مرد غیرتی از سوی خانواده اولیای دم بخشیده شد

به گزارش رکنا، آبان سال 88 گزارش یک درگیری خونین به مأموران پلیس اعلام شد. پس از آن مأموران کلانتری پاکدشت به محل حادثه رفتند و مشخص شد که درگیری میان دو همسایه رخ داده و یکی از آنها به نام کریم همسایه 32 ساله‌اش به نام شهرام را با ضربات متعدد چاقو مجروح کرده و بعد از آن متواری شده است. شهرام بلافاصله به بیمارستان منتقل شد اما چند ساعت بعد به علت شدت جراحات وارده و خونریزی شدید جان باخت و ردیابی و دستگیری عامل قتل در دستور کار مأموران قرار گرفت.

مأموران در نخستین گام به سراغ شاهدان درگیری رفتند و آنها در توضیح ماجرا گفتند: کریم مدعی بود که شهرام از پنجره خانه‌اش آشپزخانه آنها را مخفیانه نگاه می‌کند به همین خاطر بارها باهم بحث و جدل می‌کردند تا اینکه روز حادثه بحث‌شان به درگیری فیزیکی کشیده شد و کریم با چاقو ضرباتی به شهرام زد و بعد هم به سرعت از آپارتمان فرار کرد و رفت.

در ادامه مأموران نتوانستند سرنخی از کریم به دست بیاورند و جست و جوها برای دستگیری وی بی‌نتیجه ماند. این در حالی بود که پدر و مادر مقتول به‌عنوان ولی دم و همین‌طور قیم فرزند کوچک مقتول درخواست قصاص کردند.

دستگیری عامل قتل بعد از 11 سال

11 سال بعد بر اساس گزارش‌های رسیده به مأموران پلیس مشخص شد که قاتل فراری به یکی از شهرهای حاشیه تهران آمده که به سرعت به مخفیگاه او رفته و بازداشتش کردند.

وی پس از دستگیری به قتل شهرام اعتراف کرد و پرونده با تکمیل تحقیقات برای رسیدگی در حالی به شعبه 10 دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد که پدر و مادر مقتول به خاطر کهولت سن فوت کرده بودند.

از این‌رو خواهر و برادرهای شهرام که با فوت پدر و مادرشان ولی دم محسوب می‌شدند، به دادسرا فراخوانده شدند و درخواست دیه را مطرح کردند و دادستان نیز از طرف فرزند صغیر قربانی که هنوز به سن قانونی نرسیده، دیه خواست.

به این ترتیب کریم با پرداخت دیه به اولیای دم از قصاص نجات پیدا کرد و از جنبه عمومی‌جرم محاکمه شد.

در دادگاه چه گذشت

در ابتدای جلسه کریم به جایگاه رفت و گفت: شهرام به همراه زن و بچه‌اش که آن موقع تازه به دنیا آمده بود ساکن آپارتمان روبه‌رویی ما بودند.

اما پس از مدتی احساس کردم او مدام به آشپزخانه ما نگاه می‌کند و همسرم هم  از این موضوع ناراحت بود. ابتدا پرده‌های آشپزخانه را عوض کردیم و آستر گذاشتیم تا داخل آشپزخانه مشخص نباشد اما هروقت پرده را کنار می‌زدم، می‌دیدم شهرام لب پنجره ایستاده است. چند باری به او تذکر دادم اما توجهی به حرف‌هایم نداشت تا اینکه روز حادثه به در خانه‌شان رفتم و به رفتارش اعتراض کردم که او با بی‌خیالی به من گفت، تو توهم داری و حالت خوب نیست. من به خانه شما چه کار دارم ؟ من هم عصبانی شدم و با چاقو چند ضربه به او زدم و وقتی روی زمین افتاد، ترسیدم و فرار کردم.

وی در پاسخ به این سؤال که 11 سال کجا رفته بودی و چه می‌کردی، گفت: وقتی فهمیدم شهرام فوت کرده به کرمانشاه رفتم و به‌واسطه یکی از دوستانم در یک زمین کشاورزی کار می‌کردم. اما از زندگی مخفیانه خسته شده بودم و آنقدر می‌ترسیدم و عذاب وجدان داشتم که هر صدایی می‌شنیدم فکر می‌کردم شناسایی شدم و می‌خواهند مرا دستگیر کنند. باور کنید در این 11 سال، یک شب با آرامش نخوابیدم. تا اینکه با خودم گفتم بعد از 11 سال دیگر آب‌ها از آسیاب افتاده و کسی پیگیرم نیست به همین خاطر به یکی از شهرهای حاشیه تهران آمدم اما چند ساعت بعد دستگیر شدم.

کریم در آخرین دفاعیاتش عنوان کرد: می‌دانم اشتباه کردم و زندگی دو خانواده را به هم ریختم اما باور کنید در این 11 سال یک لیوان آب خوش از گلویم پایین نرفته و تنبیه شده‌ام، من خانه‌ام که تنها دارایی‌ام بود را فروختم تا بتوانم دیه را به اولیای دم بپردازم. حالا هم از قضات می‌خواهم تا حد امکان در مجازاتم تخفیف قائل شوند.

در پایان جلسه، قضات برای صدور رأی وارد شور شدند و وی را به سه سال حبس با احتساب روزهای بازداشت محکوم کردند.