میزبانی خیران از زنان معتاد بهبود یافته در خانه بینراهی کرمان
سارا از 7 سالگی و ناخواسته مادر شد! / زندگی تلخ دختر کرمانی
رکنا: سارا دختر 19 سالهای که همراه با مادر معتاد بهبودیافته و خواهر دو سالهاش در خانه بینراهی کرمان زندگی میکند، میگوید: من به اندازه تمام زنهای این خانه زجر کشیدهام، فقط 7 سال داشتم که مادرم به زندان افتاد و مادری من برای برادر و خواهرانم آغاز شد.
خانه بینراهی کرمان که توسط زینب واعظی یکی از بانوان خیر و رئیس انجمن سلامت بانوان استان کرمان راهاندازی شده است، علاوه بر آنکه از حدود 11 زن معتاد Addicted بهبودیافته میزبانی میکند، این روزها میزبان دو دختر معصوم است که دست سرنوشت آنها را همراه با مادرشان به این خانه آورده است.
قصه پُرغصه سارا
در خانه بینراهی را که میزنم، دختر جوان سبزهرویی در را باز میکند، با لب خندان و بسیار مودبانه، من را به داخل خانه دعوت میکند، میخواهد، همراهم به کارگاه خیاطی بیاید، اما ناگهان صدای گریه کودکی از راهپله به گوش میرسد، عذرخواهی میکند و به سمت دخترک میرود، صدایش را از راهپله میشنوم که مهربانانه میگوید: آبجی، گریه نکن، آمدم.
زمانی که با زنان معتاد بهبودیافته در خانه بینراهی صحبت میکنم، از گفتههای آنها متوجه میشوم، آن دختری که در خانه را به رویم گشود، سارا است که به همراه مادر و خواهر دو سالهاش که هر دو اعتیاد داشتهاند و بهبود یافتهاند به خانه بینراهی آمده است و این روزهایش را در این خانه سپری میکند.
زندگی سارا، قصه پرغصهای است، هرچند لبخند میزند و با شور و هیجان سخن میگوید، اما بهراحتی میتوان غم نهفته در اعماق چشمانش را دید، میگوید: تازه وارد 19 سالگی شدهام، با سر به زنان معتاد بهبودیافته اشاره میکند و ادامه میدهد: خودم به تنهایی به اندازه همه اینها زجر کشیدهام.
سارا، فرزند بزرگ خانواده است، چهار خواهر و یک برادر دارد، داستان زندگیاش را از نخستین حکم زندانی Prisoner برای پدر و مادرش آغاز میکند و میافزاید: زمانی میخواستم بروم کلاس اول، مادر و پدرم افتادند زندان، چون خلافکار بودند و مواد میفروختند، آن زمان برادرم دو ساله بود.
وی عنوان میکند: این طور بگویم، تا زمانی که کلاس اول دبیرستان رفتم، پدر و مادرم مرتب به زندان Prison میافتادند و آزاد میشدند و ما در خانه مادربزرگمان بودیم، باورتان میشود، کلاس چهارم بودم که مادرم، خواهر سومیام را که سه، چهار ماهه بود از زندان داد بیرون و من با شیشه چایی بزرگش کردم.
این دختر جوان که از هفتسالگی برای برادر و خواهرانش مادری کرده است، درسش را هم ادامه داد و از زمانی که به خانه بینراهی آمده است علاوه بر اینکه از خواهر دو ساله و مادرش مراقبت میکند، برای شرکت در کنکور هم درس میخواند و گاهی نیز در کارگاه خیاطی مشغول میشود.
سارا آهی میکشد و با صدایی آرام میگوید: اینکه یک مرد 41 ساله ناگهان وسط خیابان میرقصد، آدم، خُرد میشود ...، سارا این حرفها را درباره پدرش میگوید، زیرا پدر او به علت مصرف شیشه تبدیل به یک بیمار روانی شده است و چند بار او را در بیمارستان بیماران روانی کرمان بستری کردهاند.
وی تصریح میکند: پدرم زمانی که سالم بود هم میخوابید توی خانه و مادرم باید در خانه مردم کار میکرد تا پول نان و مواد را در بیاورد، به نظرم مادرم خیلی خسته شده بود، یک روز آمد و به من گفت، بیا برویم و از دادگاه نامه بگیریم برای کمپ اجباری ترک اعتیاد، بعد هم رفت کمپ تا ترک کند و حالا ترک کرده است.
ترک اعتیاد خواهر شیرخواره؛ سختترین مرحله زندگی سارا
سارا با تاکید دوباره بر سختیهایی که در زندگی کشیده است به یکی از سختترین مراحل زندگیاش یعنی ترک دادن خواهر شیرخوارهاش اشاره میکند و میافزاید: خواهرم از زمانی توی شکم بود از مادرم اعتیاد گرفت و باید متادون میخورد.
