زندگی در جامعه سوگ زده / راهکار عبور از غم پیچیده/ نگرش قانون اساسی به سلامت روان نیازمند تغییر است

به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، افراد یک جامعه اگر در روزهای متعدد سال درگیر مباحث غم انگیز و حوادث تلخ باشند به حتم روان آرامی نخواهند داشت و برخورد معقولی با مباحث مختلفی که در زندگی هر فرد رخ می دهند نشان نمی دهند. جامعه درگیر خشونت اجتماعی، خشونت را به جامعه و دولتمردان بر می گرداند. هر چقدر مباحث اقتصادی و اجتماعی با رکورد در یک جامعه مواجه باشد این جامعه رفتاری خشونت آمیز خواهد داشت و راه حل های آنان در مواجهه با مشکلات اقتصادی و اجتماعی نیز آغشته به شاخه های متعدد خشونت خواهد بود.

تکنیک زندگی در مواجهه با سوگ

سوگواری پس از مرگ شخصی که برای شما مهم است تجربه اندوهباری است.در حالی که این بخشی اجتناب ناپذیر از زندگی است. چیزی که تقریباً همه ما در مقطعی از آن عبور می کنیم. از دست دادن کسی که دوستش دارید می تواند یکی از دردناک ترین تجربیاتی باشد که باید تحمل کنید. خواه دوست صمیمی، همسر، شریک زندگی، والدین، فرزند یا سایر اقوام، این اتفاق به حتم طاقت فرسا است.

در روزهای غمزده از دست دادن عزیزان، ممکن است امواجی از احساسات شدید و بسیار دشوار را تجربه کنید، از غم و اندوه عمیق، پوچی و ناامیدی گرفته تا شوک، بی حسی، احساس گناه یا پشیمانی، احساس هایی است که در روزهای سوگواری بر شما حاکم می شود.

ممکن است از شرایط مرگ عزیزتان عصبانی شوید.عصبانیت شما به سوی خودتان، پزشکان، مسئولان و سایر عزیزان، حتی خدا متمرکز می شود.

در میان خشم و غم از دست دادن عزیز، همزمان در تلاش هستید تا از این وادی خارج شوید. سوگ تنها به پاسخ های عاطفی نیز محدود نمی شود. غم و اندوه در هنگام مرگ یکی از عزیزان می تواند باعث واکنش های فیزیکی شود، از جمله تغییرات وزن و اشتها، مشکل در خواب، درد ون اختلال در سیستم ایمنی که منجر به بیماری و سایر مشکلات سلامتی می شود از گروه مسائلی است که  در دوره غمزدگی و سوگواری به زندگی شما وارد می شود.

سطح حمایتی که در اطراف خود دارید، شخصیت شما و سطح سلامتی و رفاه شما، همگی می توانند در تأثیر غم و اندوه پس از سوگ عزیز، نقش داشته باشند. اما مهم نیست که بدانید راه های سالمی برای کنار آمدن با ناراحتی و کنار آمدن با اندوه وجود دارد.

از دست دادن شریک عشقی

با مرگ عزیزی که نقش همسر و نامزد شما را دارد علاوه بر تأثیر عاطفی غم و اندوه، هنگامی که همسر یا شریک عاشقانه خود را از دست می دهید، اغلب باید با استرس ترتیبات مراسم خاکسپاری و مسائل مالی نیز مقابله کنید.

همچنین ممکن است مجبور شوید مرگ همسرتان را برای فرزندانتان توضیح دهید و راهی برای آرامش آنها بیابید و همزمان با غم خود نیز دست و پنجه نرم کنید. از دست دادن یک شریک عاشقانه همچنین به معنای غم از دست دادن سبک زندگی روزمره، از دست دادن یک تاریخ مشترک و از دست دادن آینده ای است که با هم برنامه ریزی کرده اید. این موارد ممکن است احساس تنهایی، ناامیدی و نگرانی در مورد آینده در شما ایجاد کند.

