قتل فجیع پسر جوان در بریانک بخاطر زنجیر طلا و ساعت گرانقیمت

به گزارش رکنا، تحقیقات جنایی در این پرونده از روز شنبه 26 اردیبهشت‌ امسال و با گزارش مرگ مشکوک مرد جوانی در بیمارستان لقمان حکیم آغاز شد.

با اعلام این خبر، تیم جنایی تهران، راهی محل حادثه شده و تحقیقات ابتدایی را آغاز کردند. تیم بررسی صحنه جرم در سردخانه بیمارستان با جسد مرد جوانی به نام بهروز مواجه شدند که هدف ضربه قمه قرار گرفته و به قتل رسیده بود.

بررسی‌های ابتدایی نیز نشان می‌داد مقتول روز قبل به‌دلیل جراحت در یک نزاع دسته‌‌جمعی در محله بریانک توسط امدادگران اورژانس به این مرکز درمانی منتقل شده اما اقدامات درمانی فایده‌ای نداشته است. در ادامه مشخص شد، مقتول به همراه برادرش با 3 نفر در محله بریانک درگیر شده و در این نزاع هدف ضربه مرگبار قمه قرار گرفته است.

متهمان که دو برادر به نام‌های شهرام و شاهرخ و دوست‌شان اکبر بودند، بازداشت شدند.شهرام در جریان تحقیقات مدعی شد، روز حادثه همراه برادرم در حال عبور از کوچه‌مان بودیم که متوجه دعوای بهروز و برادرش و یکی از دوستان‌شان با مرد همسایه شدیم. به آنها اعتراض کردم و خواستم در محله داد و فریاد نکنند.

با اعتراض من، بهروز، برادرش و دوست‌شان به ما حمله‌ور شده و کتک‌مان زدند. حتی موتور ما را روی زمین انداختند. با دخالت اهالی دعوا تمام شد و محل را ترک کردیم اما پس از چند دقیقه متوجه شدم زنجیر طلا و ساعتم در محل درگیری افتاده است. با دوستم اکبر تماس گرفتم و خواستم قمه و شمشیر بیاورد تا به محل درگیری برگردیم و ساعت و زنجیرم را بردارم. وقتی دوباره به محل درگیری رسیدیم، بهروز و دو همراهش به سمت ما شیشه نوشابه پرت کردند تا فرار کنند اما ما با آنها درگیر شده و اکبر با قمه بهروز را زخمی کرد. 

اکبر هم در ابتدا شهرام را به‌عنوان قاتل معرفی کرد اما وقتی دلایل و مدارک را علیه خود دید با اعتراف به کشتن بهروز گفت: وقتی به محل درگیری رفتیم، بهروز با شیشه نوشابه ضربه‌ای به کتفم زد و من هم در دفاع از خودم او را با قمه زدم.

من قصد کشتن او را نداشتم.  با تکمیل تحقیقات در دادسرا، پرونده با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد و متهمان در شعبه دوم به ریاست قاضی علی دلداری محاکمه شدند. 

در ابتدای این جلسه مادر مقتول درخواست قصاص متهم را مطرح کرد. برادر بهروز هم در تشریح ماجرا گفت: روز حادثه برادر بزرگم با من تماس گرفت و خواست به مقابل خانه‌شان برویم. من همراه بهروز و دوست‌مان نیما به آنجا رفتیم. برادرم با همسایه‌شان دعوا کرده بود. من به مرد همسایه اعتراض کردم که ناگهان شاهرخ و شهرام به ما نزدیک شده و اعتراض کردند. درگیر شده و چند سیلی به آنها زدم که رفتند. چند دقیقه بعد همراه دوست‌شان اکبر با قمه به آنجا برگشتند. ما هم از ترس‌مان شیشه نوشابه برداشته و به سمت‌شان پرت کردیم. بعد از فرار متوجه شدم بهروز نیست و بعد فهمیدم او را با قمه زده‌اند.

رئیس دادگاه سپس از اکبر خواست از خود دفاع کند که او در دفاعیاتش گفت: آن روز با همسرم دعوا کرده و حال خوبی نداشتم‌. دو ورق قرص خواب خورده بودم تا بخوابم. شهرام با من تماس گرفت و خواست برای گرفتن گردنبند و ساعتش با آنها همراه شوم. وقتی به آنجا رسیدیم با شیشه نوشابه به سمت ما حمله کردند. من و بهروز دست به یقه شدیم و او قمه را گرفت. شهرام قمه را روی دیوار کشید که بهروز ترسید و خودش را عقب کشید و قمه ناخواسته به بازویش برخورد کرد.

​​​​​​​رئیس دادگاه‌: اگر دو خشاب قرص خواب خورده بود، چطور درگیری را با جزئیات به خاطر داری؟

اکبر: من حقیقت را می‌گویم. وقتی بهروز سمت کوچه رفت، شاهرخ با چوب دو ضربه به سرش زد که نقش بر زمین شد. همان شب همراه دوستم و همسرش به بیمارستان رفته و وقتی متوجه شدم حال بهروز وخیم است، فرار کردم.

در ادامه شاهرخ و شهرام در جایگاه قرار گرفته و در دفاعیات خود گفتند: ما برای گرفتن ساعت و زنجیر طلا به محل درگیری رفته و نقشی در قتل بهروز نداشتیم. اکبر با این ادعاها می‌خواهد پای ما را به ماجرای قتل باز کند.  پس از آخرین دقاعیات متهمان، قضات برای تصمیم‌گیری وارد شور شدند.