وی ادامه میدهد: زمانی که مادرم به زندان افتاد، من فقط یکی، دوبار به خواهرم متادون دادم، اما بعد از آن با خودم گفتم، اگر همین طور ادامه دهیم، خواهرم هم دو روز دیگر میشود یک معتاد و انگل جامعه، برای همین دیگر به او متادون ندادم.
سارا با دلسوزی مادرانهای از چند شبانهروز دردناکی سخن میگوید که خواهر نوزادش بهعلت درد ناشی از عدم مصرف متادون فقط گریه میکرده و داد میزده است و او مرتب خواهرش را در آغوش میگرفته و دورتادور اتاق میچرخانده است تا کمتر بیتابی کند، اما فقط خدا میداند در آن لحظهها به سارا چه گذشت ... .
حالا اما زهرا کوچولوی دو ساله حالش خوب است و دیگر اعتیاد ندارد و همراه با خواهر و مادرش در خانه بینراهی زندگی میکند.
خانه بینراهی از خانه خودمان هم بهتر است
از این دختر جوان درباره هدف زندگیاش میپرسم، میگوید: کتابهایم را به این خانه آوردهام، باید درس بخوانم، باید پزشکی قبول شوم، تا حالا به هر چی خواستهام رسیدم، فقط این یکی مانده است.
وقتی از سارا نظرش را درباره خانه بینراهی کرمان میپرسم، چشمانش برق میزند و با خوشحالی میگوید: اینجا واقعاً خوب است، با اینکه قبلا توی خانه خودمان بودم، اما اینجا احساس بهتری دارم.
خودم مقصرم
اما مریم، مادر سارا و زهراست، زنی 38 ساله و لاغراندام که به تازگی دندانهایش را کشیده است و باید در این سن و سال کم دندان مصنوعی در دهان بگذارد، 20 سال قبل ازدواج کرده است، او درباره همسرش میگوید: همسرم همشهری ماست، زمانی که میخواستیم ازدواج کنیم، خبر نداشتم، اعتیاد دارد، عموی همسرم پارتی داشت و بدون اینکه شوهرم آزمایش بدهد، ما را به عقد هم درآورند.
وی ادامه میدهد: شوهرم بعد از عروسی میگفت، یک هفته دیگر ترک میکنم، آن یک هفته شد این همه سال، همیشه خودم میرفتم سرکار، در خانه مردم کارگری میکردم، صبح میرفتم، شب میآمدم.
مریم درباره ماجرای معتاد شدنش خیلی صادقانه بیان میکند: هیچکس در اعتیاد من نقش نداشت، فقط خودم مقصرم، بعد از اینکه دختر اولم را به دنیا آوردم، درد زیادی داشتم، برای همین از مواد شوهرم برمیداشتم و میکشیدم.
وی تصریح میکند: وقتی شوهرم متوجه شد، مواد مصرف میکنم، سر و صدا کرد، اما بعد که من هم معتاد شدم، با هم موادفروشی میکردیم، زندان هم رفتم.
خسته شدم
وی که مادر پنج بچه قد و نیم قد است، ادامه میدهد: بعد از این همه سال، خسته شده بودم، باید صبح تا شب کار میکردم، کاش شوهرم فقط بیکار بود، این چند سال که شیشه مصرف میکرد، توهم هم میزد، نیمههای شب بیدار میشد، جلوی آیینه مینشست و با صدای بلند با خودش حرف میزد، من از ترس جان بچهها تا صبح بیدار میماندم و مراقبشان بودم.
مریم میگوید: وقتی میخواستم به کمپ بروم و ترک کنم، رفتم پیش خانوادهام، آنها گفتند، باید تکلیفتان را مشخص کنید، بین سلامتی و شوهرت یکی را انتخاب کن، وقتی کنار شوهرت هستی یا معتادی یا زندان.
وی عنوان میکند: خانوادهام حق دارند، من اگر بروم پیش شوهرم، دوباره میشوم همان آدم قبلی.
گوشوارههایی که خرج لوازمالتحریر شد
اما مریم درباره دخترش سارا میگوید: دخترم خودش را فدای ما کرده است، میدانم، خیلی سختی کشیده است، هر چی بگویم، کم گفتم، وقتی آدم مواد مصرف میکند، بیخیال و بیفکر میشود، الان که یاد آن روزها میافتم، میفهمم، خیلی زجر کشیده است.
