عمه بدری نانوا، خود نان ندارد / او زن سرپرست خانواری است از هرمزگان + فیلم
رکنا: زن جنوبی که بار زندگی را با 4 فرزند به دوش می کشد و از تنهایی هایش گلایه می کند.
زنان سرپرست خانوار بار زیادی را به دوش می کشند.
به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، مهدی ابراهیمی -ماین که زنان سرپرستی خانوار را به عهده بگیرند مختص ایران نیست. همه جای دنیا زنان سرپرست خانوار هزینه های زندگی را به عهده می گیرند. این زنان در ایران اما بدون حمایت از ارگان و نهادی خاص مجبورند فشار زیادی را متحمل شوند.
یکی از این زنان عمه بدری است، مادری هرمزگانی... او کنار پیاده رو برای رهگذران نان می پزد و همه غم هایش را به نان هایی که به تنور داغ می کوبد، از دل بیرون می آورد..
عمه بدری سمبلی است از زنانی که مثل کوه در برابر حوادث روزگار مقاومت کرده اند و رنج هایشان را فرو می خورند. او از مشکلاتش می گوید؛ از گرفتاری ها، بی عدالتی، ناسپاسی ها و بغض دردآلودش دل هر انسانی را به درد می آورد.
بدری یادگاری، اهل هرمزگان است که در کنار پیاده رو برای امرار معاش نان می پزد. او 4 بچه دارد و برای بزرگ کردنشان زیر فشار اقتصادی کم خم کرده است. البته که بچه هایش او را در این روزگار بی رحم تنها نمی گذارند. آنها از اول صبح می روند اسکله و تا شب کار می کنند تا مادر را تنها نگذارند در این زندگی.
این سو تر ساحل نشسته است. لحظه ای اشک های عمه بدری قصه ما بند نمی آید. او می گوید که داغون است اما به روی خودش نمی آورد. می گوید و می خندد تا سکته نکند. می پندارد اگر شوهرش زنده بود نمی گذاشت حال و روزش این باشد. همان لحظه شکر می کند خدای بزرگ را برای این که سالم است و می تواند نون بازویش را بخورد.
با آن که اشک هایش امان نمی دهد، زنی قوی است و از ساعت 6 صبح می رود اسکله و ساعت 3 می آید کنار خیابان تا نان بپزد. عمه بدری می گوید شاید تراکتور یکساعت استراحت کند اما او نمی تواند استراحتی داشته باشد.
اما شاید غمبارترین حرفی که می زند این است که مزه گوشت و مرغ را از یاد برده است. چنان با حسرت از خواهرش می پرسد تازگی ها گوشت خوردی؟ که قلب آدم به درد می آید. چشمانش برق می زند وقتی این سوال را می کند. انگار با شنیدن خوردن گوشت خوشحال می شود اما خواهرش هم خیلی وقت است که مزه گوشت را به دست فراموشی سپرده است و برق شادی را از چشمان عمه بدری می گیرد.
قدیمی ها می گفتند وقتی پیشانی کسی سیاه باشد تا آخر سیاه است. انگار زندگی مسابقه گذاشته و از هر سویی برای عمه بدری بد می آورد. نشستی کپسول گاز آتشی به پا کرد که پسرش را سوزانده است. آن روزی که پسرش در بیمارستان بود پول نداشت. خودش را به بیمارستان برساند. به امام جمعه و شورای شهر رفت و فقط پولی برای رسیدن به بیمارستان را طلب کرد اما هیچ کسی کمکش نکرد. غیرتش را جمع کرد و آنقدر کار کرد تا خود را به بیمارستان رساند. حالا حتی برای او ویلچر هم خریده اما باید پسرش را به بیمارستان برساند. دلخوریش زیاد است از نمایش هایی که مسئولان برای مشهور شدن در خیابان های هرمز به اجرا می گذارند. می گوید: "قرار است همه خیابان های هرمز را رنگ کنند. پول برای رنگ کردن کل خیابان های هرمز هست اما برای کمک به پسرم برای رفتن به بیمارستان پول نیست؟!"
گفتنی است، پاکان شفیعی کلیپی از این خانم تهیه کرده و آن را در فضای مجازی اش منتشر نموده است. وی شماره کارت بدری یادگاری را برای کمک های خیرخواهانه مردم در ذیل پست اینستاگرامی اش آورده است که به شرح زیر است: بدری یادگاری :6037991943672430
ارسال نظر