زن جوان نظافتچی با چرب زبانی مخ میلیاردر مشهدی را زد / 12 میلیارد تومان طلا و جواهر بوی فضولات حیوانی می داد !
رکنا: نقشه سرقت ها را طوری برنامه ریزی کرده بودم که هیچ گاه به ذهنم نمی رسید احتمال دارد روزی پلیس به سراغم بیاید. از سوی دیگر هم به گونهای اعتماد صاحبخانه ها را جلب می کردم و با چرب زبانی آن ها را فریب می دادم که به من مشکوک نمیشدند اما ...
زن 36 ساله که با تشکیل یک باند سرقت در پوشش نظافتچی، به اموال صاحبخانهها دستبرد می زد، در حالی با رصدهای اطلاعاتی کارآگاهان ورزیده پایگاه غرب پلیس آگاهی مشهد دستگیر شد و دیگر اعضای باند را لو داد که شیوه ای مکارانه را برای ارتکاب سرقت در پیش گرفته بود.
این زن جوان که راز 12 میلیارد تومان طلا و اشیای گران قیمت را برای کارآگاهان پلیس آگاهی فاش کرد، درباره سرگذشت خود نیز گفت: سال ها قبل با مردی ازدواج کردم که 3 سال از من بزرگتر بود اما شغل مناسبی نداشت و در روستا کارگری می کرد. او مدتی بعد به سوی اعتیاد کشیده شد و همین موضوع زمینه بدبختی های مرا فراهم کرد به طوری که تصمیم گرفتم برای تامین مخارج زندگی در خانه های مردم کار کنم ولی کسی به من اعتماد نمی کرد تا این که بالاخره از طریق یکی از آشنایان و با واسطه به مردی معرفی شدم که در منطقه مرفه نشین مشهد (بولوار سجاد) سکونت داشت و برای انجام امور خدماتی و نظافتی منزلش به دنبال زنی بود که بتواند به او اعتماد کند.
خلاصه این گونه بود که من به منزل آن مرد مسن رفتم و مشغول کار شدم. آقای مهندس سعی می کرد علاوه بر حقوق ماهانه، مبالغ دیگری نیز با عناوین مختلف یا به بهانه عیدی به من بپردازد. او حتی کالاهایی را نیز برایم می خرید و آرام آرام به من اعتماد کرد. من هم همه تلاشم را به کار گرفته بودم تا این اعتماد و اطمینان بیشتر شود.
با چرب زبانی های فریبنده طوری رفتار می کردم که انگار خیلی برای نظافت منزل دلسوزی می کنم تا همه چیز تمیز و مرتب جلوه کند. بالاخره 6 ماه بعد آن قدر آقای مهندس به من اعتماد کرد که مرا برای انجام امور نظافتی منزل برادرش نیز معرفی کرد اما وقتی از ثروت و دارایی و زندگی مرفه آن ها برای شوهرم تعریف کردم، او دچار وسوسههای شیطانی شد و مرا ترغیب کرد تا نقشه سرقت از منزل آن ها را بکشم چرا که هر دو برادر اعتماد زیادی به من داشتند و هیچ گاه تصور نمی کردند که احتمال دارد سرقت ها کار من باشد.
در این میان سرویس ها و سکه های طلا بیشتر از هر چیزی توجه مرا به خود جلب کرده بود، به همین دلیل یک روز کلیدهای منزل مهندس را به کلیدسازی بردم و از روی آنها برای خودم کپی کردم. سپس اوایل مرداد در یک فرصت مناسب وارد منزل مهندس شدم و تعداد زیادی سکه را به همراه سرویس طلا و لوازم گران قیمت دیگر به سرقت بردم.
مهندس وقتی متوجه موضوع شد که من در منزل برادرش کار می کردم و چون خودش مرا معرفی کرده بود، کسی به من مشکوک نشد تا این که چند ماه بعد باز وسوسه شدم تا از منزل برادر مهندس هم با همان شیوه سرقت کنم.این بار نیز کپی کلیدهای منزل را تهیه کردم و سپس صندوقچه زیورآلات را به همراه برخی از لوازم با ارزش به سرقت بردم و آن ها را درون آغل گوسفندان در روستا و زیر فضولات حیوانی پنهان کردم تا سر فرصت به فروش برسانیم.
البته برای آن که کسی به من مشکوک نشود شوهرم و دو تن دیگر از بستگانم با من همکاری می کردند! اما نمی دانم با وجود این نقشه زیرکانه، کارآگاهان پلیس آگاهی چگونه متوجه ماجرا شدند و مرا دستگیر کردند و... .
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است، با اعترافات این زن جوان، دیگر اعضای باند نیز در یک عملیات ضربتی و هماهنگ به دام افتادند و بیش از 12 میلیارد تومان طلا و اشیای گران قیمت نیز از زیر فضولات حیوانی در آغل گوسفندان کشف شد. تحقیقات در این باره همچنان ادامه دارد.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس آگاهی مشهد
ارسال نظر