تولد شخصیت خودخواه از قبل از یکسالگی / دوری از خودخواهی باعث کاهش رفتارهای منفی
رکنا: برای درمان خودخواهی و کاهش آسیبهای احتمالی در فرد، خانواده و جامعه باید شیوههایی را در دوران کودکی در نظام تربیتی جای داد تا این صفات منفی در افراد رشد کافی پیدا نکند.
خودخواهی / به گزارش رکنا، از سوی دیگر کارشناسان حوزه علوم رفتاری برخی افراد خودخواه را بیمار تلقی میکنند که این اختلال نیز در دوران کودکی در این افراد رشد یافته است و فرد را در همه محورهای زندگی ناکام میکند، بنابراین راهحلهای روانشناختی زیادی در این خصوص میتوان ارائه داد تا جامعه از آسیبهای احتمالی خودخواهی نجات یافته و مصون از حوادث باشد. باید شرایط تربیتی مهیا شود تا از همان دوران کودکی به جای رشد این فضائل اخلاقی ناپسند، مهر، دوستی، محبت و... جایگزین شود.
ریشههای بدبینی
دکتر رضا احمدی، روانشناس و مدرس دانشگاه در گفت و گو با رکنا در خصوص خودخواهیهایی که در دوران کودکی ریشه دارد و علت بروز این رفتارهای ناپسند در بزرگسالی میشود، میگوید: خودخواهی بدو تولد تا سن یک سالگی در کودکان بروز پیدا میکند و معمولا این احساس خودمرکزبینی داشته و فرد تصور میکند تمام شرایط و امکانات برای او مهیا شده است تا او به انجام فعالیتهای خود بپردازد. در چنین شرایطی کودک همه افراد را در خدمت خود داشته و سعی میکند در ارتباط با اطرافیان نقش خود را پررنگتر جلوه دهد. به همین منظور معمولا در رابطه با اطرافیان توقعات زیادی داشته و احساس میکند هر فردی با توجه به شرایط نقشی در انجام فعالیتهای وی دارد، به همین جهت حس خودشیفتگی اولیه که تا زمان یک سالگی ادامه دارد، در شخصیت همه افراد شکل میگیرد. حال آنکه دنیا و اجتماع با ایجاد ناکامیهای خاصی جهت دیگری به این احساس در افراد داده و اهداف افراد را به نفع خواستههای خود تغییر میدهد، از این رو آرامآرام با افزایش تحمل ناکامیها رفتهرفته این حس خودشیفتگی کمرنگ شده و جای خود را به نوعدوستی میدهد.
این روانشناس ادامه میدهد: کمک به اطرافیان توسط بحثی به نام ساختار شخصیتی فراخود یا وجدان پررنگتر میشود و ما میآموزیم جهت نیل به خواستههای خود، خواستههای دیگران را نیز در نظر گرفته و حتی گاهی آنها را در اولویت قرار دهیم، اما افرادی که بین 3 تا 5 سالگی نتوانند با وجدان یا فراخودشان کنار آیند و همچنان خودشیفتگی اولیه را ادامه دهند معمولا به یک ویژگی شخصیتی منفی به نام خودخواهی دچار شده و اگر این حس تقویت شود، ماندگاری و تثبیت یک صفت شخصیتی به نام اختلال شخصیت خودشیفته یا اختلال شخصیت یک فرد را نشان میدهد. اینگونه افراد واضحترین صفت شخصیتی به نام خودخواهی را سرلوحه زندگی و روابط اجتماعی قرار داده و نمیتوانند در ارتباط با دیگران چندان موفق عمل کنند.
