این مرد را می شناسید؟ / او یک ماهه بود که در حرم امام رضا(ع) رها شده بود + فیلم و عکس
حجم ویدیو: 18.68M | مدت زمان ویدیو: 00:02:51

به گزارش خبرنگار رکنا، در نوزدهمین روز از تیرماه سال 1359 در حیاط حرم علی ابن موسئ الرضا(ع) گریه نوزادی توجه خادمی را به خود جلب کرد. جلورفت و نوزاد را در آغوش گرفت، اطراف را به امید یافتن مادر یا یکی از بستگان نوزاد نگاه کرد اما کسی را نیافت. او را به دفتر گمشدگان برد و چند ساعتی از او مراقبت کرد تا شاید کسی به دنبال نوزاد گمشده اش به آنجا مراجعه کند اما خبری نشد. با هماهنگی تولیت با شیرخوارگاه‌ مشهد که آن زمان در خیابان نخریسی بود تماس گرفته و نوزاد را تحویل شیرخوارگاه داد. صدیقه قدردانی به دستور دکترشهبازی ریاست شیرخوارگاه مسئولیت رسیدگی به نوزاد پسر را به عهده گرفت.
نوزاد یک ماهه با وزن 2 کیلو و 300گرم و قد43 سانتیمتر، سالم تشخیص داده شد و پس از هماهنگی با دکتر کمال مرندی از پزشکان و متخصص نوزادان مشهد مراحل قانونی انتقال نوزاد صورت گرفت و این پسر بچه تحویل شیرخوارگاه داده شد.
در ادامه محسن مغفرتی و همسرش که 7 سال از زندگی‌ مشترکشان می‌گذشت و با توجه به اینکه نمی‌توانستند صاحب فرزند شوند در لیست انتظار پذیرش یک فرزند بودند تماس گرفته شد.
زوج جوان که در رویای فرزند بودند وقتی در جریان این نوزاد یک ماهه قرار گرفتند به شیرخوارگاه مراجعه کرده و همان دیدار ابتدایی کافی بود تا مهر این نوزاد به دل زوج جوان بنشیند.
خیلی زود کارهای دادگاه و اداری صورت گرفت و روز 25 تیرماه سال 59 نوزاد پسر صاحب پدر و مادر شد.
محسن و همسرش که حالا خود را پدر و مادر می‌دانستند برای پسرخوانده‌شان نام جواد را انتخاب کردند و زندگی برای آنها معنای جدیدی پیدا کرد.

هدیه امام رضا (ع)

3 سال از سرپرستی جواد می‌گذشت که خبر عجیبی حال وهوای این خانواده 3 نفره را عوض کرد.
فاطمه پس از 11 سال و درحالیکه 3 سال برای جواد مادری می‌کرد باردار شد و باعث این خوش خبری را قدم پربرکت جواد می‌دانستند.
جواد روز به روز در خانواده‌اش عزیزتر می شد و این در حالی بود که پس از تولد اولین فرزند فاطمه صاحب 3 فرزند دیگر شد.

مرا می شناختند

خانواده مغفرتی دیگر یک خانواده 7 نفره شده بودند و همه در کنار هم زندگی خوبی را می‌گذراندند اما فاطمه و محسن شنیدند که خانواده اصلی جواد به دنبال سرنوشت فرزندشان می‌گردد.
ماجرا از این قرار بود که مادر جواد در زمان تولد از دنیا رفته بود و با توجه به اینکه آنها مسافر مشهد بودند پدرش قادر به نگهداری فرزندش نبوده و با راهنمایی پزشک بیمارستان جواد در حیاط حرم امام رضا (ع) رها شده و به شیرخوارگاه منتقل شده بود.
فاطمه و محسن که نمی‌خواستند جواد را از دست بدهند از ترس اینکه خانواده‌شان پرده از راز این فرزندخواندگی بردارند با خانواده‌هایشان قطع رابطه کردند و زندگی‌شان را در کنار 5 فرزند خود ادامه دادند.
جواد 3 برادر و یک خواهر داشت و هیچ یک از آنها از راز پنهان سرنوشت جواد اطلاعی نداشت تا اینکه سال 88 فاطمه در بستر بیماری افتاد.
جواد 28 ساله بود که مادرش خواست او به تنهایی در اتاق کنارش باشد و در حالیکه فاطمه در بستر بیماری بود راز فرزندخواندگی پسرش را برای جواد فاش کرد.
جواد نمی‌توانست این داستان را باور کند، چون فاطمه هیچ فرقی بین جواد و دیگر خواهر و برادرانش نگذاشته بود و هیچ کمبودی از احساس مادر نداشتن در زندگی‌اش نداشت.
جواد که حالا خودش صاحب همسر و فرزند شده تصمیم به پیدا کردن خانواده گمشده‌اش است و به هر جا که می‌توانست رفت اما هیچ سرنخی از آنها پیدا نکرد.
جواد که همه درها به رویش بسته شده بود به سراغ آخرین در رفت و در تماس با خبرنگار رکنا خواست تا با انتشار سرنوشت زندگی‌اش ردی از خانواده‌اش به دست بیاورد.
بنا به این گزارش، چنانچه کسانی سرنخی از خانواده گمشده جواد مغفرتی دارند یا پدر و مادری در آن روزها فرزندشان را در حیاط حرم امام رضا (ع) رها کردند با شماره تلفن 23051456-021 تماس گیرند. اخبار 24 ساعت گذشته رکنا را از دست ندهید

وبگردی