پشت پرده شهادت غواصان در عملیات کربلای 4 / خوردن کله‌ پاچه وسط معرکه جنگ ! + فیلم
حجم ویدیو: 34.05M | مدت زمان ویدیو: 00:04:38

به گزارش رکنا، قبل از آغاز جنگ در کردستان و سیستان بلوچستان حضور داشت و با آغاز جنگ تحمیلی همراه با سایر رزمندگان تهرانی عازم جبهه شد. اولین کار روایتگری او در عملیات بدر و در مرکز بود. بعد از آن در تمام عملیات‌های دفاع مقدس راوی سردارانی چون غلام‌پور، رحیم صفوی، شمخانی و محسن رضایى بود. ۵ ماه آخر جنگ نیز در کنار محسن رضایی فرمانده سپاه دائم حضور داشت و وقایع آن روزها را ثبت و ضبط می‌کرد. به مناسبت چهل و یکمین هفته دفاع مقدس مجید مختاری از پیشکسوتان جهاد و مقاومت و راوی این دوران با حضور در خبرگزاری فارس درباره تلخ و شیرین‌های عملیات کربلای 4 و ۵ (در ماه‌های پایانی سال ۱۳۶۵ و روزهای ابتدایی سال ۱۳۶۶) برایمان گفت که در ادامه می‌خوانید:

کربلای 4

عملیات خیبر و نخستین حضور غواصان در جنگ

از چه زمانی شاهد حضور غواصان برای عملیات‌ها بودید؟

ورود و حضور غواصان از عملیات خیبر شروع شد. در این عملیات برای غافلگیری دشمن در منطقه هور، نیاز به حضور تعدادی غواص بود. در واقع نیرویی که در آب و خاک بتواند عملیات انجام دهد. به همین خاطر تعداد غواصان بسیار محدود بود و عمدتاً‌ از آن‌ها برای شناسایی استفاده می‌کردند. بعدها در عملیات بدر و سپس والفجر ۸ برای عبور از رودخانه اروند از نیروهای غواص استفاده شد. چون تنها مسیر دسترسی به خطوط عراق، عبور از اروند با غواص و قایق بود و استفاده از مسیرهای دیگر موجب هوشیاری دشمن می‌شد. برای همین در عملیات والفجر ۸، گردان‌های غواص شکل گرفتند. در واقع هر یگان رزمی، ۲ تا ۵ گردان غواصی داشت که این غواصان وظیفه‌شان شکستن خط بود.

در عملیات والفجر ۸ به دلیل پیچیدگی آب اروند و جزر و مد متأثر از آب خلیج فارس و تابش نور ماه، رفت‌وآمد برای غواصان بسیار سخت بود. البته غواصان بارها گذر از این مسیر را تمرین کردند تا بتوانند بر رود تسلط پیدا کنند و از اروند رود عبور کنند. این عملیات با عملکرد مطلوب غواصان با موفقیت انجام شد و دیگر حضور آن‌ها در عملیات‌ها به شکل روال درآمد.

بهترین تصمیم فرماندهان سپاه در کربلای ۴

پس غواصان با همان تجربه عملیات والفجر ۸، گام در عملیات کربلای ۴ گذاشتند؟

در عملیات کربلای۴ باز هم بحث عبور از اروند رود مطرح بود. در این عملیات در رودخانه کارون روبروی منطقه ابوالخصیب عراق.یکسری از غواصان والفجر ۸ را برای این عملیات سازماندهی کردند. اما با توجه به وجود چندین جزیره در اروندرود و خطوط پدافندی دشمن، کار غواصان پیچیده‌تر بود. چرا که آن‌ها باید اول می‌رفتند خطوط دشمن در جزایر را متوقف می‌کردند و بعد راهی آن سوی اروند در خاک عراق می‌شدند. همچنین بعضی از یگان‌ها قرار بود از جایی به نام تنگه در میان جزایر عبور کنند و به آن طرف اروند بروند.

