مهدی ابراهیمی سردبیر رکنا از ناگفته ها پرده برداشت
پشت پرده عجیب فیلم سینمایی عنکبوت ! / محسن تنابنده در شخصیت واقعی! + 2 فیلم
رکنا: سردبیر رکنا به بهانه اکران فیلم عنکبوت ماجرای پرونده سعید حنایی را بازخوانی می کند.
به گزارش رکنا ، فیلم سینمایی عنکبوت با بازی بی نقص محسن تنابنده ، برگرفته از یک پرونده جنایی حقیقی است که در آن قاتلی به نام سعید حنایی دست به قتل 16 زن مشهدی زد.
حالا مهدی ابراهیمی سردبیر رکنا، به بهانه اکران این فیلم خاطره خود را از تهیه خبر این پرونده روایت کرده و ماجرای پرونده را بازخوانی می کند:«بین سال های 79 تا 81 سعید حنایی 16 زن خیابانی را به قتل رساند.آن زمان من خبرنگار جنایی روزنامه ایران بودم.خبرهای اولیه حکایت از آن داشت که همه زن ها با شیوه ای یکسان به قتل می رسیدند و گره های مشابهی که با روسری مقتولین دور گردن آنها زده شده بود، منجر به قتل آنها شده بود.تحقیقات نشان می داد اکثر زن ها به خاطر اعتیاد و تن فروشی سابقه زندان داشتند.و همین موضوع که قاتل چطور توانسته این زن ها را با این خصوصیات مشترک شناسایی کند، معمایی بود که موضوع را حتی برای پلیس هم پیچیده کرده بود.
آن زمان من با مرحوم قاضی منصوری ارتباط خوبی داشتم و ایشان قاضی این پرونده بود.مرتب با او در ارتباط بودم و تنها به این نتیجه رسیده بودند که لباس همه مقتولین گچی بوده که احتمال می رفت با ماشین حمل گچ،جسد آنها به بیابان ها اطراف مشهد منتقل شده باشد.
یک روز در تماس با قاضی منصوری به او گفتم وقتی همه این مقتولین زنان خیابانی هستند پس شاید با شناسایی و تحقیق از زنان خیابانی بتوان به سرنخی از قاتل دست پیدا کرد آن هم با این فرضیه که او از دست قاتل فرار کرده است.
سردبیر رکنا ادامه داد : قاضی منصوری از این پیشنهاد من خیلی استقبال کرد و اواخر هفته بعد بود که سردار قالیباف در تهران اعلام کرد که قاتل زنان خیابانی مشهد به دام پلیس افتاده است.»
اولین مصاحبه اختصاصی با سعید حنایی
مهدی ابراهیمی در ادامه گفت:«همان روز خیلی سریع بلیت هواپیما تهیه کردیم و قرار شد عازم مشهد شوم.در فرودگاه و در آخرین لحظات عکاس به پرواز نرسید و من سوار بر هواپیما راهی مشهد شدم.
وقتی به مشهد رسیدم در فرودگاه کارت تلفن خریدم و با موبایل قاضی منصوری تماس گرفتم خدا را شکر پاسخ دادند خودم را معرفی کردم و گفتم فرودگاه هستم که قاضی منصوری اعلام کرد در حال بازسازی صحنه های قتل در بلوار شهید فهمیده هستند.با یک تاکسی سمند در ازای پول زیادی سریع به بلوار شهید فهمیده رسیدم.
به بلوار که رسیدم، اصلا تصورم از بلوار آنی نبود که می دیدم.یک محیط باز و بزرگ که اصلا نشانی از ماشین پلیس و تیم آگاهی و قضایی در آن دیده نمی شد.
نمی خواستم ناامید شوم به راننده تاکسی گفتم آرام براند و همه جا را رصد کردم ناگهان ماشین پیکان پلیس تشخیص هویت را دیدم که انگار آن ها هم مانند من سرگردان بودند.
سریع خودم را به ماشین تشخیص هویت رساندم آن ها هم مثل من در جست و جوی محل بازسازی صحنه قتل سعید حنایی بودند اما نمی دانستند کدامی یک از صحنه های قتل 16 دختر بازسازی می شود.
همزمان با گفتمان من با ماموران تشخیص هویت ناگهان از دور تعدادی ماشین را که زنجیروار پشت سرهم در حرکت بودند، دیدم شک نداشتم آن ها عوامل بازسازی صحنه قتل هستند سریع داخل تاکسی نشستم و از ماشین تشخیص هویت هم خواستم دنبالمان بیاید.
تا این که در بلواری همه توقف کردند که بعدها شنیدم بلوار سجاد است من سریع پیاده شدم سعید حنایی در حال بازسازی صحنه قتل یکی از زنان بود و رها کردن جسدش را نمایش می داد بلافاصله شروع به عکاسی کردم و هیچ خبرنگاری هم در صحنه بازسازی ندیدم.
وقتی بازسازی تمام شد سریع به سمت قاضی منصوری رفتم و با بیان این که مهمان مشهدی ها هستم و پول زیادی ندارم به تاکسی بدهم خواستم من هم سوار ماشین قاضی منصوری شوم و در بقیه عملیات کنارشان باشم.قاضی منصوری گفت باید افسر پرونده اجازه بدهد.
من تا آن لحظه افسر ارشد پرونده را نمی شناختم وقتی با او مواجه شدم خیلی خوشحال شدم چرا که سرهنگ علیزاده را سال قبل در اجلاس اینترسنتر پلیس های جهان که در اصفهان برگزار شده بود دیده بودم و کلی عکس یادگاری داشتیم و کلی گفتمان بینمان رد و بدل شده بود.
