تاثیر زنان در حفاظت و تخریب محیط زیست

بحث در مورد روابط انسان و طبیعت یک بحث قدیمی است. بحثی که به حفظ محیط زیست منتج شده است. نتیجه‌ای که حاصل این پرسش بوده که آیا انسان برای این خلق شده که بر طبیعت غلبه کند، آقا و صاحب آن شود یا اینکه برای حفظ آن بکوشد؟ اما سهم زنان از این کنش اجتماعی چیست و چرا زنان به عنوان «گروه اصلی» در دستور کار 21 (معتبرترین دستور کار جهانی) برای صیانت از سلامت و حفاظت محیط زیست شناخته شده‌‌اند؟ و زنان ایران چه سهمی از این کنش دارند؟ محیط زیست ایران یکی از زنانه‌ترین نهادهای دولتی در ایران است.

کنشگری محیط زیستی یا به عبارتی جنبش محیط زیستی سابقه‌ای طولانی در جهان ندارد اما به راستی می‌توان گفت که تاثیر زیادی بر لایه‌های مختلف نظام اجتماعی داشته است. این کنشگری محیط زیستی مفهومی است که به روابط اجتماعی امروزی و مدرن مربوط هستند، به مجموعه رفتارهای اجتماعی افراد دغدغه‌مندی گفته می‌شود که منتهی به یک مسیر یا راه برای حل معضلات اجتماعی نظیر محیط زیست می‌شود. این کنشگری اما از حیطه مردانه خود خارج شده و بستری برای حضور زنان فراهم کرده است. با وجود این اما در بسیاری از جوامع هنوز نقش‌ها، نیازها و اهمیت کار زنان چنانکه باید شناخته نشده و مورد تایید قرار نگرفته است. به همین دلیل هرچند زنان همواره در حفظ محیط زیست کوشیده‌اند، اما این بی‌توجهی اجتماعی نسبت به زنان و نقش خلاق آنان در شبکه‌ نیروهای اجتماعی و فرهنگی، مانع آن شده که موقعیت مطلوبی برای شکوفایی نیروها و استعدادهای این بخش از جمعیت پدید آید. از این رو می‌توان گفت که تقریبا در همه کشورها آثار تخریب محیط زیست بر زنان و تاثیر زنان بر محیط زیست مشهود بوده است.

چرا زنان نقش مهمی در محیط زیست دارند؟

در زمینه نقش زنان در حفاظت از محیط زیست، نظریه‌های گوناگونی مطرح شده است. برخی از نگرش آفرینان که می‌توان آنان را پیرو نظریه برتری زنان در حفاظت محیط زیست دانست، معتقدند که زنان به دلیل زن بودن، بهتر از مردان از محیط زیست خود محافظت می‌کنند. اما گروه دیگری که با این نظر موافق نیستند، می‌گویند زنان نه به عنوان زن بودن، بلکه به علت تجربه‌هایی که در زمینه استفاده از منابع طبیعی و مدیریت مربوط به آن دارند، بیش از مردان در حفظ محیط زیست نقش داشته‌اند. کسان دیگری با طرح بحث جنسیت می‌گویند که زنان و مردان در مسیر زندگی اجتماعی خود دارای نقش‌ها و نیازهای متفاوتی هستند که باید آنها را شناخت و برنامه‌های توسعه را بر مبنای این نقش‌ها و نیازها تنظیم کرد. سرانجام برخی از نظریه پردازان عقیده دارند که زنان علاوه بر نقش‌های موجود، خود دارای نیروهایی هستند که هنوز کشف و مشخص نشده است و از این رو لازم است برنامه‌ریزان توسعه، برای شکوفایی چنین نیروهای بالقوه‌ای بستر مناسب فراهم کنند. با این حال زنان نقش بالقوه‌ای در خانواده و تربیت فرزندان و نسل‌های آینده جهان دارند که با بالفعل شدن این مجموعه رفتارهای محیط زیستی زنان در خانواده، فرزندان با لزوم حفظ محیط زیست آشنا می‌شوند و خود را ملزم به رعایت آن می‌کنند. از سوی دیگر زنان یکی از اهداف نظام سرمایه داری محسوب می‌شوند.