هم‌زمان با آن‌ها نیز نیروهایی به خطوط دفاعی دشمن در جزایر ام‌الرصاص حمله کنند و در نهایت همه نیروها به آن سوی اروند برسند و خطوط اصلی دشمن را شکست دهند. همه این پیچیدگی‌‌ها باعث شد برای زمان انجام عملیات خیلی دقت شود، چون نیروها زمان بیشتری برای رسیدن به ساحل دشمن در اروند نیاز داشتند.

نکته قابل توجه این بود که دشمن نسبت به عملیات کربلای ۴ هوشیار بود، چون اطلاعاتی از طریق آمریکایی‌ها در اختیار عراقی‌ها قرار گرفت. به همین خاطر رژیم بعث تقریباً منطقه، زمان عملیات و محورهای عملیات را متوجه شد و زمانی که نیروهای ما به خطوط دشمن زدند، نیروهای عراقی آمادگی کامل برای مقابله با رزمندگان را داشتند که این هوشیاری در همان ساعت‌های اولیه عملیات معلوم شد.

بنابراین وقتی موج اول غواصان از اروند عبور کردند، عراقی‌ها دقیقاً در سر آن تنگه با دوشکا و توپ‌‌های بیست و سه میلیمتری ضدهوایی دائم در داخل آب به سمت نیروهای ما شلیک می‌کردند. در این شرایط بخشی از نیروهای ما عبور کرده بودند و به سمت اروند رفته بودند. از این طرف هم فرماندهان سعی داشتند، سریع‌تر خطوط شکسته شود تا نیروهای موج دوم با قایق از داخل رود کارون به صورت عمود از اروند عبور کنند. از آنجایی که دشمن کامل بر عملیات هوشیار بود، در این تقاطع نیروهاى ما مورد حمله و آماج بعثی‌ها بود. ساعت ۲ صبح به بعد نیروهای عراقی به شدت دهانه اروند رود را بمباران کردند.

این عوامل منجر شد که موج دوم اعزام رزمندگان به آن سوی اروند نرسد. در این محور نزدیک به چهار قرارگاه؛ قرارگاه نجف از سمت شلمچه، قرارگاه قدس، قرارگاه کربلا و قرارگاه نوح در لبه اروند حضور داشتند. در مرحله اول 45 گردان غواص به آن سوی اروند رسیدند. تقریباً آن سوی اروند رزمندگان به دام عراقی‌ها افتادند. در چنین شرایطی فرماندهان باید تصمیم می‌گرفتند که عملیات ادامه پیدا کند یا دستور عقب‌نشینی دهند.

از آنجایی که هوا رو به روشنایی می‌رفت، با بررسی‌ها انجام شده فرماندهان دستور عقب‌نشینی دادند. بسیاری از یگان‌ها تلاش کردند که همان اول صبح نیروهایشان را با قایق به عقب منتقل کنند که بخش عمده‌ای از نیروها برگشتند. اما بخش قابل توجهی از غواصان در آن سوی ساحل اروند و جزایری که خط شکسته نشده بود، گرفتار شدند و آن فاجعه رخ داد.

کربلای 4

 آقا محسن من دیگر یک سکانى هم ندارم

آن فیلم‌ها و تصاویری که از اسارت و شهادت غواصان منتشر شد، مربوط به همین عملیات کربلای ۴ بود؟

بله! عمده تلفاتی که ما از غواصان در جنگ داشتیم، مربوط به عملیات کربلای ۴ بود. جعفر اسدی فرمانده لشکر ۳۳ المهدی وقتی برای جلسه توجیهی پیش فرمانده‌اش برای عملیات کربلای ۵ رفت، گریه کرد و خطاب به فرمانده‌اش گفت: آقا محسن من دیگر یک سکانى(هدایت‌کننده قایق) هم ندارم. تمام سکان‌هایم در عملیات کربلای ۴ برای آوردن غواصان شهید شدند.

