مرگ عاطفه ها ! / مرد بخت برگشته قربانی توطئه زنش شد

مهربانی و همدلی با اعضای خانواده یکی از مهمترین موضوعات ثبات یک زندگی بشمار می رود.

به گزارش گروه اجتماعی رکنا، قدری تأمل در زندگی‌های امروزی نشان می‌دهد دیگر از عاطفه و صمیمت‌های قدیمی خبری نیست. گویا زندگی ماشینی صمیمیت و صفای خانواده‌ها را هم نشانه گرفته است. اگر تا چندی پیش می‌شنیدیم که مردی همسرش را کتک زده یا پدر و مادری به کودک‌آزاری متهم شده‌اند، امروزه با افزایش خشونت‌های خانگی شاهد پدید آمدن واژه جدیدی به نام والدآزاری یا همسر‌آزاری هستیم. خانواده‌هایی که مرگ عاطفه‌ها در آن موج می‌زند، بی‌شک از پدیده تلخ خشونت خانگی در امان نخواهند بود.

چندی پیش در یکی از خبرهای حوادث نوشته شده بود پسری به خاطر تهیه نکردن خودروی مورد علاقه‌اش با پدرش درگیر شده و در این جنگ نابرابر بدون آنکه بداند خشم و کینه چه بلایی سر خانواده‌اش خواهد آورد، مرتکب قتل غیر‌عمد شد یا در خبری دیگر می‌خوانیم زن جوانی با همدستی فرزندانش توطئه قتل همسرش را طراحی کرده و مرد بخت‌برگشته را شبانه غافلگیر و خفه کرده بودند. این زن در بازجویی به پلیس گفته بود همسرم من را آزار می‌داد، طاقت شکنجه‌هایش را نداشتم، تا اینکه با همدستی بچه‌هایم نقشه سیاهم را عملی کردم.

اخباری شبیه به این نوع خشونت‌های خانوادگی هر روز در رسانه ها منتشر می شود، اما ریشه این نوع خشونت‌ها چیست و آیا واقعا این نوع جنایت‌ها بی‌خبر سراغ خانواده‌ها می‌روند و علائم هشداردهنده‌ای ندارند تا بتوان خانواده را از این آسیب‌ها حفظ کرد؟

آثار زیانبار خشونت‌های خانگی

دکتر جعفر بای، جامعه‌شناس و محقق آسیب‌های اجتماعی درباره خشونت های خانگی می‌گوید: خشونت اجتماعی را معمولا به دو دسته کلی تقسیم می‌کنند؛ خشونت خیابانی و خشونت خانگی. بررسی خشونت خانگی بدان جهت حائز اهمیت است که در کانون پر‌مهر و محبت و گرم و باصفای خانه به وقوع می‌پیوندد و عوارض فراوانی را در پیرامون خانواده و جامعه همراه دارد. با توجه به اینکه زیر‌ساخت هر جامعه‌ای را خانواده تشکیل می‌دهد، قطعا خشونت‌های خانگی به خشونت‌های اجتماعی یا خیابانی سرایت می‌کند، پس علت اساسی خشونت‌های اجتماعی را می‌توان در خشونت خانگی مشاهده کرد. به عبارتی خشونت خانگی را مقدمه و نقطه آغاز بسیاری از خشونت‌های اجتماعی قلمداد می‌کنند.

فروپاشی اقتدار اعضای خانواده، سست شدن بنیان‌های قدرت والدین، اختلال در مکانیزم تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری خانوادگی، تغییر جایگاه و منزلت والدین، رواج خشونت، توهین، فحاشی، نزاع و درگیری بین اعضای خانواده، ناکارآمدی نظام تربیتی، ضعف و ناتوانی در حوزه‌های اقتصادی، تقلیل مهر و محبت و نابودی کانون آموزش و تربیت می‌تواند از عوارض اولیه خشونت خانگی در خانواده باشد. وی ادامه می‌دهد: آثار و تبعات ثانویه خشونت خانوادگی در بیرون از منزل اتفاق می‌افتد. در واقع خشونت خانگی مراتب و مراحلی دارد که به صورت فرآیندی به تدریج ابتدا در منزل و با موج عاطفی و روانی از خشونت کلامی آغاز می‌شود، بدین شکل که نخستین سخنان ناسزایی که بین والدین مبادله می‌شود، می‌تواند نقطه آغاز انحرافات بزرگی تلقی شود که منشأ بسیاری از انحرافات اجتماعی را می‌توان در آن جست‌وجو کرد. جنگ روانی که با نزاع کلامی شروع می‌شود، سخنان ناشایست، توهین و فحاشی نسبت به یکدیگر ابهت و اقتدار والدین را نزد فرزندان می‌شکند و آغازی برای نزاع، دعوا و درگیری جدی شده و آثار و عوارض تخریبی جسمانی را هم به دنبال دارد.

انواع خشونت‌های خانگی

 انواع خشونت‌های خانگی عبارتند از: خشونت پدر علیه مادر یا والدین با یکدیگر (همسر‌آزاری)، خشونت والدین  علیه فرزندان (فرزندآزاری)، خشونت فرزندان علیه یکدیگر (برادر- خواهرآزاری) و خشونت فرزندان علیه والدین (والدآزاری).

