قتل هولناک مرد جوان در قهوه خانه / درگیری بچه گانه رنگ خون گرفت

به گزارش رکنا؛ رسیدگی به این پرونده از شهریور ماه سال ۹۹ به دنبال وقوع درگیری دسته جمعی مقابل یک قهوه خانه در کیانشهر آغاز شد. در آن درگیری که پسر ۲۹ ساله ای به نام سهیل چاقو خورده بود به بیمارستان منتقل شد .اما ساعتی بعد به خاطر شدت جراحات جان سپرد.

برادر سهیل به نام سعید که وی را به بیمارستان منتقل کرده بود، برادر صاحب قهوه خانه به نام وحید را به عنوان عامل جنایت معرفی کرد.

وی گفت: من مدتها بود که مشتری قهوه خانه بودم و همیشه به آنجا رفت آمد داشتم. آخرین بار به قهوه خانه رفتم و کارت عابر بانکم را به صاحب قهوه خانه دادم و از او خواستم 2 میلیون تومان کارت بکشد و در عوض این مبلغ را نقدی به من پول بدهد. صاحب قهوه خانه کارت کشید اما فقط یک میلیون و ۱۰۰ هزار تومان به من پول نقد داد.

او دفتر حسابهایش را به من نشان داد و گفت: 900 هزار تومان بدهکار هستم و 900 هزار تومان را بابت بدهی اش برداشته است. من به او اعتراض کردم و گفتم حالا به 2 میلیون تومان احتیاج دارم و بعداً بدهی ام را می دهم اما قبول نکرد و کار به دعوا کشید .

وی ادامه داد: من قهوه خانه را ترک کرده و با برادرم تماس گرفتم. همان موقع برادرم سهیل و چند نفر از دوستانش به آنجا آمدند و درگیری میان ما و صاحب قهوه خانه و برادرش بالا گرفت. برادر صاحب قهوه خانه به نام وحید مقابل چشمانم برادرم را با قمه زد و گریخت .

به دنبال اظهارات این مرد، ماموران به ردیابی وحید پرداختند و وی را بازداشت کردند.

وحید به درگیری خونی و قتل سهیل اعتراف کرد و به بازسازی صحنه جرم پرداخت.

وی در شعبه ۱۱ دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد . در ابتدای جلسه پدر و مادر قربانی درخواست قصاص را مطرح کردند .

سپس وحید در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: من قتل را قبول دارم اما باور کنید قصد کشتن سهیل را نداشتم و مرگ او ناخواسته رخ داد .

وی در تشریح جزئیات ماجرا گفت: آن روز برادر سهیل به نام سعید که از مشتری های ما بود به قهوه خانه آمد و دعوا راه انداخت. سپس آنجا ترک کرد. من می خواستم از قهوه خانه بیرون بروم که یکبار او و برادرش به همراه 13 نفر از دوستانشان که همگی قمه و چوب در دست داشتند رو به رو شدم. می خواستم فرار کنم اما آنها به من حمله کردند. حتی به سمت ماشینم رفتم اما اجازه ندادند سوار ماشین شوم .به همین خاطر به قهوه خانه برگشتم و در را قفل کردم. اما آنها با لگد در قهوه خانه را شکستند و به ما حمله ور شدند. درگیری بالا گرفته بود و من برای دفاع از خودم و برادرم قمه یکی از مهاجمان را در دست گرفته بودم. برادرم هم پشت سر من بود که مهاجمان یکباره مرا هل دادند و ناخواسته قمه به قلب سهیل که روبه رویم ایستاده بود فرو رفت و من از ترسم فرار کردم.

وی ادامه داد: باور کنید من هیچ خصومتی با او نداشتم و او را نمی شناختم. درگیری میان برادر من و برادر سهیل رخ داده بود اما زندگی من و سهیل تباه شد. من پشیمان هستم و از اولیای دم تقاضای بخشش دارم.

سپس سایر شرکت کنندگان در دعوا یک به یک به دفاع پرداختند.

 

وبگردی