اعتماد به نفسی که عراق از آمریکا عاریه گرفت

اشاره داشتید که عراق نسبت به عملیات کربلای ۴ هوشیار شده بود، این هوشیاری چگونه به دست آمده بود؟

بله! افشای عملیات بر اساس اطلاعاتی بود که آمریکا به عراق داده بودند. عراقی‌ها بعد از این عملیات بلافاصله از آمریکایی‌ها به خاطر این کمک تشکر کردند. این در حالی بود که عراقی‌ها به خاطر شکست فاو و استراتژی موسوم به دفاع متحرک بسیار سرخورده شده بودند، اما در عملیات کربلای ۴ دوباره اعتماد به نفس خود را به دست آوردند.

آمریکایی‌ها از عوامل اصلی شهادت غواصان در کربلای ۴ هستند

چرا آمریکا به عراق در عملیات کربلای ۴ ایران کمک کرد؟

بعد از ماجرای مک ‌فارلین در ۱۳ آبان ماه سال ۱۳۶۵ کلیه تحولات سیاسی و نظامی جنگ تحت تأثیر قرار گرفت. در آن ماجرا، هیأت آمریکایی برای ملاقات با مقامات بلندپایه ایران خیلی امیدوار بود. با این وجود امام خمینی (ره) مسؤولان را از هرگونه ملاقات منع کردند، همین امر بر عصبانیت امریکا و اقدام علیه ایران افزود. بنابراین بعد از افشای ماهیت تماس‌های پنهانی ایران و آمریکا، این رویداد به نحو آشکاری بر روند تحولات جنگ تأثیر گذاشت.

در آن زمان امام خمینی (ره) به آقای هاشمی دستور دادند که این اصل ماجرای حضور مک‌فارلین در ایران به اطلاع مردم برساند. وقتی ماجرای این دیدار افشا شد، یک تنش بسیار زیاد در منطقه ایجاد شد. اعراب پیش خودشان فکر کردند حالا که آمریکا به صورت پنهانی دارد با ایران کار می‌‌کند، پس وعده مقابله آمریکا با ایران دروغ است. بنابراین آمریکایی‌ها شروع به بازسازی روابطشان با کشورهای عرب، از جمله عراق کردند. پس با این تصور و تحلیل برای اینکه نشان دهند با ایران همراه نیستند، اطلاعات مربوط به عملیات کربلای ۴ را لو دادند. چرا که آمریکا از طریق اطلاعات ماهواره‌ای خیلی بر منطقه مسلط بود. در واقع یکی از عوامل اصلی شهادت شهدای غواص همین آمریکایی‌ها هستند.

کربلای 4

شعار عملیات سرنوشت‌ساز در سال ۱۳۶۵ و ارتباط آن با کربلای ۵

حال چرا در این شرایط، عملیات کربلای ۵ انجام شد؟

در عملیات کربلای ۴ بیش‌ترین بسیج نیرو را داشتیم که شامل ۲۵۵ گردان بود. در موج اول کربلای ۴ نزدیک به ۵۰ گردان تلفات دادیم که شامل شهید،‌ اسیر و زخمی بود. از سویی دیگر، نیروهای مسلح ایران در سال ۱۳۶۵ شعار عملیات سرنوشت‌ساز را سر داده بودند و عراق هم تصور کرده بود که عملیات کربلای ۴، همان عملیات سرنوشت‌ساز است. بنابراین اگر هوشیاری فرماندهان نبود، تلفات بیش‌تری در عملیات کربلای ۴ می‌دادیم. از طرف دیگر آقای هاشمی که در دزفول مستقر بود و عملیات کربلای ۴ را پیگیری می‌کرد که جنگ سرنوشت‌ساز چه می‌شود؟ همچنین فرماندهان یگان‌ها فشار آوردند که نیروهایشان چهار ماه است در جبهه هستند و اگر به مرخصی بروند، نصف این نیروها بر نمی‌گردند.

