فیلم نماهنگ قتل بیتا ، پدر و نامادری اش در باغ گوجه سبز
حجم ویدیو: 17.81M | مدت زمان ویدیو: 00:01:00

به گزارش اختصاصی رکنا:

هر مادری میتونه اینو درک کنه ....

من همیشه گفتم کاش بچه من بر اثر یک بیماری از دنیا می رفت ....

یک شخص چطور دلش می یاد؟یک بچه،اون هم دختر بچه،دختر بچه هشت ساله....

شاید اگه توی اون باغ یک شخصی زنده بود و می تونست از بیتا دفاع کنه قابل توجیه بود.

"دیدم صدای همسرش می یاد.داره جیغ میزنه.در آخر گلوش رو بریدم."

این چند متری که می بینید،تبدیل شد به چند کیلومتر.

دیگه توی اون لحظه نفهمیدم چی شد.

جیغ زدم که همسرم گفت چی شد؟

گفتم : ابراهیم ،لباس های بیتا اینجاست.

می گفتم تکه ای از بدن بچه ام جایی افتاده باشد.

خارها رو می خواستم بلند کنم،می ترسیدم ....

چشمام سیاهی می رفت.

نکنه جنازه بچم رو الان اینجا ببینم؟

(مستند کامل را به زودی در رکنا دنبال کنید)

برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.