جهیزیه نفرت انگیز عروس مشهدی!
رکنا: آن قدر به خاطر نداشتن جهیزیه از سوی خانواده شوهرم تحقیر شده بودم که دیگر حتی از شنیدن کلمه«جهیزیه» هم نفرت داشتم .این ماجرا تا حدی در زندگی مشترکم تاثیرگذار بود که من در برابر اعتیاد شوهرم نیز حق اعتراض نداشتم و ...
بالاخره کار به جایی رسید که دیگر حتی با شنیدن کلمه«جهیزیه» نفرت عجیبی وجودم را فرا می گرفت. درحالی که صاحب 2 پسر ویک دختر زیبا بودم، «سجاد»به مصرف شیشه روی آورد و زندگی مشترکمان را به جهنمی سوزان تبدیل کرد.
او دچار توهم می شد و نه تنها تهمتهای ناروا به من می زد بلکه مدام مرا زیر مشت ولگد می گرفت و تا مرز بیهوشی کتکم می زد! در این شرایط پسرم عازم خدمت سربازی شد و من هم در همین هنگام از شوهرم طلاق گرفتم تا فرزندانم را زیر بال وپر خودم بگیرم،این گونه بود که با کارگری در رستورانها و منازل مردم مخارج زندگی را تامین میکردم ولی غافل از این بودم که«سبحان»به خاطر یک عشق خیابانی از خدمت سربازی فرار کرده و به مصرف قرص های روانگردان آلوده شده است. وقتی این موضوع را فهمیدم گویی صدای شکستن استخوان های کمرم را می شنیدم!
حالا دیگر«سبحان» مانند پدرش از حالت طبیعی خارج می شد و من از ترس این که حادثه وحشتناکی را رقم نزند، هیچ گاه آرام وقرار نداشتم.رفتارهای خطرناک پسرم که روزی 50 قرص اعصاب و روان مصرف می کرد به جایی رسیده که دیگر نمیتوانم او را کنترل کنم؛ به همین دلیل دست به دامان پلیس شدم تا چاره ای برای نجات فرزندم از این دام هولناک بیابم؛ اما ای کاش...
حساسیت این ماجرای تاسفبار و خطرناک موجب شد تا سرگرد امیر رضا فعال(رئیس کلانتری معراج مشهد)دستورات ویژه ای را برای اقدامات قانونی و بررسی های روانشناختی این موضوع در دایره مددکاری اجتماعی صادر کند.
ارسال نظر