به گزارش رکنا، صبح روز سه‌شنبه ۲۳ فروردین امسال قاضی محمد تقی شعبانی، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران با تماس تلفنی مأموران کلانتری ۱۴۱ شهرک گلستان از کشف جسد مرد میانسالی در حاشیه بزرگراه خرازی با خبر و همراه تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی راهی محل شد.

تیم جنایی در محل حادثه با جسد مرد ۶۵ ساله‌ای به نام حامد روبه‌رو شدند که بررسی اوراق کشف شده در جیب کتش نشان می‌داد وی راننده تاکسی است و مغازه صافکاری هم دارد. بررسی‌های مأموران پلیس حکایت از آن داشت مقتول در مکان دیگری با اصابت ضربه جسم سخت به سر و بریدن گلو به قتل رسیده و سپس عامل یا عاملان قتل جسد او را در این مکان رها کرده و با سرقت خودرواش از محل گریخته‌اند.

یکی از اعضای خانواده‌اش گفت: «پدرم تاکسی‌اش را به راننده‌ای اجاره داده بود و روز حادثه با خودروی وانتش به مغازه صافکاری‌اش رفت و دیگر بازنگشت.»

توقیف خودروی مقتول

همزمان با ادامه تحقیقات درباره این حادثه مأموران شماره پلاک خودروی مقتول را برای توقیف در اختیار گشت‌های پلیس قرار دادند تا اینکه چند روز قبل مأموران گشت خودروی وانت مقتول را در یکی از خیابان‌های تهران که دو پسر جوان افغان سرنشین آن بودند، شناسایی و متوقف کردند.

دو متهم پس از دستگیری به اداره پلیس منتقل شدند و در بازجویی‌ها ابتدا سعی کردند باتناقض‌گویی مأموران پلیس را فریب دهند، اما وقتی با شواهد و مدارک روبه‌رو شدند به قتل با همدستی پسر افغان دیگری اعتراف کردند.

اختلاف مالی

دو متهم در بازجویی‌ها مدعی شدند که به خاطر اختلاف مالی راننده را به قتل رسانده و خودروی او را سرقت کرده‌اند. یکی از متهمان در ادعایی گفت: «من و بشیر و یکی از دوستان دیگرم به نام فهیم که پس از قتل به افغانستان فرار کرد ضایعات جمع می‌کردیم و می‌فروختیم.

ما سه نفر چند باری به مقتول ضایعات فروختیم و او هم همیشه پول ما را سر موقع می‌داد. آخرین بار چند روز قبل از حادثه به او مقدار زیادی ضایعات دادیم، اما او پولش را به ما نداد و همیشه امروز و فردا می‌کرد. ما فکر کردیم او نمی‌خواهد پول ضایعات را به ما بدهد و به همین سبب تصمیم گرفتیم او را به قتل برسانیم و خودرواش را سرقت کنیم.»

وی ادامه داد: «روز حادثه به بهانه اینکه ضایعات جمع کرده‌ایم او را به محل مورد نظر کشاندیم. او خیال می‌کرد ما ضایعات داریم و با خودروی وانتش به محل آمد و وقتی از خودرواش پیاده شد تا ضایعات را ببیند و قیمت‌گذاری کند، من با سنگ بزرگی از پشت سر به او حمله کردم و ضربه محکمی به سرش زدم. بشیر نگهبانی می‌داد، من و فهیم هم گلویش را بریدیم و بعد هم سه نفری اموالش و خودرواش را سرقت کردیم.»

وی در پایان گفت: «چند روز بعد از حادثه فهیم از ترس به افغانستان فرار کرد، اما من و بشیر با خودروی مقتول کار می‌کردیم که دستگیر شدیم.» بشیر هم در بازجویی‌ها اظهارات همدستش را تأیید کرد و مدعی شد روز حادثه او نگهبانی می‌داده و در قتل دخالتی نداشته است. در ادامه دو متهم برای تحقیقات بیشتر و مشخص شدن صحت و سقم ادعایشان در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفتند. تلاش برای دستگیری همدست متهمان ادامه دارد.