وقتی معلم فداکار کلاس درس را به خانه زهرای بیمار برد / بسیج شدن یک روستا برای بیماری دختر 7 ساله
رکنا: معلم فداکار کلاس اول دبستان دخترانه شهدا هر روز بعد از اتمام ساعت درس به خانه دانش آموز ۷ سالهای میرود که بیماری او را از حضور در کلاس درس محروم کرده است. فداکاری خانم احمدی برای آموزش این دانش آموز ۷ ساله پویش مردمی کمک به درمان زهرا را در شهرستان لالی خوزستان به راه انداخته است.
به گزارش رکنا، ساعت ۹ صبح بود در میان بازی دختران صورتی پوش مدرسه شهرستان لالی از توابع استان خوزستان وارد ساختمان دبستان دخترانه شهدا شدیم و به دنبال معلمی گشتیم که شنیده بودیم برای آموزش به دختری ۷ ساله که از سرطان خون رنج میبرد و قادر به راه رفتن نیست کلاس درس را به خانه او برده است.
خانم احمدی با چهرهای خندان به استقبال مان میآید تا درباره زهرا حرف بزند دختر کوچولوی ۷ سالهای که بیماری او را از جمع دوستان و همسالانش دور کرده، ولی پا به پای بچههای همکلاسیش درس میخواند. آن هم در کلاس درس یک نفرهای که در حانه شان بر گذار میشود.
حوا احمدی معلم دبستان دخترانه شهدا شهرستان لالی استان خوزستان معلم کلاس اول است با چندین سال سابقه کار تدریس کسی که شاید همه در نگاه اول شغلش را آموزش خواندن و نوشتن در ازای حقوق و بیمه و بازنشستگی بدانند، اما تمام داستان معلم ما این نیست. خانم معلم میگوید: زهرا ۷ ساله است و مبتلا به سرطان خون که قبلا روی ویلچر مینشست، اما الان وضعیت یکی از پاهایش خوب است، ولی یک پای دیگرش به شدت لنگ میزند و نمیتواند به خاطر این شرایطش به مدرسه بیاید.
خانم احمدی ادامه میدهد: وضعیت این بچه همه ما را متاثر کرده بود و نگران ادامه وضعیت تحصیل زهرا بودیم که تصمیم گرفتم حالا که او خودش نمیتواند به کلاس درس بیاید کلاس درس را پیش او ببرم و همه امکانات لازم از جمله میز، نیمکت، تخته وایت برد و لوازم التحریر را برای درس خواندن زهرا در خانه فراهم کردم.
معلم زهرا میگوید: دلم نیامد زهرا درس نخواند و قرار هم نیست هر کس بیمار شد از تحصیل محروم شود.
اولین روزی که به خانه زهرا رفتم
خانم احمدی با خوشحالی وصف ناپذیری از روزی که به خانه زهرا رفت میگوید: اولین بار که وسایل را به خانه زهرا بردم و به او گفتم که قرار است به خانه شما بیایم و به تو درس بدهم تا سواد خواندن و نوشتن را یاد بگیری زهرا خیلی خوشحال شد خوشحالی او خستگی تمام این چند سال تدریس را از تنم بیرون کرد. به زهرا گفتم که تو خیلی زود خوب میشوی و به او قول دادم تا زمانی که وضعیت ناسب برای حضور در کلاس درس پیدا کند هر روز به خانه شان بروم و لبا هم درس بخوانیم.
معلم زهرا میگوید: هزینه درمان زهرا بالا است و پدرش هم دیسک کمر دارد و نمیتوانند از پس هزینههای تحصیل زهرا بربیاید، ولی با این وجود فرهنگیان خیر شهرستان لالی با راه اندازی یک پویش مردمی همه هزینههای لازم برای درمان زهرا را فراهم کردند.
خانم احمدی با بغض ادامه میدهد: زهرا نمیتواند پای تخته بایستد و خودم هم خسته اش نمیکنم. ولی با این وجود بسیار پر تلاش است و با وجود اینکه بیشتر روزها به خاطر تحت درمان بودنش در خانه نیست تا به او آموزش دهم، ولی مثل سایر بچهها پیش میرود.
آرزویم
معلم زهرا از آرزویش برام میگوید که دوست دارم زهرا بتواند درسش را ادامه دهد و بر بیماریش غلبه کند و ادامه میدهد تا جایی که در توانم باشد به خانه زهرا خواهم رفت و تمام چیزهایی که بچهها در مدرسه یاد میگیرند را به زهرا آموزش خواهم داد.
این گونه بود که کلاس درسی در خانه زهرا با معلمی که ۲۶ سال تجربه تدریس در کلاس اول را دارد تشکیل شد تا زهرا قلم در دست بگیرد.
گزارش از زهرا قاسمی
دم معلمش گرم . زهرا جان خدا کمکت کند.
این گذشتها و فداکاریها نشان از آن دارد که هنوز هم هستند بزرگمردان و بزرگ زنان نستوهی که ایثار و نوعدوستی مهجور و تنها تعریفی تاریخی در یک کتاب فرهنگ قدیمی نباشد.درودتان باد .پاینده باشید