برعکس تصور قاضی منصوری افسر پرونده پذیرفت من همراه آن ها باشم.
قاضی منصوری در صندلی جلو نشست، سعید حنایی سمت چپ و سرهنگ علیزاده وسط و من سمت راست! همزمان با حرکت، قاضی منصوری خندید و گفت حالا مصاحبه می خواستی انجام بدهی؟ همین چراغ سبز کافی بود که من اولین مصاحبه را انجام بدهم. سعید حنایی حرف های جالبی زد. روحیه اش قوی بود و راحت به سوالات جواب می داد.می گفت اگر دستگیر نمی شدم 100 زن خیابانی دیگر را هم مثل خربزه با چاقو پاره می کردم!
در مسیر فهمیدم دیگر بازسازی ای درکار نیست و سعید حنایی به زندان انتقال داده می شود. من همراه آن ها داخل زندان شدم و تا قرنطینه همراه سعید حنایی بودم.
بعد از آن برای پیدا کردن عکس های قربانیان خیلی تلاش کردم.چون آنها اغلب سابقه دار بودند با همکاری تیم تشخیص هویت عکس هایشان را پیدا کردیم که همان عکس هایی بود که در فیلم عنکبوت هم از ان استفاده شده است.
آن شب وقتی از زندان بیرون آمدم هوا تاریک شده بود ماموریتم ناتمام بود و باید یک سری کارهای دیگر انجام می دادم. اما مهم ترین کار را انجام داده بودم چرا که اگر تعلل می شد سعید حنایی تا شنبه در زندان می ماند و تیم های قضایی و پلیسی هم بعد از خستگی چندین ماهه جمعه را استراحت می کردند و من باید تا شنبه دست خالی می ماندم.
شب را مهمان سرهنگ حامدی بودم و صبح روز بعد با هواپیما به تهران برگشتم و خبر را کار کردیم.»
خالق واژه زن خیابانی کیست؟
مهدی ابراهیمی در ادامه توضیحات خود راجع به این پرونده گفت:«وقتی اولین خبر در مورد دستگیری سعید حنایی را کار کردیم در توصیف مقتولان واژه زنان خیابانی را به کار بردم که تا قبل از آن کسی آن را به کار نبرده بود.
تا قبل از آن از واژه های زن روسپی یا زن بدکاره استفاده می شد اما چون سعید حنایی زنان را در خیابان شناسایی می کرد و این زنان نیز در خیابان سوار خودروی مردان می شدند تا تن فروشی کنند من برای اولین بار برای توصیف آنها واژه زن خیابانی را به کار بردم.
البته بعد از آن واژه زنان آسیب دیده به کار برده شد که بسیار درست و به جا هم بود.چرا که این زنان از لحاظ اجتماعی آسیب دیده هستند.
در پرونده سعید حنایی هم وقتی با خانواده قربانیان مواجه می شدم متوجه می شدم که مقتولین اکثرا تنها نان آور خانواده بودند و اگر سعید حنایی هم به آنها به چشم زنان آسیب دیده نگاه می کرد و متوجه بود از روی ناچاری دست به تن فروشی زده اند،به جای اینکه فکر کشتن آنها بیفتد شاید با راه اندازی ان جی او از آنها حمایت می کرد.»
بازخوانی پرونده سعید حنایی
سردبیر رکنا جزئیات پرونده سعید حنایی را اینطور شرح داد:«روزی سعید حنایی از همسرش شنیده بود که او سوار یک خودرو پیکان شده تا به مدرسه فرزندشان برود اما راننده مزاحم او شده بود.سعید حنایی برای پیدا کردن راننده به آن مسیر رفته بود و متوجه شده بود در آن سیر زنان خیابانی زیادی پاتوق دارند و با خود فکر کرده حضور آنها سبب شده که مردان فرصت طلب به بقیه زن ها هم به چشم زن بدکاره نگاه کنند.برای همین می گفت تصمیم به پاکسازی منطقه گرفت.او طعمه های خود را با روسری خودشان خفه می کرد تا اینکه توسط زنی که از چنگال او فرار کرده بود به دام پلیس افتاد.
ماموران در تحقیق از زنانی که در آن محدوده پرسه می زدند متوجه شدند یک زن از دست این قاتل فرار کرده بود.سعید حنایی قربانیان را به خانه خود می کشاند اما زنی را که فرار کرده بود؛ به خانه یکی از اقوام خود برده بود و با تحقیق از صاحب خانه ،آدرس سعید حنایی به دست آمد.
وقتی ماموران مقابل خانه او رفتند، خودش خانه نبود و دقایقی بعد با موتور سررسید.او از همان مواجهه اول با پلیس با خونسردی گفته بود : بالاخره پیدایم کردید.
البته بعدا مشخص شد که قاتل اقدام به سرقت طلاهای قربانیان کرده بود و برای همین در اینکه تنها انگیزه اش پاکسازی بوده باشد شک و تردید بسیار وجود داشت.»
سعید حنایی سرانجام بعد از انجام محاکمه در اواسط سال 81 به دار مجازات آویخته شد.
سلام، بسیار عالی است که خاطرات یک خبرنگار در مورد حوادث اینچنینی از زبان خودشان بیان میشود و برای مخاطب جالب و قابل توجه است. ممنون از ایده جالبتون. موفق باشید.