شما حتی می توانید احساس گناه کنید که به نحوی نتوانسته اید از شریک زندگی خود محافظت کنید، یا از دست محبوب خود به خاطر ترک شما عصبانی باشید. از دست دادن پدر و مادر برای کودکان کوچکتر، می تواند یکی از آسیب زاترین اتفاقاتی باشد که در دوران کودکی می تواند رخ دهد. مرگ فردی که به او تکیه کردید، شخصی که شما را بی قید و شرط دوست داشت، می تواند پایه های ذهنی و فکری شما را متزلزل کند و خلأ بزرگ و ترسناکی را در دنیای شما بر جای بگذارد.

همچنین برای کودکان خردسال معمول است که خود را به خاطر مرگ والدین سرزنش کنند و درد غم و اندوه را طولانی تر کنند. حتی به عنوان یک فرزند  بالغ، از دست دادن والدین می تواند بسیار ناراحت کننده باشد. اگر والدینتان زندگی طولانی و پرباری داشته باشند، ممکن است کمی آرامش به دست آورید، اما مرگ آنها نیز می‌تواند باعث شود که به فانی بودن خود فکر کنید.

اگر هر دو والدین خود را از بدهید ناگهان بخشی از نسل بزرگتر می شوید. نسلی که در میانسالی یا مسنی  بدون پدر و مادر می شوند و در این میانه جوانی ناگهان به غمگینی مسنی در مرگ والدین پرتاب می شوید.

 مرگ فرزند

از دست دادن فرزند همیشه ویرانگر است. شما نه تنها فرزند را از دست می دهید بلکه سال های وعده، امیدها و رویاهایی که برایش داشتید را از دست می دهید. این  غم و اندوه می تواند شدیدتر باشد و روند سوگ سخت تر و آسیب ناشی از این سوگ شدیدتر باشد.

به عنوان والدین، شما در قبال سلامت و امنیت فرزندتان احساس مسئولیت می کنید، بنابراین احساس گناه اغلب می تواند طاقت فرسا باشد. چه فرزندتان را در یک سقط جنین از دست بدهید، چه در دوران نوزادی، یا بعد از اینکه او بزرگ شد یا حتی زمانی که  خانه را ترک کرد و زندگی مستقل خود را دارد نیز وقتی فرزند را از دست می دهد دچار احساس زندگی وسط بی عدالتی می شود.

برای خیلی از والدین اینکه که بیشتر از فرزندشان زنده بمانند، غیرطبیعی به نظر می رسد، و یافتن معنی و کنار آمدن با مرگ فرزند بسیار دشوارتر می شود.

از دست دادن فرزند همچنین می تواند روابط شما با همسر یا شریک زندگی تان را تحت فشار قرار دهد و تربیت فرزندان بازمانده را از نظر عاطفی چالش برانگیز کند.

 مرگ دوست

داشتن دوست نزدیک و صمیمی شادی، تفاهم و همراهی را وارد زندگی ما می کند. در واقع، آنها برای سلامتی و رفاه ما حیاتی هستند، بنابراین جای تعجب نیست که نتوانیم از دست دادن آنها را تحمل کنیم.

هنگامی که یک دوست صمیمی می میرد، ناگهانی حسی پیدا می کنید شبیه اینکه به دنیای تنهایی و حاشیه رانده شده اید. مرگ دوست صمیمی به اندازه یک عضو خانواده یا شریک عاشقانه اهمیت ندارد. این می تواند منجر به چیزی شود که به آن غم و اندوه از دست رفته می گویند.علاوه بر سوگواری برای از دست دادن عزیزانتان، ممکن است برای کنار آمدن با ماهیت مرگ آنها به خودزنی و مرگ خود نیز فکر کنید.