نظام سرمایه‌داری که با هدف قراردادن زنان آنها را به خرید کالاهای غیر ضروری ترغیب می‌کند. مد باعث گرایش غالب افراد به سبک خاصی از زندگی و استفاده از کالای خاصی می‌شود، دقیقاً همان چیزی که سرمایه داری برای انتقال فرهنگ مصرفی خود به جوامع جهان سوم از آن استفاده می‌کند. رفاه فرد گرایانه، سود جویی، طمع آسایش خودخواهانه، همگی نمادهایی هستند که برای مخاطبان جهان تبلیغ می‌شوند و زنان اصلی‌ترین مخاطبان هستند. طبعا فرهنگ مصرف که نقش ویژه‌ای در اصلاح رفتار زیست محیطی دارد، در خانه و بین افراد خانواده به وسیله زنان شکل می گیرد. اگر زنان برای نظافت خانه، شستشوی خودرو، تفکیک زباله در مبدا و استفاده مجدد از زباله تر برای تهیه کود آلی و ده‌ها مورد دیگر، برنامه زیست محیطی مناسبی، داشته باشند، بخش عظیمی از مشکلات زیست محیطی حل خواهد شد.

زنان چه نقشی در محیط زیست می‌توانند داشته باشند؟

زنان نخستین بازندگان تخریب محیط زیست و یا برندگان حفاظت از آن هستند. زنان و کودکان در طول تاریخ اقشار آسیب‌پذیری بوده‌اند. این آسیب‌پذیری در محیط زیست هم نمود پیدا می‌کند اما چطور؟ اولین قشری که از تخریب محیط زیست تاثیر می‌پذیرند زنان هستند. تخریبی که به واسطه رفتار مصرفگرایانه زنان و توسعه آن در خانواده و جامعه به وجود آمده است. در عین حال زنان ناجیان محیط زیست هستند که با نقش کلیدی‌شان در خانواده و جامعه می‌توانند نقش مهمی را در توسعه پایدار و حفظ محیط زیست ایفا کنند. زنان عامل اصلی اصلاح فرهنگ مصرف هستند. زنان به دلیل نقش مهمی که در مدیریت خانه دارند، می‌توانند برنامه ریزان اصلاح محیط زیست در خانه و محله خود باشند. زنان عامل اصلی انتقال فرهنگ و سواد زیست محیطی به نسل‌های آینده هستند و عامل انتقال میراث معنوی و دانش سنتی زیست محیطی که باید از نو کشف و مورد بهره برداری مناسب قرار گیرد.

بهرحال آنچه مسلم است این که در طول تاریخ و در سراسر جهان به نقش ها، نیازها و نیروهای زنان چنان که شایسته است نگریسته نشده و به همین دلیل هنگامی که با موضوع حفظ محیط زیست روبه رو می‌شویم، می‌بینیم که نیمی از جمعیت جهان که در طول تاریخ بیش از نیمی دیگر به طبیعت نزدیک بوده‌اند، به سبب مشکلاتی چون فقر، عدم دستیابی به آموزش و آگاهی‌های لازم علی رغم نیروی بی‌مانند خود نتوانسته‌اند نقش موثر خود را در این زمینه ایفا کنند. محیط زیست ایران که امروز خبرها حکایت از حال و روز بد آن دارد تا چه اندازه نیازمند کنشگری زنان است؟ آیا فضای فکری و فرهنگی جامعه ما بستر لازم برای کنشگری زنان در حوزه محیط زیست را فراهم می‌کند؟ فضایی که از دیر باز شاهد ظهور و بروز زنانی کنشگر مثل مه‌لقا ملاح بوده که کنشگری محیط زیستی زنانه در ایران را پایه‌گذاری کرده است. اما آیا زنان امروز ایران سهم بیشتری از گذشته در کشنگری محیط زیستی را از آن خود کرده‌اند؟برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

 

وبگردی