اصغر اگر بداند مردهای فاسد به من زنگ می زنند مرا می کشد / این زن ندانسته وارد یک ماجرای زشت شد
رکنا: زن جوان رنگ به صورت نداشت. نگاهش به دور و بر بود و گاهی هم نگاهی عصبی به گوشی تلفن همراهش میانداخت. آشفتگی از سر و رویش میبارید. انگار از کسی یا چیزی فرار میکرد. با قدمهای لرزان وارد اتاق مشاوره شد. گوشی را محکم روی میز رها کرد وبعد هم بلند بلند گریه کرد. هق هق گریه امانش نمیداد، اما دقایقی بعد بریده بریده شروع به صحبت کرد. «چند وقت پیش برای مرد جوانی زن پیدا کردم و پولی بابت این کار گرفتم اما بعد از مدتی انگار آنها به توافق نرسیدند و طلاق گرفتند. حالا او پولش را میخواهد چون آه در بساطم نیست با مزاحمتهای تلفنی و تهمتهایش زندگیام را سیاه کرده است.»
از همان بچگی آرزو داشتم مانند پولدارها زندگی کنم اما خانوادهام وضعیت مالی خوبی نداشتند. پدرم کشاورز بود و اعتقادی به درس خواندن دخترها نداشت. به همین دلیل هر سه خواهرم را زود شوهر داد و من هم 14 سالگی پای سفره عقد نشستم.
افسوس که همسرم عصبی بود و دست بزن داشت. آنقدر کتکم میزد که دیگر نتوانستم رفتارش را تحمل کنم و طلاق گرفتم و به خانه پدری بازگشتم، اما به قدری حرف و حدیث پشتم درآمد که مجبور شدم دوباره ازدواج کنم و به خانه اصغر رفتم.
از همان روزهای اول زندگی به ناچار کارمی کردم اما شغل ثابتی نداشتم و مدام از این شاخه به آن شاخه میپریدم. تا اینکه یک روز با زن میانسالی به نام مهری آشنا شدم. به قول خودش بنگاه بخت گشایی داشت و برای دخترها شوهر و برای پسرها زن خوب پیدا میکرد و از این راه پولی هم در میآورد. وقتی او به من پیشنهاد کرد همکارش شوم به فکررفتم. من که با شنیدن حرف هایش وسوسه شده بودم قبول کردم وبه قولی اوایل کار مدتی شاگردیاش را کردم و بعد خودم حرفهای شدم و درآمدمان بالا رفت. کارم شده بود پیدا کردن دختر و پسرهای دم بخت و آشنا کردن آنها با هم. همه چیز خوب بود تا اینکه چند وقت پیش برای یک مرد 40ساله دختری پیدا کردم و آنها بعد از کلی دردسر با هم آشنا شدند.
با وجودی که به نظرم آنها تناسبی نداشتند اما به خواست خودشان عقد کردند و من هم به پول خوبی رسیدم، اما هنوز سه ماه از ازدواجشان نگذشته بود که همان مرد با من تماس گرفت و گفت با همسرش به توافق نرسیده و از او جدا شده است.بعد هم با تهدید از من خواست پولش را پس بدهم وگرنه بلایی سرم میآورد. از همان روز تهدیداتش شروع شد اما من نه میخواستم و نه پولی داشتم که به او بدهم. چند وقتی بود که از تماسهایش خبری نبود. فکر کردم همه چیز به خیروخوشی تمام شده است اما مدتی بعد از تماس آن مرد، افراد ناشناسی با من تماس میگیرند و به بهانههای مختلف برایم مزاحمت ایجاد میکنند. اول نمیدانستم که چه کسی پشت این کار است اما بعد از کلی پرس و جو فهمیدم آن مرد شمارهام را به افرادی داده و با معرفی من بهعنوان یک زن فاسد زندگیام را سیاه کرده است اما اوضاعم وقتی بدتر شد که اصغر(همسرم) متوجه این تماسها شد. حالا زندگیام تباه شده و نگرانم که زندگیام ازهم بپاشد .اما من پولی ندارم که به آن مرد بدهم و زندگیام در خطر است. شما را به خدا کمکم کنید.
زیاده خواهی و بلندپروازی
کارشناس مرکز مشاوره آرامش پلیس Police اصفهان در این باره گفت: «با توجه به اینکه مهمترین مشکل این زن جوان مزاحمت است ابتدا او باید با راهکارهای حقوقی آشنا شود تا این مزاحمتها با رسیدگی قضایی حل شود.
ما باید توجه کنیم از هر راهی به دنبال درآمد نباشیم و شماره تماس خود را در اختیار افراد غریبه قرار ندهیم. در حال حاضر با توجه به اینکه بین او و همسرش اختلاف افتاده و همسرش به او بدبین شده باید این مرد نیز توجیه شود و متوجه انگیزه همسرش برای کار بشود.
این زن جوان با توجه به اینکه خواستههای متعددی داشته و شوهرش نمیتوانسته این خواستهها را برآورده کند در نتیجه دست به هرکاری زده تا بتواند درآمدی برای خودش کسب کند که در این راه با دیدن زن میانسال وسوسه شده و بیتوجه به عواقب و خطرات این حرفه وارد آن شده است.
یکی از سهلانگاریهایی که امروزه باعث میشود تا افراد با خطرات و حوادث Accidents ناگواری مواجه شده و در معرض آسیب و بزه قرار بگیرند، مسأله اعتماد بیش از حد به افراد غریبه است.
کمی بررسی و تحقیق در پروندههای افرادی که مورد سوءاستفاده، اخاذی و کلاهبرداری یا سرقت Stealing قرار گرفتهاند نشان میدهد نخستین کسانی که زمینه و بستر این کار را برای مجرمان فراهم میکنند خود مالباختگان و بزه دیدگان هستند چرا که با اعتماد بی جا و ارائه اطلاعات خصوصی و اسرار زندگی خود به دیگران باعث میشوند مجرمان و تبهکاران که همیشه منتظر یک غفلت و بیمبالاتی از سوی افراد ساده جامعه هستند بتوانند از این اطلاعات سوءاستفاده کرده و به وسیله آنها به مقاصد شوم خود دست یابند.در زندگی و جامعه کنونی هر چه روابط انسانی گستردهتر شود به همان اندازه نیز مناسبات و آداب و رسوم و نوع رفتار با دیگران نیز پیچیدهتر خواهد شد. زمانی بود که خیلی از اقدامات و فعالیتهای افراد با اهداف خیرخواهانه انجام میشد و اعتماد بین اعضای جامعه نیز بیشتر بود ولی در دنیای امروز هیچ امری در اجتماع به سادگی گذشته نیست.
توصیه میشود که زنان اگر زمانی تصمیم به اشتغال و کسب درآمد گرفتند به هر کسی اعتماد نکرده و قبل از هر چیز در نظر داشته باشند که ابتدا باید وظایف خود را بهعنوان یک زن در منزل برای خانواده انجام داده و همسر و مادر قابل اعتماد در محیط درونی خود باشند و برای پیدا کردن شغل مناسب ساده انگارانه وارد جامعه نشوند تا مورد سوءاستفاده نیز قرار نگیرند.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
ارسال نظر