راه مواجهه با غم و اندوه از دست دادن عزیز

غم از دست دادن شما ، بابت فرد فوت شده ای که برایتان عزیز است با واکنش های متفاوتی همراه خواهد بود. هیچ راه واحدی برای واکنش وجود ندارد. وقتی فردی مهم در زندگی خود را از دست می دهید،  برخی از مردم درد خود را با گریه بیان می کنند، برخی دیگر هرگز اشک نمی ریزند اما این بدان معنا نیست که آنها از دست دادن را کمتر احساس می کنند. خودتان را قضاوت نکنید، فکر نکنید که باید به گونه ای متفاوت رفتار کنید، یا سعی نکنید یک جدول زمانی را به غم خود تحمیل کنید یعنی تصور کنید چهل روز یا یکسال یا حتی بیشتر باید سیاهپوش و عزادار باشم.

تنها درمان غم و اندوه، اندوه است

این را بدانید "تنها درمان غم و اندوه، اندوه است ."  ممکن است درباره مراحل مختلف غم و اندوه خوانده باشید معمولاً انکار، عصبانیت، چانه زنی، افسردگی و پذیرش مراحل مبارزه با اندوه گفته می شود.

مقابله با غم و اندوه چگونه است ؟ این سوالی است که دانستن آن می تواند در شرایط سوگ برایتان موثر باشد. با غم آگاهانه برخورد  کنید.

برای یادآوری های دردناک آماده شوید. بعضی روزها ممکن است درد سوگ شما قابل کنترل تر از روزهای دیگر به نظر برسد. سپس یادآوری مانند یک عکس، یک قطعه موسیقی یا یک خاطره ساده می تواند موجی از احساسات دردناک را دوباره به راه بیندازد. این در حالی است  نمی‌توانید از قبل برای چنین یادآوری‌هایی برنامه‌ریزی کنید اما می‌توانید برای تعطیلات سالانه، سالگرد یا تولدی که ممکن است شما را یاد خاطرات بیاندازد و اندوه شما را دوباره شعله‌ور کند، آماده باشید. قبل از موعد با سایر دوستان و خانواده صحبت کنید و در مورد بهترین راه ها برای علامت گذاری چنین مناسبتی توافق کنید.

باید توجه کنید که ادامه دادن به این معنا نیست که عزیزتان را فراموش کنید. یافتن راهی برای ادامه زندگی به این معنا نیست که درد شما پایان می یابد یا عزیزتان فراموش می شود. بسیاری از ما ضررهای خود را در طول زندگی با خود حمل می کنیم. آنها بخشی از آنچه ما هستیم می شوند. تحمل درد به تدریج باید آسان تر شود، اما خاطرات و عشقی که به آن شخص داشتید همیشه باقی می ماند.

به دنبال حمایت باشید

وقتی کسی را که دوست دارید از دست می دهید طبیعی است که بخواهید ارتباط خود را با دیگران قطع کنید اما الان زمان آن نیست. بودن در کنار سایر افرادی که به شما اهمیت می‌دهند می‌تواند باعث آرامش شود و به کاهش بار سوگ کمک کند. تماس با کسانی که به شما اهمیت می دهند نیز می تواند اولین قدم مهم در مسیر بهبودی باشد. در حالی که برخی از دوستان و اقوام ممکن است از غم و اندوه شما ناراحت باشند، بسیاری دیگر مشتاق حمایت خواهند بود.

به این نکته توجه کنید که  حتی نزدیک‌ترین افراد به شما، می‌توانند برای دانستن اینکه چگونه در زمان سوگواری  به شما کمک کنند دچار درگیری با خود می شوند زیرا هر فردی واکنشی متفاوت نسبت سوگ دارد. 

کمک شبکه های اجتماعی

اگر احساس می‌کنید کسی را ندارید که در شرایط سخت سوگ به شما کمک کند به دنبال گسترش شبکه اجتماعی خود و ایجاد دوستی‌های جدید باشید. روی کسانی تمرکز کنید که "شنوندگان خوبی" هستند. هنگامی که در غم از دست دادن یک دوست نزدیک یا یکی از اعضای خانواده هستید، مهمترین چیز این است که احساس کنید توسط کسانی که به آنها اعتماد دارید شنیده می شوند.