موضوع خشونت خانگی می‌تواند به صورت جنگ روانی، روحی و عاطفی، درگیری، نزاع، آزار و اذیت جسمی، تحریم مالی و اقتصادی در خصوص عدم‌پرداخت هزینه‌های آتی خانواده، شکنجه ابزاری و خشونت جنسی بررسی شود. در حالت کلی ماهیت خشونت خانگی بیشتر متوجه خشونت علیه زنان است (پدیده شوم زن‌زنی). البته اخیرا خشونت علیه مردان نیز رواج یافته است (مرد‌زنی- همسر‌آزاری ).

این آسیب‌شناس اجتماعی معتقد است: پدیده خشونت خانگی بدان جهت مهم است که این نزاع و درگیری بین نزدیک‌ترین افراد که با یکدیگر نسبت خویشاوندی دارند، اتفاق می‌افتد و تخریب فوق‌العاده عمیقی بر پیکر این نهاد مقدس وارد می‌سازد. خانواده به عنوان اساسی‌ترین نهاد تربیتی ، آموزشی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی سنگ‌بنای شکل‌گیری شخصیت فرزندان بوده و به عنوان اولین خشت بنا و نخستین مدرسه بسیار حائز اهمیت است و از رهگذر اینگونه خشونت‌ها آسیب فراوانی می‌بیند. پیامدهای خشونت خانگی افزون بر نهاد بنیادی خانواده بر پیکر و حیات اجتماعی نیز آسیب وارد می‌کند، چرا که ریشه همه خشونت‌های خیابانی را باید در خشونت‌های خانگی جست‌وجو کرد. اگر خانواده‌ها با صلح و صفا، صمیمت، آرامش و آسایش لازم با یکدیگر زندگی مناسب و مطلوبی داشته باشند، به تبع آن جامعه خوب و قابل قبولی خواهیم داشت.

پیدایش خشونت‌های خانگی

 علل پیدایش خشونت‌های خانگی را می‌توان در متغیر‌های فراوانی جست‌وجو کرد. در بررسی علّی (مطالعه علت‌شناسی) معمولا بی‌نهایت عامل می‌توان جست‌وجو کرد که در فرآیند شکل‌گیری خشونت خانگی موثر است، ولی علل خشونت‌های خانگی را در علل فردی که معمولا در افراد بیمار و مریض پدیدار می‌شود و علل میان‌فردی که گاهی فرد در خلوت و تنهایی خویش بسیار خوب رفتار می‌کند، ولی وقتی در جمع قرار می‌گیرد رفتار غیر‌منتظره و متفاوت از خود نشان می‌دهد، باید جست‌وجو کرد. معمولا اینگونه افراد در تعاملات اجتماعی دچار عارضه می‌شوند که برای این قبیل افراد می‌توان علل اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی جست‌و‌جو کرد. هنجار‌شکنی در خانواده مقدمه هنجار‌شکنی‌های اجتماعی است. وقتی منزلت و پایگاه اجتماعی اعضای خانواده در معرض فروپاشی باشد، چنین خانواده‌ای آمادگی ارتکاب هرگونه جرم و جنایتی را می‌تواند داشته باشد.

مرگ عاطفه‌ها

این جامعه‌شناس با اشاره بر اینکه اختلاط نقش‌های اجتماعی در نهاد خانواده منجر به سرگردانی و تنش فراوان بین اعضای خانواده‌ها شده است، اظهار داشت: کاهش رفتار بین‌فردی مقدمه‌ای برای درگیری‌ها و نزاع‌های خانگی شده و رفته‌رفته موجبات مرگ عاطفه‌ها را در خانه پدید می‌آورد و استمرار این دعواها بین زوجین منجر به طلاق عاطفی می‌شود. در واقع آنانی که می‌خواستند یار شاکر باشند، بار خاطر یکدیگر می‌شوند و کسانی که مصمم بودند در تمامی زندگی هم‌نفس هم باشند، به علت خشونت خانگی هم‌قفس یکدیگر شده‌اند.

همیشه خشونت خانگی از کوچک‌ترین نقطه آغاز می‌شود، پس باید در روابط بین‌فردی حتی برای کوچک‌ترین نامهربانی‌های بین‌فردی نیز اهمیت ویژه‌ای قائل شد. امروزه به خاطر کاهش اقتدار والدین خانواده در آستانه فروپاشی قرار گرفته‌ است، پس ضرورت دارد که نهاد‌های فرهنگی و اجتماعی به خصوص دستگاه‌های دولتی که کارکردهای خانواده را به عنوان وظایف خویش تلقی کرده‌اند، نسبت به واگذاری این نقش به خانواده تلاش کرده و شرایطی فراهم کنند تا خانواده به عظمت و اقتدار خویش بازگردد. امروزه نیروهای خودی با ندانم‌کاری و غیر‌خودی‌ها یا دشمنان هدفمند و سازمان‌یافته، زمینه تضعیف خانواده‌ها را فراهم ساخته‌اند، بنابراین باید اقدامات فوری یا اورژانسی برای حمایت از این نهاد ارزشمند تدارک دیده شود تا مرهمی اساسی بر زخم دل این نهاد گذاشته شود. احیای خانواده امروزه یکی از اساسی‌ترین وظایف همه نهاد‌های فرهنگی و اجتماعی است. باید شرایطی فراهم کرد تا خانواده را از تیر روزگار تلخ و غمبار نجات داد و شاهد نشر عظمت خانواده‌های بدون تنش، جنگ و دعوا و نزاع در جامعه باشیم.   آخرین قیمت های بازار ایران را اینجا کلیک کنید.