دشمن هم با تصور اینکه عملیات ایرانی‌ها شکست خورده‌، به سوی فاو سرازیر شد تا فاو را پس بگیرد. در چنین شرایطی چون عمده نیروهای ایران در شرق بصره و در محور عملیاتی کربلای ۴ بود، آمادگی دفاع از فاو را نداشتیم و شکست می‌خوردیم. چون امکانات و اطلاعاتمان از خطوط دشمن فقط ۱۰ تا ۱۵ کیلومتری خط دشمن بود و از تحولات ارتش عراق در عقبه‌شان اطلاعات زیادی نداشتیم. عراق تمام فرماندهانی که برای جنگ با اسرائیل تربیت کرده بود را فراخوان داد و در ساختار ارتشش جا داد. (این اطلاعات را بعدها به دست آوردیم) بنابراین فرمانده کل سپاه با بررسی شرایط تصمیم گرفت در همین منطقه، عملیات جدید را آغاز کند.

در چنین موقعیت دشواری، فرماندهان سپاه با تمرکز بر اهمیت استراتژیک و نقش منطقه شرق بصره در تعیین سرنوشت جنگ و ضرورت‌های نظامی، مجدداً تمامی طرح‌های عملیاتی را بازبینی کردند. به همین خاطر در منطقه شلمچه‌‌ به دلیل موفقیت لشکر ۱۹ فجر و تیپ ۵۷ حضرت ابوالفضل (ع) در عملیات کربلای ۴ مورد توجه عملیاتی قرار گرفت.

در عملیات کربلای ۵، ۲۰۰ گردان سپاه برای اجرای عملیاتی گسترده در شلمچه حاضر شدند که طبق طرح مانور، ۳ قرارگاه مأمور اجرای عملیات شدند. قرارگاه کربلا با شش لشکر و ۲ تیپ سپاه مأموریت تصرف، پاک‌سازی و تأمین منطقه پنج ضلعی و غرب کانال پرورش ماهی را بر عهده گرفت.

وقتی اوج ارادت عراقی شیعه در کربلای ۵ نمایان شد

در عملیات کربلای ۵، شما هم حضور داشتید،‌ خاطره‌ای از این عملیات دارید؟

در شب دوم عملیات کربلای ۵ کنار آقای غلامپور بودم. اتفاق جالبی در پنج ضلعی رخ داد. آقای غلامپور در حال فرماندهی در یک نفربر بود. ما هم کنار ایشان بودیم. در آن زمان، حول و حوش نفربر، توپی به آن شلیک می‌شد، چند تا توپ شلیک شد. منطقه هم باتلاقی بود و با هر بار شلیک توپ گل‌ولای به اطراف پخش می‌شد، اما توپ‌ها منفجر نمی‌شد. این اتفاق ۱۰ تا ۱۵ بار در چند روز تکرار شد. جای سؤال برای ما شده بود. بعد از مدتی آن فرد عراقی که مسؤول شلیک این توپ‌ها بود، اسیر شد و گفت: به عمد کاری کرده بود که توپ‌ها عمل نکند.

صرف کله‌پاچه وسط معرکه جنگ!

روز سوم عملیات ساعت ۸:۳۰ صبح پنج ‌نفر در همین نفربر نشسته بودیم و فرماندهی داشت کارش را انجام می‌داد که یک دفعه دیدیم مدیر قرارگاه با یک قابلمه کله‌پاچه آمد و آن را وسط نفربر روی سفره گذاشت. آقای غلامپور خیلی عصبانی شد و گفت: این چیه؟ آقای ارگانی مدیر قرارگاه گفت: صبحانه کله پاچه برای همه درست کردیم! آقای غلامپور خیلی ناراحت شد و گفت: بچه‌ها دارند توی خط می‌جنگند و تو کله پاچه می‌آوری؟! آن‌ها حتی نان هم برای خوردن ندارند و ما اینجا کله پاچه بخوریم؟! آقای غلامپور آن کله‌پاچه را نخورد و بقیه هم دست نزدند تا اینکه یک ساعتی گذشت و همین طور سفره پهن بود. منتها هر کدام از فرماندهان یگان‌ها که از خط بر می‌گشتند و سر و صورتشان خاکی یا زخمی بود، آقای غلامپور با دست خودش برایشان لقمه می‌گرفت، اما خودش از آن کله‌پاچه نخورد.

منبع: فارس / گروه حماسه و مقاومت ـ آزاده لرستانی