عاشق تلگرامی فقط برای یک شب مرا می خواست!
رکنا: دختر جوانی که در پی آشنایی با پسری جوان در شبکههای مجازی از خانه فراری شده بود، در مشهد دستگیر شد.دختر لاغراندام وقتی ماموران انتظامی را دید، دست و پایش را گم کرد. میتوانست خودش را کنترل کند. با چشمانی گریان جلو آمد و درحالیکه اشک میریخت، گفت: شما را به خدا کمکم کنید، دلم دارد میترکد و خیلی عذاب میکشم. دختر جوان به کلانتری٢٩ مشهد انتقال یافت.
نرگس ٢۴سال دارد و میگوید اهل یکی از شهرهای غربی کشور است. او سه روز قبل از خانه فرار کرد و همراه جوانی شیاد به مشهد آمد. او نمیدانست پسر حیلهگر چه نقشهای برایش کشیده و در این شهر بزرگ رهایش خواهد کرد.
نرگس در بیان قصه زندگیاش گفت: پدرم بازنشسته و مادرم خانهدار است. خواهران و برادرانم ازدواج کردهاند و من بچه تهتغاری خانواده هستم.
دختر جوان نفس عمیقی کشید و افزود: والدینم حوصله گفتگو با من ندارند و بیشتر وقتشان را به مسافرت و دید و بازدید اقوام و آشنایان میروند. من هم یا در خانه خواهرم بودم یا باید به خانه برادرم میرفتم و بچههای آنها را نگه میداشتم.
دختر جوان گفت: از چندی قبل برای فرار از این وضعیت و به این امید که همسری ایدئال پیدا کنم در شبکههای اجتماعی با پسری جوان دوست شدم. آشنایی ما از پیامکهای عاطفی شروع شد و به قرار ملاقات ختم شد. سرگرمی در این رابطه مجازی و ارتباط با پسر جوان برایم خوشایند بود. حس میکردم از تنهایی درآمدهام و البته ظاهر موضوع هم همین بود. او وعدههای رویایی به من میداد و غرق در افکاری شده بودم که یک مثقال ارزش و اعتبار نداشت.
وی افزود: ارتباط من و این پسر جوان ادامه یافت تا اینکه پدر و مادرم دوباره به مسافرت رفتند. او میگفت بهانهای جور کن تا با هم به مسافرت برویم. قول داد که یک روزه به شهری در همان نزدیکی برویم و برگردیم. اما وقتی حماقت کردم و از خانه فراری شدم نمیفهمیدم چه نقشهای برایم کشیده است. نرگس ادامه داد: او مرا خام کرد و بیشتر از هزار کیلومتر از شهر خودمان دور شدیم. بدون آنکه به عواقب این فرار شوم فکر کنم پسر جوان را همراهی کردم. به مشهد آمدیم. در اینجا مرا به یکی از محلههای حاشیه شهر که خانه دوستش بود، برد. بعد هم به بهانه گردش بیرون آمدیم و رهایم کرد و متواری شد.
دختر جوان گفت: پسر مورد علاقهام برای خواستگاری امروز و فردا میکرد و میگفت باید به او فرصت بدهم خانوادهاش را راضی کند و حتی توجیه میآورد هرچه سنمان بالاتر برود برای ازدواج پختهتر خواهیم شد. من نباید فریب این سیاهکاریها را میخوردم.
نویسنده : امیر محصل
واقعا اتفاق تلخی بود ولی چراباید خانمها خام یك رابطه مجازی شوند ازدواج یه معقوله پیچیده ای است كه اگر پسری دختری را بخواهد تعمل نمیكند ولی اگر دس دس كرد باید دور این رابطه را خط كشید چون اخر عاقبت خوشی برای دختر خانمها ندارد