رکسانا که در خانواده‌ای تحصیلکرده و فرهیخته بزرگ شده بود، پس از آشنایی با این پسر معتاد، درس و خانواده را فراموش کرد و پای ثابت دورهمی‌های معتادان پایتخت شد.

به گزارش رکنا، چندی قبل ماموران پلیس آگاهی در تماس پرستاران بیمارستانی در شمال تهران برای رسیدگی به وضعیت مشکوک یک دختر جوان به محل اعزام شدند. به گفته مسوولان بیمارستان این دختر که توسط زن و مرد شیک‌پوشی در اورژانس پذیرش شده بود، به دلیل اووردوز مواد با ضربان قلب بالا و بی حسی مغزی در یک قدمی مرگ قرار داشت که با تلاش پزشکان نجات یافت و به کما رفت.

با این گزارش تنها سرنخ پلیس زن و مرد شیک‌پوشی بودند که با پریشان‌حالی و ناراحتی پشت در آی سی یو انتظار پزشکان را می‌کشیدند. اولین تحقیقات از این زوج آغاز شد و آنها که خود را پدر و مادر رکسانا معرفی کردند از علت حادثه اظهار بی اطلاعی کردند. پدر این دختر که سعی می‌کرد آرامش خود را حفظ کند نیز به ماموران گفت: "دختر من یک دانشجوی نمونه است و بیشتر ساعاتش را در دانشگاه می‌گذراند. ما آنقدر به او اطمینان داشتیم که اصلا راجع رفت و آمدها و دوستانش چیزی از او نمی‌پرسیدیم. امشب نیز فکر می‌کردیم دانشگاه باشد اما چند ساعت پس از غروب ناگهان زنگ خانه به صدا درآمد و کسی از من خواست دم در بروم. وقتی پایین رفتم با دیدن بدن نیمه جان رکسانا جلوی در و با آن وضعیت شوکه شده بودم و فریاد زدم و بلافاصله با اورژانس تماس گرفتم."

کارآگاهان که با تحقیقات میدانی از صحت اظهارات این زوج مطمئن شده بودند، با اینکه می دانستند معمای این پرونده تنها با اظهارات رکسانا حل می شود اما تا بهبودی او تحقیقات را ادامه داده و سراغ اقوام و همکلاسی‌های این دختر نخبه رفتند اما هیچ کس اطلاعی از رفت و آمدهای او نداشت.

افشای یک راز تکان دهنده

آزمایش‌های اولیه وجود دوز بالای مواد در خون رکسانا را تایید می کرد اما هیچ تصویری از چگونگی وقوع حادثه وجود نداشت. این ابهام تا دو هفته و به هوش آمدن رکسانا ادامه داشت. این دختر پس از خروج از کما با اینکه فراموشی مقطعی پیدا کرده بود وقتی با پدر و مادرش روبرو شد و فهمید که آنها موضوع اعتیادش را می دانند با گریه و زاری اظهار پشیمانی کرد و قول داد زندگی از دست رفته اش را جبران کند. او در اولین گام برای تحقق قولش پس از بهبودی نسبی، در اظهاراتش به کارآگاهان، جوان دستفروش چشم آبی را عامل اعتیاد و فرار از خانه پدری اش معرفی کرد و نشانی پاتوق های او را به پلیس داد.

رکسانا ماه ها پس از حادثه دست به قلم شد و از جزییات سناریوی سیاه عاشقانه اش با پسر دستفروش پرده برداشت. او می‌گفت می خواهد کیانا دستگیر شود تا دیگر نتواند دختران دیگری را مانند او بدبخت کند.

اگر مایل به خواندن جزئیات این پرونده هستید روی لینک زیر کلیک کنید:

دختر مغرور با یک نگاه و یک پک ساده اسیر شیطان شد

وبگردی