کاهش میل به ازدواج تیر خلاصی به زندگی
چرا در جهان میل به ازدواج کاهش یافته و چه عواقبی دارد؟!
ازدواج و تشکیل خانواده تاریخی به قدمت بشر دارد و بی شک هر رفتاری که پس از نسلها و قرنها ادامه می یابد در جهت رفع یکی از نیازهای اساسی وجودی انسان ها است مانند ساختن سرپناه برای نیاز به امنیت یا شکار کردن برای غذا خوردن ،اما سوال اینجاست که ازدواج در جهت رفع کدام نیاز یا نیاز های انسان است؟وچگونه به بقای نسل انسان ها کمک می کند؟
در تحلیل این امر نظرات متفاوتی مطرح می شوند از جمله اینکه یکی از نیاز های اساسی انسانها نیاز تعلق داشتن و نیاز به زنگی اجتماعی ، دلبستگی و پذیرفته شدن است.زمانی که ما فردی را پیدا می کنیم که می خواهد برای سال های زیادی اکثر زمان و انرژى و اندوخته های خود را صرف این رابطه کند ، احساس ارزشمندی می کنیم .زیرا که بخش زیادی از احساسی که هر فرد نسبت به خودش دارد انعکاس برداشت های دیگران و اطرافیان به خصوص کسانی است که از نظر خود فرد ، او را بیشتر و بهتر می شناسند و بسیار معدود هستند افرادی که بتوانند در سراسر عمر نظری متفاوت با نظر دیگر مردمان نسبت به خود را حفظ کنند.
از سوی دیگر زندگی گروهی یعنی زندگی دو نفر یا بیشتر در کنارهم که به افراد کمک می کند از توانمندی های سایرین که خود فاقد آن هستند استفاده کنند و متقابلا توانمندی خود را در اختیار آنان بگذارند و به این ترتیب بتوانند راحت تر از پس مشکلات برآیند .از طرفی ازدواج بستر مناسبی برای تولد فرزند و تشکیل خانواده را فراهم می آورد زیرا که برای تولید مثل در انسان و بسیاری از موجودات زنده وجود نر وماده لازم است وپس از تولد فرزند نیز وجود پدر ومادر برای نگهداری و رشد او در مراحل بعدی بسیار کمک کننده است.
با وجود همه فواید ازدواج و سابقه طولانی این امر ،امروزه در بسیاری از کشور ها از جمله ایران شاهد کاهش ثبت ازدواج ها یا ازدواج های دیر هنگام هستیم و کشف این امر سیار قابل توجه است که چگونه امروزه تعداد قابل توجهی از افراد ترجیح می دهند مجرد های ابدی بمانند و از این رسم کهن سرباز می زنند! چگونه می شود که این افراد حاضرند از نیاز اساسی و روانی خود بگذرند ! تن به ازدواج ندهند؟ آیا ازدواج درگذر زمان تغییراتی را در زندگی افراد ایجاد می کند که مضر است؟ به گونه ای که مضرات آن روی همه فواید آن را بپوشاند؟ یا شیوه ی زندگی life style انسانها در طی قرن ها تغییراتی داشته به شکلی که فواید حاصل از ازدواج را هم اکنون به گونه ای دیگر تامین می کنند؟ تشکیل خانواده در زندگی های امروزه آنقدر پر هزینه و مشکل است که همه افراد توان دستیابی به آن را ندارند؟ یا اینکه ازدواج دیگر کارایی خود را از دست داده است؟
اگر بخواهیم با نگاهی برون ورزی به این معضل نگاه کنیم شاید بتوان گفت آزادی های جوامع غربی و روابط افسار گریخته و بدون محدودیت یکی از عوامل اصلی کاهش ازدواج است زیرا در این جوامع بر خلاف شعار هایشان مبنی بر افزایش سطح رضایت از زندگی در اثر آزادی و انتخابهای بیشتر، نتیجه ی این در دسترس دیگر است و در نهایت انسانها حریص تر اما نا شاد تر هستند. به طور مثال اگر بخواهید بین 4نوع موبایل یکی را انتخاب کنید شما بهای روانی معادل از دست دادن 3نوع دیگر پرداخت می کنید اما حداقل رضایت شما از انتخابتان همیشه بیشتر از زمانی است که بین 400 مدل موبایل بخواهید یکی را انتخاب کنید زیرا این انتخاب برابر با هزینه روانی از دست دادن 399نوع دیگر است! در ازدواج نیز از آنجا که یکی از نیاز های اصلی نیاز جنسی است هر چقدر درجامعه ای راه های رفع این نیاز کم هزینه و در دسترس باشد به همین اندازه انگیزه ی ازدواج کمتر می شود زیرا با ازدواج این روابط محدود به یک نفر خواهد شد و درجامعه ای که آزادی بی قید و شرط اصل اساسی آن است ازدواج به معنای محدودیت و ضد همان ارزش است. زیرا که ارتباط ها را محدود و مشروط می سازد.
