سخت گیر ترین عروس ایران طلاق خواست / دلیلی ک ربطی به داماد ندارد

به گزارش رکنا، پریا تصمیم گرفته از شوهرش جدا شود.

او می‌گوید نمی‌تواند به زندگی‌ای که شوهرش برایش درست کرده است دل ببندد و می‌خواهد همه چیز را تمام کند.

چند سال است ازدواج کرده‌ای؟ 

هشت سال. ما خیلی زوج خوبی بودیم اما خرابش کردند.

چطور با همسرت آشنا شدی؟

زمانی که با او ازدواج کردم کار می‌کردم. در محل کار آشنا شدیم و من بعد از ازدواج کارم را کنار گذاشتم، چون خیلی زود باردار شدم.

شوهرت را دوست داشتی؟

خیلی دوستش داشتم و حالا هم دوستش دارم ولی شرایطی که برای زندگی درست کرده اصلاً قابل دوام نیست.

چه اتفاقی افتاده است؟

پدرشوهرم اعتیاد دارد و شوهرم همه وقتش را برای پدرش می‌گذارد. مواد او را تامین می‌کند. خرج موادش و خرج زندگی‌اش را می‌دهد. هر بار هم اعتراض می‌کنم می‌گوید پدرم است و نمی‌توانم کاری بکنم.

چند سال است اعتیاد دارد؟

دقیقاً نمی‌دانم، ولی آن‌طور که شوهرم گفته از دوران نوجوانی شوهرم، پدرش اعتیاد داشت. با این حال شوهرم آنقدر او را دوست دارد که حاضر است زندگی خودش را خراب کند.

وقتی ازدواج کردی این موضوع را نمی‌دانستی؟

به من گفته بود پدرش مریض است و ما هم فکر می‌کردیم سکته کرده اما بعد از ازدواج فهمیدم معتاد است.

شوهرت به این جدایی راضی است؟

من به خاطر پسرم جدا می‌شوم. پدرشوهرم در طبقه پایین خانه ما زندگی می‌کند. شوهرم آنجا را برایش اجاره کرده است. رفت‌وآمد پسرم به آن خانه از نظر من خطرناک است. حتی شوهرم در معرض آلوده شدن قرار دارد و من نمی‌خواهم این اتفاق بیفتد. برای همین می‌خواهم جدا شوم و به شوهرم هم گفتم هر وقت که از پدرش جدا شد دوباره برمی‌گردم.

شوهرت خواهر یا برادر ندارد؟

نه، او تک فرزند است. مادرش هم فوت کرده، برای همین خیلی به پدرش وابسته است.

شوهرت قبول کرده بچه پیش تو باشد؟

با اینکه خیلی می‌ترسم شوهرم با پدرش بیشتر معاشرت کند و معتاد شود، اما قبول کردم مهریه را ببخشم و بچه را بگیرم، تا بچه‌‌ام را نجات دهم. راهی ندارم.