3 عکس دیدنی از مراسم عقد درچند قدمی اعدام / در محوطه زندان رجایی شهر برگزار شد + تصاویر

در این مراسم که مسئولان زندان و چند خبرنگار حضور داشتند دختر و پسر با لباس عروس و دامادی پای سفره عقد نشستند و با تعیین پنج سکه بهار آزادی به عنوان مهریه عروس، خطبه عقد توسط عاقد خوانده شد. در ادامه نیز هدایایی از سوی مسئولان زندان رجایی شهر به این زوج جوان اهدا شد. تازه داماد که حسن -27 ساله- نام دارد از 7 سال پیش در زندان به سر می‌برد. براساس پرونده قضایی او در سال 88 به اتهام قتل خواهرزاده‌‌اش در محله اتابک تهران دستگیر شد که با درخواست شوهرخواهرش قضات دادگاه کیفری او را به قصاص محکوم کردند. حکم مجازاتش در دیوانعالی کشور تأیید شد. این جوان براساس گزارش پلیس به خاطر یک جفت کفش و ناخواسته باعث قتل خواهرزاده‌اش شده که اکنون پشیمان است.محکوم به مرگ تا سوم راهنمایی درس خوانده اما عروس جوان دارای فوق لیسانس است که مدرک کارشناسی ارشد در رشته تربیت بدنی دارد و یک باشگاه ورزشی دایر کرده است.این دختر اوایل فروردین ماه امسال با مراجعه به دادسرای جنایی تهران از معاون دادستان درخواست کرد به او اجازه داده شود تا با یک جوان محکوم به اعدام ازدواج کند. در مراسم عقد، پدر و مادر داماد حضور داشتند ولی از خانواده عروس کسی به مراسم نیامده بود.دختر جوان درباره نحوه آشنایی‌اش با جوان اعدامی نیز می‌گوید:
- برادرم زندانی و هم بند حسن (داماد) بود و دوره محکومیتش را می‌گذراند. روزهای ملاقات که برای دیدن برادرم به زندان می‌رفتم در سالن شیشه‌ای جوانی را می‌دیدم که هم بند برادرم بود و چهره آرام و محجوبش توجهم را جلب کرد. پس از چندبار رفت و آمد به زندان و توجه به حسن پی بردم فقط پدر و مادر این جوان اعدامی به دیدنش می‌آیند و در بیرون از زندان کسی را ندارد که پیگیر کارهایش باشد و برای گرفتن رضایت از خانواده مقتول تلاش کند وقتی متوجه شرایط حسن شدم کم کم به او دل بستم و یک روز که به ملاقات برادرم آمده بودم از او خواستم درباره این جوان محجوب و تنها پرس و جو کند. برادرم که به احساسم نسبت به جوان محکوم به مرگ پی برده بود از من پرسش‌هایی کرد تا این که گفتم به او دل بسته‌ام و هر چند محکوم به اعدام شده است ولی تلاش می‌کنیم شاید بتوانیم رضایت خانواده‌ای را که با حسن رابطه خویشاوندی هم دارند جلب کنیم. بالاخره احساسم را با حسن درمیان گذاشتم و تصمیم گرفتم با او ازدواج کنم.
البته برای رسیدن به پای سفره عقد با این جوان مشــــــــکلات فراوانی را پشت سر گذاشتم.تا اینکه با ارسال نامه‌ای به مقامات قضایی تهران اعلام کردم من این پسر جوان را دوست دارم و می‌خواهم با او ازدواج کنم. سرانجام قاضی شهریاری سرپرست دادسرای امور جنایی تهران با توجه به اینکه از نظر قانونی منعی در این باره وجود ندارد با ازدواج من و جوان اعـــــــــدامی موافقت کرد که با مساعدت آقای مـــــــــردانی مدیریت زندان رجایی‌شهر و با دعوت از عاقد سفره عقدمان در محوطه زندان گسترده شد و حالا هم خوشحالم که از این پس به عـــــــــــنوان همـــــــسر قانونی حسن می‌توانم پیگیر کارهایش در بیرون از زندان باشم و برای نجاتش از اعدام تلاش کنم. ضمن اینکه به هیچ عنوان نیز از انتخابم پشیمان نیستم.
برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

وبگردی