یکی دیگر از نیاز های هر انسان نیاز روانی به داشتن شریک و همراه و داشتن خانواده و حامی است که در گذشته به وسیله ازدواج فراهم می شد. درجامعه مدرن امروزی با گسترش ارتباطات از جمله ارتباطات در دنیای مجازی از طریق شبکه های ماهواره ای، تلفن، اینترنت و ...
افراد روابط مجازی بیشتر اما کم عمق تری را تجربه می کنند و این افراد به طور موقت و کوتاه مدت این نیاز را رفع می کند که این روابط را می توان به آب شور تعبیر کرد که هرچه بیشتر می نوشیم کمتر سیراب می شویم و در کنار این موضوع زمان زیادی که افراد در فضای ارتباطات مجازی صرف می کنند فرصت آنها را برای برقراری یک رابطه واقعی و عمیق از دست می دهند که به نوبه ی خود به امر آشنایی ها ، ازدواج ها و حتی ارتباط زوجین بسیار تاثیر گذار است.
یکی از ملزمات اصلی شروع زندگی بلوغ جنسی، روحی و عقلی افراد است، اگر این بلوغ به طور کامل شکل نگرفته باشد و فرد آمادگی پذیرش مسئولیتهای زندگی مشترک را پیدا نکرده باشد و به نقش و وظایف خود در خانواده و پس از ازدواج آشنا نباشد، قطعا فرآیند ازدواج امری مبهم و اضطراب آور خواهد شد که منطبق بر توانمندی زوجین نیست و در نتیجه هراس از موفق عمل نکردن می تواند مانع از ورود فرد به حوزه ی ازدواج و تشکیل خانواده شود.
مشکل دیگری که می تواند مانع از ازدواج شود عدم توانمندی اقتصادی است چنانچه فرد نتواند آینده ی روشنی از نظر رفاه و تامین نیاز های مادی مثل خوراک و پوشاک و مسکن تصور کند و چنانچه از نظر شغل و درآمد نتواند به امنیت مالی و آرامش برسد، استقلال و جدا شدن از خانواده ی قبلی ممکن نخواهد شد. پس توانمند شدن زوجین در زمینه ی شغلی و سطح اقتصادی فرد و جامعه نیز می تواند در افزایش سطح ازدواج ها موثر باشد.
کسی که ازدواج کرده احساس پذیرفته شدن و ارزشمندی می کند زیرا که فردی اورا انتخاب کرده که تصمیم گرفته بیشترین زمان، پول و عاطفه خود را برای او صرف کند و از طرفی زوجین احساس توانمندی بیشتری می کنند زیرا در شرایط مختلف پشتیبان هم هستند و از کمک و توانمندی های متفاوت ذاتی یکدیگر بهره مند می شوند. یکی دیگر از فواید ازدواج ایجاد یک بستر امن و آرام برای تولد فرزند و تشکیل خانواده بزرگتر است. زیرا که وجود پدر و مادر در تمام مراحل رشد و نگهداری فرزند بسیار مهم و تسهیل کننده است. با وجود تمام فواید ازدواج و سابقه طولانی این امر امروزه است.
ازدواج و تشکیل مانند همه رفتار های انسان که از قدیم تاکنون ادامه داشته در جهت رفع نیاز های اساسی او است. همانطور که نیاز به امنیت انسان ها را به ساخت سرپناه هدایت می کند یا برای محافظت از سرما و گرما نیاز به پوشش دارند. ازدواج نیز موجب سامان گرفتن زندگی زوجین و افزایش سطح رضایت و آرامش جسمی و روحی آنها می شود.
آمار های جهانی و کشور ما در سالهای اخیر نشان می دهد شاهد کاهش آمار ازدواج هستیم که نتایج آن موجب آسیب های زیادی به جوامع است از جمله افزایش زندگی های مجردی، ارتباطات موقت و آسیب زننده و فرزندان تک والدی در کشور های اروپایی و...
