به گزارش گروه حوادث Accidents رکنا، مرد 36 ساله در حالی که بیان می کرد خودم گذشته خوبی ندارم و به همین دلیل نمی توانم درباره پنهان کاری های خلاف همسرم تصمیمی بگیرم، به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری گفت: در کلاس اول راهنمایی ترک تحصیل کردم و با کمک پدرم در یک کارگاه پیراهن دوزی مشغول کار شدم، اگرچه علاقه ای به درس نداشتم اما خیلی زود در رشته پیراهن دوزی رشد کردم واین حرفه را به خوبی آموختم.

هنوز یک سال از شروع فعالیتم نگذشته بود که صاحب کارم اختیار همه امور کارگاه را به من سپرد و من به یک استادکار حرفه ای تبدیل شدم. 19 ساله بودم که به خدمت سربازی رفتم و دو سال را در شهر دیگری سپری کردم. وقتی از خدمت سربازی بازگشتم، آلوده مواد مخدر Drugs شدم البته ریشه اعتیاد من به زمانی باز می گشت که در کارگاه تنها بودم و با پیشنهاد دوستانم به صورت تفریحی مواد مصرف می کردم.

با وجود این، وقتی مادرم دختری را برای ازدواج پیشنهاد کرد من در حالی موضوع اعتیادم را پنهان کردم که به سوی مواد مخدر صنعتی کشیده شده بودم. در عین حال تنها چهار ماه بعد از ازدواج بود که دیگر نمی توانستم کار کنم چرا که هر روز مقدار مصرفم بالاتر می رفت.

تنها شانسی که در زندگی آوردم این بود که در منزل پدرم ساکن بودیم و من اجاره منزل نمی پرداختم. در حالی که دخترم به دنیا آمده بود، همسرم متوجه حقیقت ماجرا شد واین گونه اختلافات خانوادگی ما شدت گرفت اما من با آن که به خلافکاری های دیگر نیز روی آورده بودم باز هم همسرم را به خاطر اعتراض هایش کتک می زدم و به او فحاشی می کردم.

حتی پس از تولد پسرم، باز هم چیزی برایم مهم نبود، فقط از کشیدن مواد لذت می بردم. در این شرایط همسرم که مربی ورزش Sport های رزمی بود بسیاری از مخارج زندگی را تامین می کرد و حتی هزینه های پسر کوچکم را نیز می پرداخت.

در حالی که من هنوز به دنبال خلافکاری هایم بودم روزی فهمیدم که او به خانه پدرش رفته و دیگر حاضر به زندگی با من نیست. در این شرایط از همسرم به دلیل تمکین نکردن شکایت کردم اما وقتی گریه های تلخ او را در دادگاه دیدم، از شکایتم گذشتم چرا که می دانستم مقصر اصلی خودم هستم.

با وجود این، او را به حال خودش گذاشتم تا مدتی تنها باشد. در این مدت فکر می کردم در منزل یکی از دوستانش زندگی می کند اما روزی با دیدن پیامکی که برای دخترم فرستاده بود، زنگ خطر را احساس کردم. او در آن پیامک از فرزندانم خواسته بود برای ادامه زندگی نزد او بروند! وقتی موضوع را پیگیری کردم فهمیدم فردی به نام «قدیر» منزلی را برای همسرم اجاره کرده و او دیگر حاضر نیست با من زندگی کند. حالا هم فقط می خواهم همسرم به زندگی بازگردد و ...
شایان ذکر است: به دستور سرهنگ حمیدرضا علایی (رئیس کلانتری میرزاکوچک خان مشهد) این پرونده برای جلوگیری از متلاشی شدن یک زندگی در مرکز مشاوره پلیس Police مورد بررسی قرار گرفت.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی

اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید

اعدام اصغر قاتل در سحرگاه 6 تیرماه + عکس

مریم مرا به خانه اش برد و شوهرش در برابر دوربین به من تجاوز کرد + عکس

قتل فجیع پسر بچه زنجانی / جسد این پسر سلاخی شده بود + عکس

اعتراف عجیب دارا به قتل تینای 26 ساله در خیابان گاندی تهران + عکس

تانک ارتش در بزرگراه حادثه آفرید + عکس

نیمه شب به سراغ خاله شهناز که خواب بود رفتم و کار را تمام کردم / اعتراف جوان کرجی

من سر راهی بودم! / ماجرای این زندگی اشک همه را در می آورد+ عکس

عموی شیطان صفتم هنگام خماری به من تجاوز کرد

پس از 20 سال سیمین را دیدم / او شوهر داشت ولی به عشق قدیم ارتباط شیطانی برقرار کردیم!

وقتی وارد خانه شدم شوهر و زن جوانش را در حالت زننده ای دیدم!

قتل زن جوان تهرانی با همدستی رمال خیالی + فیلم و عکس

اعدام عروس قاتل با طناب دار لغو شد!

وقتی اسلحه را در خانه مجردی بیرون کشیدم او به ناچار تسلیم شد + فیلم گفتگو و عکس

عروسی که با کتک به حجله رفت! +عکس

نوعروس وقتی وارد خلوتگاه داماد شد، خشکش زد

شوهر منیژه به خاطر بی اعتنایی زنش، خودش را عقیم کرد! + عکس

خاله مجردم، شب ها خواب را از من گرفت! / او به خانه ما آمده بود

 

وبگردی