رفتارگرایی در کودکی
وی با اشاره به دوران کودکی میافزاید: معمولا این افراد در دوران کودکی از دیدگاه رفتارگرایی رفتارهای مذکور را که تا یک سالگی تقریبا طبیعی به نظر میرسد مورد تقویت قرار داده و با تشویق بزرگسالان و نیز الگودهی اشتباه اجتماعی در همان دوران از یادگیری اصول صحیح رفتاری ناتوان بوده و چنین صفتی برای آنها تثبیت شده است، در نتیجه ساختارهای شخصیتی آنها با همان اسلوب و شیوه بزرگسالی به عنوان یک الگو شکل گرفته است، از این رو جهت رفع این نقیصه توصیه میشود حتی در همان زمانهای نوپایی کودکان را گاهی از رسیدن به خواستهها منع کرده و برخی خواستههای آنها را ناکام کنید. این ناکامیها به رشد شخصیت آنها کمک کرده و با افزایش تحمل کودک در این زمینه آمادگی برای نپذیرفتن خواستههای آنها یا ناکامیهای بزرگسالی معمولا ایجاد میشود.
این مدرس دانشگاه با اشاره به برخی راهکارها تصریح میکند: بهترین توصیهای که میتوان کرد، ایجاد روحیه تعاون، همکاری، همدلی، نوعدوستی و وفاداری به گروه دوستان است که باید این امر از ابتدای دوران کودکی والدین تشویقکننده باشند تا زورگوییها، تکرویها و لجبازی و عناد در دوران کودکی تعدیل شده و بستر مناسبی برای ساختار شخصیتی در بزرگسالی آماده شود و نیز دوران بزرگسالی در صورتی که صفات ذکر شده به شکل بیماری و اختلال در جریان بود، توصیه اکید میشود به متخصصان این حوزه برای رفع این مشکل مراجعه کنند تا نابهنجاری و ناهماهنگی در رفتار در جامعه شکل نگیرد. افرادی که به خودشیفتگی مبتلا هستند، جایگاه خود را به دلیل خوادخواهی از همه اطرافیان و افراد جامعه بالاتر میدانند و دنیای ذهنیشان با دنیای ذهنی افراد دیگر فرق میکند. همچنین توان روانی این افراد و ظرفیتهایشان نیز دچار کمبودهایی است که باعث میشود خودخواهی در آنها شکل بگیرد. افراد خوادخواه در برقراری تعامل با دیگران بسیار پیچیده عمل میکنند و نگرششان نسبت به همه افراد طور دیگری است. گاهی اوقات که احساس خطر میکنند، خودخواهی را افزایش داده و مرز و حریم بین دوستیها را نادیده میگیرند و مدام به نفع خود سخن میگویند.
به کرسی نشاندن اهداف
دکتر احمدی میگوید: اهدافی را که این افراد در زندگی جستوجو و دنبال میکنند اهدافی است که به خودخواهی آنها دامن میزند. در عملکردهای رفتاریشان ترس دیده میشود و سعی میکنند با نادیده گرفتن حقوق دیگران مانع از رشد و ترقی آنها شوند. برای نشان دادن حس خودخواهی خود هر رفتاری را نشان میدهند و با ضایع کردن حقوق دیگران قصد به کرسی نشاندن رفتارها و سخنان بیعمل خود را دارند، به همین دلیل است که رشد و شکوفایی روانی و اجتماعی در آنها دیده نمیشود و همیشه سر راهشان موانعی وجود دارد که مانع ترقیشان میشود. با توجه به اینکه این ویژگی منفی و عادتهای ناپسند را در خود نمیپذیرند و خود را عاری از هرگونه خطا میدانند، هیچوقت به اهداف خود دست نمییابند، مگر اینکه درصدد درمان این ضعف باشند.
وی با اشاره به راهکارهای عملی و رفتاری دیگر بیان میکند: گام نخست این است که بپذیرند خودخواه هستند و برای کاهش این ویژگی تمرینات زیادی را انجام دهند. صداقت در رفتار و عمل داشته باشند و در مورد رفتار خود خوب اندیشه کنند. با مشکلات رویارویی داشته باشند تا تکامل را در زندگی خود احساس کنند. بخشیدن را بیاموزید تا از خودخواهی فاصله بگیرید. تعامل با افراد صادق و بخشنده باعث کاهش این رفتار منفی در اعمال افراد میشود.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
ارسال نظر