مرگ سمیه مرادی‌ پس از جراحی بینی در مشهد / او 2 فرزند داشت

 جراحی بینی موجب مرگ یک مادر شد. یک مادر با ۲ فرزند پس از جراحی بینی به کام مرگ میرود. این مادر ۱۳ آبان برای جراحی بینی به یک کلینیک زیبایی می‌رود، اما یک هفته بعد از جراحی بینی یعنی ۲۰ آبان فوت می‌کند. همسر زنی که با جراحی بینی جان خود را از دست داد، شکایتش را به شعبه ۲۰۱ دادگاه عمومی انقلاب مشهد اعلام کرده‌ است.

به گزارش رکنا، زن با اطمینان از اینکه چیز مهمی نیست و خیلی‌ها همین عمل را انجام داده‌اند و چیزی نشده است، لباس سبزش را می‌پوشد و روی برانکارد دراز می‌کشد. چشم امیدش را بعد از خدا به پزشکی می‌دوزد که امیدوارش کرده است.

به گزارش رکنا، مهم نیست که فقط ۸ میلیون تومان برای این عمل جراحی به‌حساب دکتر واریز کرده؛ نتیجه حتما طوری است که این هزینه مازاد به چشمش نیاید. زن یقین دارد که چند ساعت بعد در خانه‌اش هست، اما آیا چنین شد؟

مرگ زنی ۴۷ ساله با ۲ فرزند

شاید شما هم ماجرای مرگ‌های ناشی از قصورات پزشکی را شنیده باشید؛ زنی که از عمل ساکشن فوت می‌کند یا کودکی که به‌محض تولد به‌جای اکسیژن، گاز سمی وارد ریه‌هایش می‌شود. هرازگاهی از این اخبار می‌شنویم و حالا هم از مرگ زنی پس از جراحی بینی خبردار می‌شویم!

مرگ سمیه مرادی‌ثانی ۴۷ ساله که پس از یک عمل ساده بینی رخ داده است، هنوز مؤید اشتباه پزشکی نیست، اما بار دیگر شائبه ایجاد کرده است و خیلی‌ها می‌پرسند جایگاه جان انسان در نظام پزشکی کجاست؟ سمیه که مادر یک دختر ۲۳ ساله و پسری ۱۴ ساله است، ۱۳ آبان برای عمل بینی به یک کلینیک زیبایی می‌رود، اما یک هفته بعد یعنی ۲۰ آبان فوت می‌کند. ماجرا را از همسرش جویا می‌شویم.

محسن نخعی، همسر مرحوم، ماجرا را این‌طور شرح می‌دهد:

حدود ۲ سال بود که همسرم به‌خاطر انحراف بینی در نفس‌کشیدن مشکل داشت. در خواب زیاد خرخر می‌کرد و خودش می‌خواست حالا که عمل انحراف بینی را انجام می‌دهد، در کنارش عمل زیبایی را هم انجام دهد. موافقت کردم که این کار را انجام دهد.

چندین آزمایش دادیم و پزشکان مختلف را برای این کار بررسی کردیم و درنهایت این آقای دکتر گزینه انتخابی ما برای انجام جراحی شد. تاریخ عمل مشخص و بنا شد ساعت ۸:۳۰ کلینیک باشیم تا ۹:۳۰ عمل انجام شود.

بعد از صحبت با دکتر و تعیین وقت عمل، متوجه شدم که پزشک آزمایش سی‌تی‌اسکن بینی نداده است. خواستیم سی‌تی‌اسکنی را که قبلا گرفته بودیم، نشان دکتر بدهیم، اما دکتر گفته بود «نیازی نیست و باشد بعد نگاه می‌کنم». ما هم حساس نشدیم.

گفتند: به هوش نمی‌آید

عمل با تأخیر انجام شد. تازه ساعت ۱۰:۴۰ اعلام کردند که خانمم برای عمل برود. گفتند ۲ ساعت طول می‌کشد. ۲ ساعت بعد هرچه پیگیری می‌کردم هیچ‌کس جوابی نمی‌داد. می‌گفتند هنوز در اتاق عمل است. ساعت ۱۳:۴۰ یکی از خدمه اتاق عمل گفت عمل موفقیت‌آمیز بوده و خانمم به ریکاوری رفته است.

من هم خدا را شکر کردم و منتظر ماندم. یک‌ساعت‌ونیم بعد من را خواستند. پرسیدند خانمم مشکلی خاصی داشته است یا نه که گفتم: نه. علت را پرسیدم. گفتند: به هوش نمی‌آید.

گفتم: سالم سالم بوده و مشکلی نداشته است! آن‌ها گفتند: درحال بررسی هستیم ببینیم چه خبر است.

گفتند اینجا خون نداریم!

نیم‌ساعت دیگر گذشت. رفتم بالا که ببینم چه خبر است. دست‌های دکتر از ترس می‌لرزید. گفت: خانمت خون‌ریزی کرده است. گفتم: بهش خون بزنید! گفتند: اینجا خون نداریم!

