متهم به قتل برادر فراری اش به اروپا را قاتل معرفی کرد

به گزارش رکنا، اواسط سال 1400 رسیدگی به پرونده قتل جوانی به نام پیمان در دستور کار بازپرس شعبه چهارم دادسرای جنایی تهران قرار گرفت.بررسی های ابتدایی حکایت از این داشت که  دردرگیری جنایت آمیزی دو برادر با همسایه شان بر سر جای پسری به نام پیمان به قتل رسیده است .

 بدین ترتیب ردیابی متهمان در دستور کار ماموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت تا اینکه هفته گذشته یکی از برادران در حال تفریح در شهر قائمشهر شناسایی و دستگیر شد و صبح روز گذشته در جریان بازجویی به سوالات بازپرس وحید ناصری پاسخ داد.

فرار عامل جنایت به اروپا

بعد از قتل وقتی فرار کرد تصورش این بود هیچ وقت بازداشت نخواهد شد اما او بازگشت و برادرش در اروپا آسوده زندگی می کند :

بعد از جنایت کجا رفتی؟

اول به عراق رفتم و مدتی آنجا ماندم.بعد به ایران برگشتم و چند وقت در ارومیه ساکن بودم.بعد هم به تبریز رفتم.

پس چرا در قائمشهر دستگیر شدی؟

چون برای تفریح و سفر با دوستانم به شمال رفته بودم.در آنجا شناسایی و دستگیر شدم.

در این دو سال چطور امرار معاش می کردی؟

کناف کاری ساختمان انجام می دادم.درآمد این کار نسبتا خوب است.قبل از حادثه هم در زادگاهم،شهر سقز کناف کار بودم.تا اینکه برادرم که از من 4 سال بزرگتر است و 32 سال دارد؛ به تهران آمد و می خواست مغازه لوازم خانگی باز کند.من هم دو سه روزی بود مهمان خانه او شده بودم و می خواستم اگر درآمد تاکسی اینترنتی خوب باشد، در تهران بمانم و مسافرکشی کنم.

از روز حادثه بگو.

آن روز تازه از بیرون آمده بودم و داشتم در آشپزخانه غذا گرم می کردم که از کوچه سر و صدا شنیدم.ازپنجره نگاه کردم و برادرم را در حال جر و بحث با چند نفر از همسایه ها دیدم.خودم را به کوچه رساندم و می خواستم برادرم را داخل خانه بیاورم.که دعوا بالا گرفت.

فهمیدی علت دعوای برادرت با همسایه ها چه بود؟

برادرم ماشینش را جلوی در پارکینگ گذاشته بود و می خواست بالا بیاید تا ساک باشگاهش را بردارد و برود.همسایه ها گفته بودند نباید اینجا پارک کنی اما برادرم می گفت که زود برمی گردد و کلا یک دقیقه هم طول نمی کشد.اما آنها می گفتند ما اثاث کشی داریم و حتی یک ثانیه هم نباید اینجا پارک کنی.

وقتی به کوچه رسیدی چه شد؟

برادرم در حال بگومگو با یک مرد میانسال بود ناگهان پسر او به نام پیمان یک سیلی به برادرم زد.

برای همین شما برای او چاقو کشیدید؟

ما می خواستیم آنجا را ترک کنیم و در ماشین نشستیم اما دوستان پیمان نمی گذاشتند ما حرکت کنیم و چند بار ما را از ماشین بیرون کشیدند.داخل در خودرو یک کارد آشپزخانه بود که برادرم آن را برداشت.دوستان پیمان شمشیرهای بزرگ در دست داشتند.به برادرم گفتم چاقو را زمین بگذار اما گفت فقط می خواهم آنها را بترسانم.بعد پیاده شدیم و حسابی کتک خوردیم.حتی زخمی هم شدیم و به درمانگاه رفتیم.بعدا فهمیدیم وقتی برادرم دستش را با شتاب عقب برده بود که از وسط معرکه فرار کند، چاقوی دستش به شکم پیمان خورده بود و او فوت کرد.

بعد چه شد؟

ما نمی دانستیم پیمان به قتل رسیده است.وقتی از درمانگاه بیرون آمدیم با برادرم به کلانتری رفتیم که از پیمان و دوستانش شکایت کنیم.اتفاقی شنیدیم یک سرباز می گفت از همان درگیری ای شکایت دارند که یک نفر در آن فوت کرده است.برای همین اطلاعات پرت و پلا گفتیم! به ما گفتند باید مدارک پزشکی قانونی را بیاورید تا شکایت شما ثبت شود.ما هم به بهانه آوردن مدارک از کلانتری بیرون زدیم و فرار کردیم.

برادرت الان کجاست؟

شنیده ام که به اروپا رفته است.بعد از حادثه قتل با او جر و بحثم شد و دیگر از او خبر ندارم.برادرم می گفت اگر تو به تهران نمی آمدی و آن روز در دعوا دخالت نمی کردی این اتفاق نمی افتاد.اما من می گفتم تو خودت دعوا را شروع کردی!

رسیدگی به این پرونده تا روشن شدن راز ماجرا و دستگیری دومین متهم در دستور کار جنایی قرار دارد.