اسیدپاشی عروس حسود روی صورت خواهرشوهر! / گره کور در اجرای حکم + فیلم گفتگو
حجم ویدیو: 88.90M | مدت زمان ویدیو: 00:09:24

به گزارش رکنا؛ تابستان سال 95 مأموران پلیس پایتخت از حادثه اسید پاشی در یکی از محله های افسریه باخبر و راهی محل شدند. شواهد نشان میداد در این حادثه زن جوان بعد از پاشیدن اسید روی صورت خواهر شوهرش قصد فرار داشته که از سوی همسایگان دستگیر شده بود. فاطمه به بیمارستان منتقل شد و عروس خانواده به نام سمیه در پلیس آگاهی تحت بازجویی قرار گرفت اما جرمش را انکار کرد و گفت نمیداند چه کسی باعث این حادثه شده است.

فاطمه بعد از بهبودی نسبی در طرح شکایتش به مأموران گفت: شب حادثه در خانه برادرم مهمان بودم و شب را آنجا خوابیدم. سمیه با فرزندش در اتاق خواب بود. صبح بعد از اینکه برادرم به محل کار رفت، سمیه در حالیکه لباس عجیبی به تن داشت بالای سرم ایستاد و قصد داشت مرا خفه کند. بلافاصله از جا بلند شدم و شروع به سر و صدا کردم که ناگهان او روی صورتم اسید پاشید و فرار کرد. با سر و صداهای من بود که همسایه ها بیرون آمدند و سمیه را در حال فرار دستگیر کردند.

با افشای ماجرا برای عروس جوان کیفرخواست صادر و وی در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد.

محاکمه عروس اسیدپاش

در ابتدای جلسه شاکی در جایگاه قرار گرفت و بار دیگر شکایتش را مطرح کرد. وی گفت در این ماجرا پوست صورتم آسیب دیده و قسمتی از حس شنوایی و بینایی ام را از دست داده ام به همین خاطر برای زن برادرم درخواست مجازات دارم.

سپس متهم بار دیگر جرمش را انکار کرد و گفت: همه این حرفها دروغ است و من عامل اسیدپاشی نبودم. اصلا از لباسهایی که او میگوید خبر ندارم و آنها را نپوشیدم. حالا 2 سال است که شوهرم و خانوادهاش اجازه نمیدهند فرزندم را ببینم. من بیگناهم و بیدلیل در زندان.

سپس شوهر متهم نیز به عنوان مطلع در جایگاه قرار گرفت و گفت: من در خانه لباس سربازی داشتم. یک هفته قبل از حادثه متوجه شدم لباسها در میان رختخوابها پنهان شده است. کنار لباسها یک بسته پودر اسید هم قرار داشت.

پیگیر ماجرا نشدم چون اصلا فکر نمیکردم همسرم قصد چنین کاری داشته باشد. خانه ما در طبقه سوم است. راهی به غیر از راه پله و در ورودی ندارد که کسی بتواند وارد خانه شود. آن روز هم تنها همسر و فرزندم در خانه بودند پس این حادثه از سوی همسرم اتفاق افتاده و کسی دیگری در خانه نبوده است.

وی در رابطه با اخلاقیات همسرش به دادگاه گفت: زمانی که فرزندم خیلی کوچک بود یک روز به خانه آمدم و متوجه شدم مچ دست او آسیب دیده است. علت را پرسیدم که سمیه گفت دستش را گرفتم و که در رفت و اسیب دید. من حرف همسرم را باور کردم و او را به بیمارستان بردم. اما حالا با این اتفاق  فهمیدم در آن حادثه هم سمیه مقصر بوده است.

سپس متهم بار روبه روی قضات ایستاد و ادعا کرد عامل اسیدپاشی نبوده. او گفت: من بی گناهم و 2 سال است که شوهرم و خانواده اش اجازه نمی دهند فرزندم را ببینم.

در پایان جلسه هایت قضایی وارد شور شد و با توجه به نظر پزشکی که در گزارشی اعلام کرده بود در قصاص رعایت تساوی امکان پذیر نیست عروس جوان را به پرداخت دیه و 10سال زندان محکوم کرد.

درخواست تقسیط دیه

اما عروس جوان که توان پرداخت دیه را نداشت درخواست اعسار را مطرح کرد و بار دیگر در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد.

در ابتدای جلسه شاکی پرونده روبه روی قضات ایستاد و گفت: 10 سال زندان مجازات کمی برای سمیه بود. او با اسیدپاشی زندگی ام را نابود کرد و چندسال دیگر از زندان آزاد می شود و به زندگی اش ادامه می دهد.

وقتی سمیه در جایگاه ویژه ایستاد گفت: من توان پرداخت دیه را به صورت یکجا ندارم. همسرم درخواست طلاق داده و من مهریه ام را که 600سکه طلا ست به اجرا گذاشته ام. اگر مهریه ام را بگیرم به عنوان دیه به فاطمه پرداخت می کنم. من تا زمانی که در زندان هستم نمی توانم دیه را بپردازم.چون من هیچ منبع درآمدی ندارم. تقاضا دارم با تقسیط دیه موافقت کنید.

در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و درخواست اعسار عروس جوان را نپذیرفتند.

طرح ایراد در حکم دادگاه

در حالی که سمیه دوره محکومیتش را می گذراند اداره پرداخت دیه با طرح  اشکالی به صدور حکم ایراد گرفت و پرونده را بار دیگر به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاد تا قضات درباره چگونگی پرداخت دیه اظهارنظر کنند.

در این جلسه که در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران برگزار شد نماینده اداره پرداخت دیه در جایگاه ایستاد و گفت: مبلغ دیه باید بر اساس آسیب کلی به قربانی محاسبه شود. اما قضات در صدور حکم اعلام کرده اند پرداخت دیه باید بر اساس هر عضو آسیب دیده و به تفکیک پرداخت شود. از این رو تقاضا دارم تا این ایراد رفع و بار دیگر مبلغ دیه محاسبه شود.

سپس متهم در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: من از ابتدا گفتم که اسیدپاشی کار من نبوده است.من اسیدپاشی را قبول ندارم.

وی ادامه داد: چند سالی است که در زندان هستم و دیگر تحمل ادامه حبس را ندارم. یکی از پاهایم فلج شده و نمی توانم زانویم را خم کنم.من در زندان به بیماری های مختلفی مبتلا شده ام. در این سالها همسرم طلاقم داده و با زن دیگری ازدواج کرده و من در این مدت فرزندم را ندیده ام. من به افسردگی مبتلا شده ام  و توان پرداخت دیه را ندارم.

در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا درباره این پرونده تصمیم گیری کنند.