در جوامع غربی یکی از عوامل موثر در کاهش ازدواج روابط بدون چارچوب و آزادی های بدون مرز در فرهنگ غربی است چرا که کسانی که در این فرهنگ زندگی می کنند ازدواج را به نوعی محدودیت می بینند که روابط آنها را در بعد جنسی و عاطفی محدود می کند و انتخاب یک فرد برای راطه به معنای از دست دادن روابط دیگر است که در نهایت سطح رضایت فرد از انتخابش را کاهش می دهد.
یکی دیگر از عواملی که با پیشرفت تکنولوژی در جوامع پیشرفته موجب کاهش روابط عمیق انسانی و طبع ازدواج می شود.
گسترش ارتباطات مجازی از طریق اینترنت، تلفن همراه و نرم افزار های اجتماعی است که با رفع نیاز های ارتباطی به طور موقت و سطحی مثل آب شوری است که هرچه بیشتر می نوشیم تشنه تر می شویم و زمان زیادی که به خود اختصاص می دهند فرصت ایجاد روابط انسانی و عمیق را از ما می گیرد و بالطبع آشنایی های منجر به ازدواج نیز کاهش خواهد یافت.
ازدواج نیاز به بلوغ جسمی و ذهنی و روانی دارد. یعنی علاوه بر رشد جسمی باید مسئولیت پذیری در زن و مرد شکل گرفته باشند و نقش های خود را در این رابطه بشناسند و مهارت زندگی مشترک باجنس مخالف ، بیان نیاز ها و احترام به تفاوتها و غیره را آموخته باشند. چنانچه افراد آمادگی های لازم را به موقع کسب نکنند و برای این اتفاق توانمند نباشند میل کمتری به ازدواج خواهند داشت.
عامل مهم دیگری که می تواند نقش موثری در کاهش سطح ازدواج ها و بی میلی افراد به ازدواج شود مشکلات مالی و اقتصادی می باشد.
در جامعه ای که سطح کاهش پیدا می کند و یا جوانان با مشکل اشتغال و کسب در آمد روبه رو هستند تمایل کمتری به ازدواج دیده می شود. مردی که نتواند مایحتاج خانواده اش را تهیه کند به شدت دچار سرخوردگی می شود و قطعا روی روابط و احساسات او نیز موثر است و اگر فردی در این توانایی خود مردد باشد به احتمال زیاد تصمیم به ازدواجش را به تعویق می اندازد.
چنانچه مشکلات ذکر شده مورد توجه قرار گیرد و جامعه و مسئولین شرایط مناسب را در بستر جامعه فراهم آورند و افراد جامعه در سنین پیش از ازدواج آموزش های لازم را دیده و برای شروع زندگی مشترک توانمند شوند. قطعا ازدواج می تواند موجب سازمان دهی روحی و آرامش جسم و روان افراد در جامعه باشد و موجب افزایش سطح رضایت از زندگی نسبت به دوران مجردی را فراهم آورد.
نازنین بیات مختاری - کارشناس ارشد مشاوره- کارشناس مرکز مشاوره آرامش پلیس خراسان رضوی
برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
بعنوان یک جوان مجرد که از عمق فاجعه شاهد ماجرا هستم باید بگویم بیشترین مشکلات مربوط به بیکاری،هزینه های سرسام آور شروع یک زندگی و همچنین بدتر از همه خانواده ها ای هستند که دست به دعا منتظر خواستگار برای دخترشون هستن که با اجابت این دعا شروطی را پیش پای پسر قرار میدهند که پسرها کلا از ازدواج منصرف بشن..خانواده ای که خودش محتاج نان شبش هست چطور از یک جوان در این شرایط اقتصادی انتظار قبول کردن 300 .. 400 سکه مهریه رو داره..باید یک نسل از دخترها قربانی بشن تا نسل بعدی به خودشون بگن اگه منم بهونه بگیرم مثلا فلان دختر گوشه خونه میمونم.
داستان جالبی بود شما خودتان آنقدر ازدواج را سخت ومشکل کرده اید از پسرها انتظار غول چراغ جادو دارید بعد میگویید چرا دیگر کسی ازدواج نمیکند
پسر بيچاره بايد هم پول جمع بكنه هم ناز بكشه