گفتم: یعنی چه! سریع منتقلش کنید به بیمارستانی یا آی‌سی‌یویی! گفتند: بیمارستان طرف قرار داد ما موسی‌بن‌جعفر (ع) است که داریم مکاتبات را برای انتقال انجام می‌دهیم.

بیمار داغان شده است!

به‌زور و اصرار من، خانمم را حدود ساعت ۵ عصر بردیم بیمارستان موسی‌بن‌جعفر (ع). در آی‌سی‌یو بستری شد و خون و پلاکت وصل کردند. جوابی درباره وضعیتش به من نمی‌دادند. صبح همچنان به هوش نیامده بود. گفتند: قرار است جراح متخصص مغز و اعصاب او را ببیند. دکتر متخصص آمد و خواست ما منتقلش کنیم به بیمارستان قائم.

شنبه ظهر پزشکان زیادی همسرم را در بیمارستان قائم ویزیت کردند. حرف همه این بود که حال مریض خیلی بد است. می‌گفتند: نمی‌دانیم در این عمل چه اتفاقی افتاده است، ولی بیمار داغان شده است!

روز یکشنبه سی‌تی‌آنژیو انجام شد که نتیجه نداد. گفتند: باید جمجمه را سوراخ کنیم و خونابه داخل مغز را ساکشن کنیم تا مغز بزرگ نشود. روز دوشنبه هم ام‌آرآی خبر‌های خیلی بد داشت. تا قبل این روز دکتر جراح را می‌دیدم، ولی بعد از نتیجه آن دیگر نیامد. همه می‌گفتند سطح هوشیاری پایین است و باید دعا کنید معجزه شود.

تلفن مشکوک از آی‌سی‌یو بیمارستان قائم

سه‌شنبه‌شب در آی‌سی‌یو بیمارستان قائم بودم. با من تماس گرفتند و گفتند می‌خواهیم اوضاع بیمار را بدانیم و اینکه شما چه می‌دانید و از اتفاقات اتاق عمل چه خبری دارید. گفتم: شما چه کسی هستید؟ گفت از آی‌سی‌یو بیمارستان قائم زنگ می‌زنیم. گفتم آقا! من شبانه‌روز پشت این در هستم، بیا بیرون تا با هم صحبت کنیم. گفت: نه! نمی‌توانم پستم را ترک کنم. درنهایت وقتی دید جواب نمی‌دهم، گوشی را قطع کرد.

پیگیر شماره شدم. مشخص شد از طرف بیمارستان نبوده است. احساسم این است که کار دکتر اتاق عمل بوده است تا بداند من چه اطلاعاتی دارم. خانمم هیچ‌گونه بیماری نداشت و فقط ۲ بار برای زایمان بیهوش شده بود. برای خودم متأسفم که عزیزی را در اثر خطای پزشکی از دست دادم.

دکتر بگوید شکستگی جمجمه همسرم برای چیست؟

نخعی در پاسخ به اینکه چه مدرکی دال بر قصور پزشکی و شکایتش دارد، می‌گوید: پزشکی قانونی در جواز دفن اعلام کرده است خون‌ریزی ساقه اصلی مغز و شکستگی و خردشدن استخوان جمجمه.

استخوان جمجمه خیلی سخت است، وقتی این‌طور می‌شکند که تصادف با سرعت بالا باشد یا فرضا فرد از ارتفاع بیش از ۶ متر سقوط کند. درباره همسر من هیچ‌کدام از این‌ها اتفاق نیفتاده است. پس پزشک باید پاسخ بدهد که چه شده است؟

باید مشخص شود چه اتفاقاتی در اتاق عمل رخ داده است. آیا عمل در حیطه تخصص پزشک بوده است؟ تیم پزشکی و تیم بیهوشی چه کسانی بوده‌اند؟ کلینیک باید جواب بدهد که چرا خون نداشته است؟ مرجع نظارتی چه می‌کند تا چنین اتفاقاتی نیفتد؟

شکایتم را به شعبه ۲۰۱ دادگاه عمومی انقلاب مشهد اعلام کرده‌ام. از دیدگاه من و دوستان پزشکم و وکلا، اهمال‌ها و تقصیرات پزشکی کاملا مشهود و محرز است. گزارش اکنون به نظام‌پزشکی ارسال شده است که من به آنجا و اداره نظارت بر درمان علوم‌پزشکی هم شکایت کرده‌ام. نکته اینجاست که همه این سیستم دست پزشکان است و بعید می‌دانم خودشان یکی از همکارانشان را مقصر بدانند!

دکتر مشخص و تعیین می‌کند که کجا برویم

ضمن ابراز همدردی با آقای نخعی می‌پرسم چرا برای انجام عمل به بیمارستان نرفته‌اند. او می‌گوید: دکتر مشخص و تعیین می‌کند که کجا برویم. او کلینیک خصوصی را تعیین کرد. دکتر گفت ۱۰ میلیون تومان برای حسابی که خودش اعلام می‌کند، واریز کنیم و ۱۰ میلیون تومان هم برای کلینیک. از ۱۰ میلیون تومان خودش ۲ میلیون به ما تخفیف داد که قبل از عمل کل این هزینه را پرداخت کردیم.

