قتل مرد تهرانی به دست مستاجرش بخاطر 480 میلیون تومان + جزییات
حوادث رکنا: رئیس پلیس آگاهی پایتخت گفت: مرد مستأجر که بهخاطر بدهی 480 میلیون ریالی صاحبخانه خود را در منیریه تهران به قتل رسانده بود، دستگیر شد.
به گزارش رکنا، سردار علی ولیپور گودرزی رئیس پلیس آگاهی پایتخت اظهار کرد: تابستان امسال، زن جوانی به اداره چهارم پلیس آگاهی رفت و هنگامی که مقابل کارآگاهان قرار گرفت، گفت: همسرم آهنفروش است و طبق روال معمول از خانه خارج شد اما دیگر بازنگشت؛ تلفن همراهش نیز خاموش است. لطفاً کمک کنید.
وی افزود:پس از ثبت شکایت و تشکیل پرونده تیم جنایی وارد عمل شد که در نخستین گام با استعلام از پزشکی قانونی مشخص شد چند روز قبل جسد مجهول الهویه مرد به قتل رسیدهای توسط ماموران کلانتری 12 رباطکریم در بیابانهای جنوب تهران پیدا شده که از نظر ظاهری با عکس مرد گمشده تطابق دارد.
این مقام ارشد انتظامی تصریح کرد: بدین ترتیب یک سناریوی جنایی مقابل کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ (مبارزه با قتل) قرار گرفت که تحقیقات ابتدایی حکایت از آن داشت، مقتول یکی از خانههای خود را در میدان منیریه اجاره داده و از 4 ماه گذشته با مستأجر خود بهخاطر مسائل مالی اختلاف داشته است که همین موضوع شک تیم جنایی را بر انگیخت.
رئیس پلیس آگاهی پایتخت عنوان کرد: تیم جنایی در این شاخه از تحقیقات به سراغ اقدامات گسترده اطلاعاتی رفتند و دریافتند مقتول با برنامهریزی قبلی قرار بوده با موتورسیکلت خود جهت ملاقات با مستأجر راهی منیریه شود اما از آنجا به بعد، دیگر تلفن همراهش خاموش شده است.
وی افزود: کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پس از دریافت این اطلاعات مهم خیلی زود مستأجر را به عنوان مظنون پرونده دستگیر کردند؛ او که در جریان بازجوییها قصد داشت تا با اظهارات ضد و نقیضی تیم جنایی را گمراه کند پس از مواجه با ادله موجود به قتل هولناک اعتراف کرد و ماجرای جنایت را اینطور توضیح داد، روز حادثه صاحبخانه به جلوی در خانه آمد و میخواست تا بدهی 480 میلیون ریال عقب افتاده اجاره ماهیانهاش را وصول کند اما با او درگیر شدم و در راهپلهها، او را هل دادم که زمین خورد و سرش به پله اصابت کرد؛ قصد داشت تا برای درگیری بلند شود اما در همین حین یک ضربه مشت به صورتش زدم که در ادامه متوجه شدم دیگر نفس نمیکشد.پس از ارتکاب این جنایت، دست و پای جسد را با یک طناب بستم و آن را داخل صندوق عقب خودروی پژو خود قرار دادم.
سپس به بیابانهای جنوب تهران رفتم و جنازه را رها کردم؛.
ارسال نظر