به خانه برگردم شوهرم من را می کشد

به گزارش رکنا، در دعوا من همیشه سکوت می‌کنم چون خیلی وحشتناک می‌شود و من خیلی می‌ترسم. ولی الان اگر من را بکشد دیگر برنمی‌گردم. خیلی از انتخابی که کردم پشیمانم.

 در اتاق مشاوره نشسته بودم و طبق روال هر روز به پرونده مراجعان نگاه می‌کردم که خانمی کم سن و سال با چهره‌ای غم‌آلود و چشمانی مملو از نگرانی وارد اتاق شد، از جایم برخاستم و بعد از سلام و احوال‌پرسی او را دعوت به نشستن کردم در حالی‌که در چهره‌اش ناراحتی موج می‌زد سرش را پایین انداخت و به آرامی گفت: من یک ساله عقد کردم 22 سال دارم و همسرم 24 ساله هست. تقریبا 2 سال قبل از ازدواج با هم آشنا شدیم.

در این یک سال خیلی اختلاف داشتیم همیشه با هم قهر بودیم. تا به حال نشده بیش‌تر از چند روز آشتی‌ مان طول بکشد. به شدت بهانه‌گیر و پرخاشگر است. در دوران آشنایی هم چندین بار سر مسائل کم اهمیت سر من داد می‌زد و چند روز با من قهر می‌کرد. آن موقع‌ فکر می‌کردم پرخاشگری اش به خاطر فشار‌های ازدواج است و توجیهاتش قانعم می‌کرد ولی بعد از گذشت چند روز از عقدمان اولین دعوایمان را هیچ وقت فراموش نمی‌کنم. همان‌ موقع تازه متوجه شدم چه اشتباهی کردم.

مرتبا سر من داد می‌زد، کتکم می‌زد و به من می‌گفت: «طلاقت می‌دم». اصلا هنگام عصبانیت تشخیص نمی‌دهد چه رفتارهایی از او سر می زند. خیلی مرا نادیده می‌گیرد و به نیاز‌های من توجه نمی‌کند. علاوه بر این اعتیاد هم دارد ولی خودش انکار می‌کند و می‌گوید به من تهمت می‌زنی.

قبلا هم به او شک کرده بودم اما نمی‌خواستم قبول کنم که معتاد است. به شدت به خانواده خودش وابسته است و سعی می‌کند من را پیش دیگران بد جلوه دهد. خانواده‌اش همیشه حق رو به او می دهند. چند بار پدر شوهرم زمان‌هایی که قهر بودیم به من زنگ زد و هر چه از دهانش در آمد، به من گفت.

در دعوا من همیشه سکوت می‌کنم چون خیلی وحشتناک می‌شود و من خیلی می‌ترسم، به همین دلیل او هم حق را به خودش می‌دهد و می‌گوید من باعث بدبختی اش شدم.

با کوچک‌ترین بحث همه چیز را با خانواده‌های مان مطرح می‌کند. با این‌که بار‌ها به او گفته ام که نیازی نیست همه چیز را با خانواده‌ها در میان بگذارد ولی اصلا حرف‌‌های من برایش مهم نیست.

من هم دیگه تحمل ندارم و می‌خواهم جدا شوم. این‌دفعه با دفعه‌های قبل فرق می‌کند. قبلا وقتی قهر می‌کردم تهدیدم می‌کرد که می‌کشمت. منم می‌ترسیدم و برمی‌گشتم ولی الان اگر من را هم بکشد دیگر برنمی‌گردم. خیلی از انتخابی که کردم پشیمانم.

نظر مشاور:

یکی از آسیب‌های روابط بدون چارچوب قبل از ازدواج این است که در این دوران بسیاری از افراد تلاش می‌کنند تا ویژگی‌های مثبت و غیر واقعی از خودشان به نمایش بگذارند به این دلیل خیلی از ویژگی‌های شخصیتی منفی در فرد ناشناخته و پنهان باقی می‌ماند و چهره واقعی خودشان را هنگامی‌که زیر یک سقف می‌روند نشان می‌دهند و این تغییر در حدی است که نحوه رفتار، برخورد و نگرش فرد با دوران دوستی کاملا متفاوت می‌شود و این موضوع طرف مقابل را دچار شوک و سردرگمی می‌کند که چگونه تا این مدت او را نشناخته است.

در دوران دوستی به دلیل وابستگی عاطفی میان دو طرف و ترس از عواقب بعد از جدایی برای رضایت طرف مقابل افراد از خیلی از خواسته‌های خود چشم پوشی می‌کنند در حالی که باید این را در نظر داشته باشیم در یک مدت کوتاه شاید بتوانیم از خواسته‌های خود چشم پوشی کنیم اما در زندگی مشترک در یک مدت طولانی نمی‌توانیم همیشه از خود واقعی‌مان دور شویم این جا است که به مرور اختلاف‌ها شروع می‌شود.

بسیاری از افراد در دوران دوستی این باور غلط را دارند «که وقتی ازدواج کنیم همه چیز درست میشه» یا «من می‌تونم تغییرش بدم» اگر شخصی با این باور غلط تصمیم به ازدواج بگیرد این مسئله را باید در نظر داشته باشد که هر ویژگی شخصیتی به آسانی تغییر پیدا نمی‌کند زیرا برخی از ویژگی‌ها ریشه در کودکی دارند و خیلی سخت می‌توان تغییر داد این در حالی است که فرد هم آن مشکل را در خودش تشخیص دهد و خود تمایل به تغییر داشته باشد. این افکار غلط موجب می‌شود تا افراد نتوانند به درستی تمام جوانب را ارزیابی کنند و تصمیم درستی برای آینده و ازدواج خود بگیرند.

هم‌چنین عدم مدیریت صحیح خشم، زمینه‌ساز بروز آسیب ‌و طلاق عاطفی میان زوجین است. هنگامی که فرد به بلوغ عاطفی نرسیده باشد توانایی شناسایی، کنترل عواطف، شیوه صحیح ابراز احساسات و واکنش نشان دادن به رفتار دیگران و تصمیم‌های عاقلانه در شرایط بحرانی را ندارد و این مسئله خود اثرات غیر قابل جبرانی بر شخص و اطرافیان‍ش وارد می‌سازد.