مهتاب کوچولو دل همه را گریان کرد ! / دخترکی که فرشته شد

به گزارش رکنا، عصر روز چهارم مردادماه امسال خانواده 4 نفره موسوی تصمیم گرفتند برای گردش و تفریح به پارکی در ماهدشت کرج بروند. سیده مهتاب، دختر خردسال خانواده که شوق زیادی برای رسیدن به پارک داشت جلوتر از پدر و مادر و برادرش راه می‌رفت. وقتی از ماشین پیاده شدند 4نفری در حال عبور از عرض خیابان بودند که ناگهان یک پراید با سرعت از راه رسید و چون آنها را دید ناگهان ترمز کرد. در این بین مهتاب ترسید و جلوی ماشین دوید و همین اتفاق باعث شد که پراید به شدت با او برخورد کند.

دختربچه جلوی چشمان پدر و مادرش غرق در خون روی زمین افتاده و به شدت آسیب دیده بود. هنوز چهره شاد و خندان چند لحظه قبل مهتاب از ذهن پدر و مادرش پاک نشده بود که حالا چهره خونین او مقابل چشمان‌شان بود. خیلی زود از اورژانس درخواست کمک شد و امدادگران در مدت زمان کوتاهی به محل حادثه رسیدند و دختربچه به بیمارستان منتقل شد.

اوضاع مهتاب وخیم و سطح هوشیاری‌اش پایین بود. او از ناحیه دست، پا، لگن و سر و صورت آسیب شدیدی دیده بود اما نگرانی کادر پزشکی ضربه ای بود که به جمجمه او وارد شده بود. در این شرایط پزشکان تلاش زیادی برای نجات او انجام دادند.

برخورد پراید  با مهتاب کوچولو

سید عبدالله موسوی، پدر سیده مهتاب در این باره  می‌گوید: آن روز 4 نفری می‌خواستیم به پارک برویم و فکرش را هم نمی‌کردیم که چنین اتفاقی برای‌مان بیفتد. وقتی از ماشین پیاده شدیم و می‌خواستیم از خیابان عبور کنیم ناگهان یک پراید با سرعت آمد و ترمز کرد اما دخترم ترسید و جلوی آن پرید و این حادثه اتفاق افتاد. علاوه بر آن پسر 17 ساله‌ام نیز به شکل سطحی آسیب دید اما مهتاب آسیب شدیدی دیده بود و همه نگرانی‌مان درباره او بود.  او ادامه می‌دهد: وقتی پزشکان دخترم را معاینه کردند گفتند ضربه سنگینی به سرش وارد شده و هوشیاری اش 4 است. با این حال 5 شبانه روز برای نجات او تلاش کردند و امیدوار بودند تا دخترم به زندگی برگردد اما هرچه گذشت هوشیاری‌اش کمتر شد تا اینکه گفتند او دچار مرگ مغزی شده است.

این پدر داغدار درباره تصمیم خود و همسرش برای اهدای اعضای بدن مهتاب می‌گوید: همسرم از مدت‌ها قبل برای خودش کارت اهدای عضو گرفته بود و اطلاعات زیادی در این باره داشت. به من هم گفته بود کارت اهدا بگیرم اما من می‌گفتم به مرگ فکر نکن. در بیمارستان به ما گفتند مغز دخترم از کار افتاده و تا چند روز دیگر سایر اعضای بدنش هم از کار می‌افتد و بهترین کار این است که اعضای بدن او را به بیماران نیازمند اهدا کنیم. ما هم گفتیم اگر مطمئن هستید که او دیگر به زندگی برنمی‌گردد، اعضای بدنش را اهدا کنید و به این ترتیب او را به بیمارستان سینای تهران انتقال دادند و هر عضوی از بدنش که قابل اهدا بود جداسازی و به بیماران نیازمند اهدا شد.

او ادامه می‌دهد: آنطور که به ما گفتند 11 عضو او شامل قلب، کلیه‌ها، کبد، پانکراس، قرنیه چشم و ... جداسازی و اهدا شد. حالا هرچند من و همسرم تنها دخترمان را از دست داده ایم اما از تصمیمی که گرفتم راضی هستیم. دخترم رفت و مطمئن هستم که جایش در بهشت است. من و مادرش دلتنگ او هستیم اما به کاری که کردیم افتخار می‌کنیم. فرزند عزیز و از دست دادنش ناگوار است اما وقتی گفتند مهتاب دیگر به زندگی برنمی‌گردد با خودمان گفتیم بهتر است به جای اینکه اعضای بدنش زیر خاک برود برای رضای خدا و نجات بیماران نیازمند اعضای بدن او را اهدا کنیم.

وبگردی