهماههاش در زلزله جان داد + عکس
ماجرای ناپدید شدن 20 کامیون امدادی هلالاحمر در جاده سرپل ذهاب + فیلم
٦ منطقه خطرناک تهران در زمان زلزله
پیام های عاشقانه زنم به مرد غریبه آتشم زد و ..!
پیمانکار بیمارستان تازه تاسیس اسلام آبادغرب دستگیر شد
اعتراف عجیب فرزاد 44 ساله به قرار شوم با دختر 27 ساله
محاکمه متخلفان مسکن مهر
تجاوز 2 پسر 17 ساله به دختر 16 ساله ای به نام عسل در پشت بام خانه
لیلا؛ مادری که پسرش را در زلزله گم کرده است / عکس بهمن 10 ساله
کودک ۶ ساله زنده از زیر آوار در سر پل ذهاب بیرون کشیده شد
فیلم تلخ از خودکشی مرد آبادانی که یک زن ثبت کرد + فیلم و عکس
دغدغه های دختران زلزله زده / داستان تلخ عکس های توییتری + عکس
اتفاق عجیبی که در دیدار رییس جمهور با زلزله زدگان افتاد + غیلم
فوری/ زلزله در بیرجند
خیابان خوابی زلزلهزدگان در دمای صفر درجه
سرقت بزرگ چمدان پر از جواهرات در قطار + عکس
فریادهای گمشده در روستاهای زلزله زده کرمانشاه / کسی به داد ما می رسد! + عکس
3 چالش مهم بهداشتی در شهر زلزله زده برای زنان و دختران + تصاویر
ارسال نظر