بینی بیمار مشکل زیاد داشت

کنجکاو می‌شوم و با کلینیکی که عمل جراحی در آن انجام شده است، تماس می‌گیرم. اپراتور عنوان عمل‌ها را «جراحی‌های محدود» اعلام می‌کند! صبر می‌کنم تا کد پذیرش اعلام شود.

به خانمی که گوشی را برمی‌دارد، می‌گویم می‌خواهم درباره عمل جراحی بینی با مدیریت مجموعه مشورت کنم! می‌گوید: برای عمل بینی که مدیریت جواب شما را نمی‌دهد! می‌گویم:، چون شنیده‌ام یک نفر چند روز پیش در کلینیک شما فوت کرده است، ترجیح می‌دهم ... صحبتم کامل نشده است که منشی می‌گوید: گوشی، گوشی. بعد بوق می‌خورد و آقایی گوشی را برمی‌دارد. می‌پرسم: شما مدیر کلینیک هستید؟ می‌گوید: جانشین مدیریت هستم، شما نکته‌ای را که دارید بپرسید.

موضوع را می‌گویم و می‌گویم: ترسیده شده‌ام. می‌گوید: به‌هرحال خطای پزشکی پیش می‌آید دیگر! شاید هم به‌دلیل مشکل خود بیمار بوده است. بینی‌اش مشکل زیاد داشت که باید با خود دکتر صحبت کنید.

می‌گویم: خب به بیمار این موضوع را می‌گفتید تا تصمیم بگیرد که عمل کند و بمیرد یا اینکه زنده بماند و با همان بینی زندگی کند. می‌گوید: قبل از اینکه هر فردی به اتاق عمل برود، ما امضا می‌گیریم، چون احتمال اینکه اتفاقی در اتاق عمل رخ بدهد، هست. می‌گویم: با این امضا ماجرای قصور پزشکی هم تا حدودی حل می‌شود دیگر! می‌گوید: نه این موضوع را علوم‌پزشکی بررسی می‌کند، ولی به این سادگی‌ها نیست و دوسه سالی زمان می‌برد.

می‌گویم: آقای دکتر هم همچنان عمل انجام می‌دهند؟ می‌گوید: این دکتر حدود ۳۰ سال است که کار می‌کند و بیش از ۳ هزار نفر را عمل کرده است و حالا یکی پیش می‌آید. می‌گویم: کار یک‌بار می‌شود و جان هرکسی برای خودش عزیز است.

می‌گوید: حالا شما اگر نگران هستید بروید و جای دیگری عمل کنید. من نباید این را بگویم، ولی بهترین راه‌حلش این است که بیماران برای انجام این کار‌ها به بیمارستان بروند. می‌گویم: دکتر گفته است باید همین کلینیک بیایم. می‌گوید: دکتر دیگری بروید. این پیشنهاد من است.

دوباره می‌پرسم دکتر مدنظر همچنان عمل انجام می‌دهد: می‌گوید کمتر کرده و حساس شده است و می‌ترسد. می‌پرسم: حالا این خانم واقعا استخوان سرش در عمل شکسته بود؟ می‌گوید: شما این را شنیده‌اید، ولی پزشکی قانونی می‌گوید بعضی از استخوان‌ها تراکم کمتری دارند و با کوچک‌ترین ضربه می‌شکنند و این خانم از بین ۱۰ هزار نفر دقیقا این‌طوری بوده است.

می‌گویم: دکتر با یک اسکن رنگی نمی‌توانست تراکم را تشخیص دهد؟! می‌گوید: شما بروید و با چند پزشک دیگر مشورت کنید بعد تصمیم بگیرید. ما دست‌کم روزی ۱۰ عمل انجام می‌دهیم و ۲ بیمارستان سینا و جوادالائمه (ع) بیمارستان‌های پشتیبان ما هستند.

۹۵ پرونده قصور پزشکی در ۷ ماه

به‌گفته سیدآریا حجازی، مدیرکل پزشکی قانونی خراسان‌رضوی، در ۷ ماه نخست امسال در حوزه قصورات پزشکی ۹۵ پرونده تشکیل شده است که از این تعداد پزشکان در ۳۹ پرونده محکوم و در ۵۶ پرونده تبرئه شده‌اند. به‌گفته او تعداد پرونده‌ها نسبت به سال گذشته ۹/۵ درصد کم شده است.

او این کاهش را امیدوارکننده می‌داند و تأکید می‌کند: از آنجایی‌که هر جان یک عضو خانواده است، جا دارد پزشکانی که سوگند پزشکی یاد کرده‌اند و مسئولانی که بر کرسی‌های نظارتی نشسته‌اند، به رفتن جان‌هایی مثل سمیه مرادی‌ثانی حساسیت بیشتری نشان دهند. حساسیتی که برخی‌ها را جری نکند که به‌راحتی بگویند «رسیدگی به یک پرونده ۲ سال زمان می‌برد!»

  لیلا جانقربان