وی اضافه میکند: دخترم همیشه جلوی دوستانش کم میآورد، خیلی رنج میکشید، برای بچههای من مادری کرد، باور کنید، سه تا دختر آخریام را همین دخترم بزرگ کرد.
مریم ادامه میدهد: دخترم برای اینکه لوازمالتحریر برادر و خواهرانش را تهیه کند، گوشوارههایش را به صاحب لوازمالتحریری داده و هنوز که هنوز است، گوشوارههایش آنجاست، گوشوارههایی که از بچگی داشته است.
نامههایی به خدا
وی درباره آرزوهایش برای سارا میگوید: آرزویم این است که دخترم به آرزویش برسد، خیلی دلش میخواهد، پزشک شود، وقتی توی کمپ بودم، توی یک دفتر 60 برگ برای خدا نامه نوشتم، نه تنها خودم در نامههایم به خدا از او خواستم تا سارا به آرزویش برسد، بلکه به دوستانم هم میگفتم به خدا نامه بنویسند، بچهام به آرزویش برسد.
مریم دوست دارد، دوباره برود سرکار و خانهای را اجاره کند و با همه بچههایش زندگی کند، او تصریح میکند: دلم میخواهد هر چه سریعتر بروم سرکار چون بچهام شیر خشک و پوشک میخواهد و حالا به سختی اینها را تهیه میکنم.
او درباره خانه بینراهی میگوید: اینجا خیلی خوب است، آرامش داریم، بچههای اینجا با اینکه من بچه کوچک دارم و بچهام گریه و زاری میکند، اما چیزی به من نمیگویند.
وی ادامه میدهد: خانم واعظی مدیر خانه بینراهی و خانم محمدی یاور خانه هم خیلی ما را درک میکنند و از جان و زندگی خودشان برای ما گذاشتهاند، روزی که بخواهیم از اینجا برویم، خیلی برای ما سخت است.
مریم در پایان سخنانش با بیان اینکه 81 روز پاکی دارد، عنوان میکند: آرزویم این است این پاکی تا آخر عمرم با من بماند.
چگونه به ساکنان خانه بینراهی کمک کنیم؟
خانه بینراهی و مرکز توانمندسازی و جامعهپذیری بانوان بهبودیافته کرمان با کمک خیران اداره میشود، بنابراین عزیزانی که قصد کمک به ساکنان این خانه را دارند، میتوانند، هدایا و نذورات خود را به این خانه واقع در بلوار هوانیروز، بلوار الغدیر سه، کوچه شببوی 13، انتهای کوچه، سمت راست، ساختمان سمنسرا اهدا کنند. برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:
ادعای عجیب مرد متجاوز در دادگاه تهران / یلدا نه دختر بود و نه پسر! + عکس
قتل ناموسی برادر در ویلای نیمه ساخته / شعبان طلب خود را در خلوت زن برادرش صاف کرد! + عکس
59 سال حبس و 272 ضربه شلاق به خاطر حمله به خانه مجردی زن پولدار
اعدام در ملاء عام برای 6 مرد که در باغ ویلای مشهد نقشه تبهکاری کشیدند + عکس
سیاوش با زن برادرم ارتباط پنهانی داشت / وقتی داخل پراید فهمیدم خشکم زد! + عکس
وقتی هانیه گفت: عرضه اش را نداری! زهره را صیغه کردم و حالا!
قاتل ابوالفضل11ساله: پشیمانم! + عکس
اعدام در ملاء عام برای 6 مرد که در باغ ویلای مشهد نقشه تبهکاری کشیدند + عکس
40 سال زندان به خاطر شکنجه شوم دختر 11 ساله + عکس
بلای وحشتناکی که بر سر خانم پرستار 34 ساله آمد + عکس
رازی که با دستگیری ناصر لو رفت / او تاکنون 3 زن را قربانی نیت شوم خود کرد + عکس
علت مرگ خواننده مشهور ایرانی + عکس
جزئیات دستگیری رئیس جندالله در آسمان ایران / ماموریت ۱۷ جت ارتش در مسیر هوایی مشهد - بندر عباس
دستگیری 30 دختر و پسر مست در وضعیت بد در پارتی شبانه در ورامین
تجاوز وحشیانه ناصر به 3 زن + عکس
اقدام شوم با شاهین به بهانه نشان دادن سگ در خانه مجردی در تهران
قتل هولناک زن باردار / شوهر این زن نمایش عجیبی به راه انداخت
قتل عروس 100 روزه در اتاق خواب
تازه داماد در کرج اعدام شد / عروس با مقتول قبل از ازدواج ارتباط شیطانی داشت
سلام لطفا شماره حساب خانه بین راهی را ثبت نمائید تا اگر کسی تمایل به کمک داشت بتواند اقدام کند .