تبعید زندانی ناخلف بندقاتلان زندان شیراز

١١ سال قبل مأموران پلیس در شیراز در جریان قتل مرد جوانی قرار گرفتند که هدف ضربه چاقو قرار گرفته ‌بود. بلافاصله مأموران به بیمارستان رفتند و تحقیقات خود را آغاز کردند. دوستان مقتول که او را به بیمارستان رسانده‌ بودند، به پلیس گفتند درگیری بین مقتول با جوانی به نام امیر اتفاق افتاد و امیر با دو ضربه چاقو او را به قتل رساند. با توجه به این گفته‌ها بود که مأموران امیر را شناسایی و بازداشت کردند. امیر که در آن زمان ١٦ساله بود، بعد از بازداشت به قتل اعتراف نکرد و مدعی شد ضربه‌ای که وارد کرده ‌است با پشت چاقو بوده و اصلا قصدی در کشتن مقتول نداشت. او گفت: «من و دوستانم داشتیم با موتور می‌رفتیم و مقتول و دوستانش هم داشتند با موتور می‌آمدند، آنها به ما نگاه کردند یکی از دوستانم به مقتول گفت چرا نگاه می‌کنید و او هم ناراحت شد و گفت به شما ربطی ندارد، من هم گفتم اینجا محل ماست و شما نمی‌توانید دعوا کنید اما درگیری شروع شد. مقتول به سمت من حمله کرد و دو ضربه به پایم زد، من هم چاقو درآوردم و دو ضربه با پشت چاقو زدم و اصلا نمی‌دانم ضربه‌ای که می‌گویند من زدم و باعث مرگ مقتول شده‌، چطور وارد بدن او شده ‌است».
گفته‌های متهم در حالی بود که شاهدان عینی تأیید کردند ضربات فقط توسط یک نفر بر مقتول وارد شده‌ و کس دیگری چاقو نداشت. یکی از شاهدان گفت: من در صف نانوایی بودم که دعوا شروع شد. دعوا را هم امیر شروع کرد؛ به مقتول و دوستانش که سوار موتور بودند گفت که برای چه نگاه می‌کنید و اینجا محله ماست. من به مقتول گفتم امیر آدم خطرناکی است؛ او سابقه‌دار است و قبلا هم دعوا کرده و همیشه هم با خودش چاقو دارد. توصیه کردم با او درگیر نشود اما دعوا شروع شده‌ بود و مقتول هم دیگر کوتاه نیامد. دو لگد به سمت امیر پرت کرد و امیر هم چاقویی که تیغه بلندی داشت را درآورد و بعد هم دو ضربه به مقتول زد. یکی از ضربات به صورت او برخورد کرد و یک ضربه هم به سینه‌اش. یک‌دفعه حجم عظیمی از خون از بدن مقتول بیرون زد. همه ما ترسیده ‌بودیم و چنددقیقه‌ای طول کشید تا بتوانیم به خودمان بیاییم. بعد هم او را به بیمارستان رساندیم که فایده‌ای نداشت.
با توجه به اعلام نظر پزشکی قانونی که علت مرگ را خون‌ریزی شدید داخلی ناشی از واردشدن جسم سخت بر جوارح اصلی بدن مقتول عنوان کرده‌ بود، پرونده با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری استان فارس ارسال شد. در جلسه رسیدگی، بعد از اینکه نماینده دادستان کیفرخواست را خواند و خواستار مجازات مقتول شد، اولیای ‌دم در جایگاه حاضر و خواستار صدور حکم قصاص شدند و اعلام کردند رضایت هم نمی‌دهند. وقتی نوبت به متهم رسید او یک ‌بار دیگر ادعایش را مطرح کرد و گفت متوجه نشده چطور ضربه را وارد کرده‌ و قصدش کشتن مقتول نبوده‌ است. بنابراین با توجه به مدارک موجود در پرونده، رأی بر قصاص متهم صادر شد. درحالی‌که او در زندان به سر می‌برد و خانواده‌اش هم تلاش زیادی برای نجات جان فرزندشان می‌کردند، حکم برای اجرا آماده شد. جلب رضایت اولیای ‌دم به جایی نرسید اما در زمان اجرا از سوی رئیس قوه قضائیه وقت دستور توقف موقت حکم صادر شد. امید بر این بود که اولیای ‌دم به‌مرور زمان متهم را ببخشند اما آنها همچنان بر قصاص پافشاری می‌کردند تا اینکه در سال ٩٢ با تصویب ماده ٩١ که قصاص افراد زیر ١٨ سال را منوط به داشتن رشد عقلی می‌کرد، رأی صادره با درخواست رسیدگی مجدد از سوی وکیل متهم، نقض و دادگاه کیفری موظف شد یک‌ بار دیگر پرونده متهم را بررسی کند. در بررسی مجدد، پزشکی قانونی اعلام کرد متهم به دلیل اینکه رشد عقلی کافی نداشته، در زمان قتل مسئول اعمال خود نبوده‌ است؛ به این ترتیب بعد از اینکه جلسه رسیدگی برگزار شد و اولیای ‌دم همچنان بر قصاص تأکید کردند، هیأت قضات وارد شور شدند و با توجه به نظریه پزشکی قانونی، متهم را مستحق قصاص ندانستند و او را به پرداخت دیه محکوم کردند اما از آنجایی که متهم در سال‌های زندان نیز جرائم زیادی داخل زندان انجام داده‌ بود، او را به پنج سال حبس با احتساب ایام بازداشت و دو سال تبعید به منطقه‌ای بدآب‌وهوا محکوم کردند. از آنجایی که متهم ١١ سال در زندان بوده‌، به گفته فرشید رفوگران، وکیل‌مدافعش، حکم حبس او خود‌به‌خود پایان یافته اما حکم تبعید و پرداخت دیه او باقی است که متهم و وکیلش در نظر دارند به صدور حکم تبعید اعتراض کنند.

وبگردی