دونده بچه های آسمان از 10 سال اعتیادش گفت

بچه های آسمان فیلم سینمایی محبوب بچه های دهه هفتاد بود.

به گزارش گروه چهره ها رکنا، میرفرخ هاشمیان بازیگر «بچه‌های آسمان» پس از سالها دوری از قاب تصویر این بار در برنامه محاکات دوباره جلوی دوربین قرار گرفت و از سرنوشت تلخ و عجیبی که در این سالها داشت گفت.

هاشیمان درحالی که فرزندش را در آغوش گرفته بود درباره همه مشکلاتی که طی سالهای گذشته با آن دست و پنجه نرم کرده بود اینطور گفت: «برای بازی در «بچه های آسمان» دستمزد نگرفتم و فقط صد هزار تومان به عنوان هدیه گرفتم. البته وضع پدرم آن موقع خوب بود و نیازی به آن هدیه نداشتم ولی مدتی بعد از بازی در آن فیلم زندگیمان زیر و رو شد و به جایی رسیدیم که درست مثل «بچه های آسمان» لنگ یک کتانی شدم.بازیم در «بچه‌های آسمان» آن قدر خوب بود که پیشنهاد داشتم ولی اجازه ارتباط با پروژه‌ها را نداشتم. دوست داشتند من فابریک بمانم و در فیلم دیگری بازی نکنم و برای همین آدرس مرا به هیچ کس ندادند»

وی در ادامه گفت: «دوری از بازیگری باعث شد گرفتار افسردگی و سپس اعتیاد شوم و چون پیمانکار کارهای ساختمانی بودم درآمدم بد نبود و هزینه مصرف مواد مخدر را به راحتی تامین میکردم و نزدیک ده سال گرفتار مواد بودم.بعد از اعتیاد مدتی هم موادفروش بودم و گاهی حین موادفروشی دچار تعقیب و گریزهایی میشدم که فکر میکنم سینمایی ترین بخش زندگی من همین تعقیب و گریزهاست! البته الان ترک کرده ام و زندگی پاکی دارم.»

میرفرخ ادامه داد: «در ابتدای دهه نود مستندی درباره «بچه‌های آسمان» از شبکه چهار پخش شد و رضا ناجی در آن برنامه خواستار پیدا کردن من شد. بعد از ارتباط با رضا ناجی بود که کم کم اعتیاد را کنار گذاشتم ولی اعتیاد درنهایت ده سال از عمرم را گرفت و کاری هم نمی‌شود کرد. دختری دارم با نام باران که عشق زندگیم است. از بازیگری چنان ضربه‌ای خوردم که دیگر محال است حتی به فرزندم هم اجازه بازی دهم. دوست دارم فرزندم در آرامش زندگی کند و بی هیاهو بزرگ شود.»

از فیلم بچه های آسمان بیشتر بدانید

بچه‌های آسمان فیلمی ایرانی به کارگردانی مجید مجیدی محصول ۱۳۷۵ است. این فیلم مورد تحسین منتقدان و جامعه قرار گرفت و باعث شناخت جامعه غرب از مجیدی شد. بچه‌های آسمان اولین فیلم ایرانی است که به عنوان پنج نامزد نهایی جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی‌زبان در سال ۱۹۹۸ انتخاب شده بود و همچنین جایزه های معتبری از جمله جایزه فیپرشی جشنواره بین‌المللی فیلم مونترال را به دست آورد.

داستان

پسرکی به نام علی کفش‌های خواهرش را گم می‌کند. از آنجایی که زهرا کفش دیگری ندارد و پدر هم توانایی مالی خرید کفش نو را ندارد، قرار می‌گذارند که صبح‌ها زهرا کتانی علی را بپوشد و ظهر علی در مسیر منتظر پایان مدرسه زهرا و آمدن او می شود تا کتانی را از زهرا دریافت و با آن به مدرسه برود. با وجود تلاشی که زهرا برای به موقع رساندن کفش ها به علی می کند اما علی هر روز دیر به مدرسه می رسد تا اینکه در مدرسه یک مسابقه برگزار می شود در این مسابقه به نفر سوم یک کتانی جایزه می دادند...آخرین قیمت های بازار ایران را اینجا کلیک کنید.

 

وبگردی