اما احساسات خام غم و اندوه شما می تواند برخی افراد را بسیار ناراحت کند. این ناراحتی می تواند باعث شود که آنها از شما دوری کنند، چیزهای بی فکر یا آزاردهنده ای بگویند یا وقتی در مورد از دست دادن خود صحبت می کنید صبر خود را از دست بدهند. با این حال از اعمال آنها به عنوان دلیلی برای انزوا استفاده نکنید.

شنوای همدرد بیابید

به کسانی روی آورید که بهتر می توانند گوش دهند و آرامش را فراهم کنند. ممکن است خانواده و دوستان همیشه بهترین راه‌های کمک را ندانند. در میان گذاشتن غم و اندوه خود با دیگرانی که تلفات مشابهی را تجربه کرده اند می تواند به شما کمک کند تا کمتر در درد خود احساس تنهایی کنید.

با گوش دادن به دیگران که داستان‌هایشان را به اشتراک می‌گذارند، می‌توانید نکات ارزشمندی برای مقابله با سوگ به دست آورید. اگر در تقلا برای پذیرش از دست دادن خود هستید یا غم و اندوه شما بسیار زیاد است، سعی کنید با یک درمانگر سوگ صحبت کنید.اعتماد به یک متخصص می تواند به شما کمک کند تا از طریق احساساتی که ممکن است برای به اشتراک گذاشتن آنها با خانواده یا دوستان مشکل داشته باشید، به مسیر بهتری برسید و  با مسائل حل نشده از مرگ عزیزتان کنار بیایید، و راه های سالم تری برای سازگاری با زندگی پس از از دست دادن خود پیدا کنید.

غم پیچیده چیست؟

در حالی که غم و اندوه از دست دادن کسی که دوستش دارید هرگز به طور کامل از بین نمی رود اما نباید در مرکز زندگی و تفکر شما باقی بماند. اگر درد ناشی از فقدان آنقدر مداوم و شدید ادامه بیابد، شما را به وضعیت روانشناسی به نام  غم و اندوه پیچیده یا اختلال سوگ پیچیده بکشاند.
اندوه پیچیده مانند گیرکردن در حالت عزاداری شدید است. ممکن است مدت‌ها پس از وقوع مرگ در پذیرش مرگ مشکل داشته باشید یا آنقدر درگیر فردی باشید که مرده است که باعث اختلال در روال روزمره شما شود و روابط دیگر شما را تضعیف کند.
یافتن کمک حرفه ای با از سوی یک متخصص بهداشت روان باشد. در صورت عدم درمان، این شرایط می تواند منجر به آسیب روحی قابل توجه، مشکلات سلامتی تهدید کننده زندگی و حتی خودکشی شود.اما درمان می تواند به بهبود شما کمک کند.

جامعه روانشناسی کنار جیب خود است تا مردم

در این میان، ایران از جمله کشورهایی است که به دلیل مشکلات اقتصادی و اجتماعی آمار مبتلایان به  غم پیچیده آن کم نیست اما در همین کشور با داشتن آمار افراد درگیر با اختلالات روانی ، درمان روانشناسی و روانپزشکی به شدت گران(  تا هر 15 دقیقه 400 هزار تومان و حتی بیشتر) است.

روان‌شناسان خود هزینه بالای خدمات مشاوره و روان‌درمانی را از دلایلی می‌دانند که سبب شده اختلالات روانی درمان نشده و هر روز وخیم‌تر شوند این در حالی است که خود این جامعه نیز برای بهبود جامعه اقدامی کمک کننده در حد اینکه میزان ویزیت درمانی را کاهش دهند نیز انجام نمی دهند. از سوی دیگر درمان روانی در ایران بیمه نیست و این نشان می دهد که دولت و وزارت بهداشت و وزارت کار نیز به روان مردم توجه تخصصی و آگاهانه ندارند.

 بسیاری از افراد نیازمند درمان‌های روانشناختی، از عهده هزینه‌های آن برنمی آیند و متاسفانه عدم درمان منجر می‌شود تا اختلالات روانشناختی شدت بیشتری پیدا کنند.

نگرش قانون اساسی به سلامت روان نیازمند تغییر است

 ۶۶ تا ۷۵ درصد مردم ایران دچار اختلالات روانی هستند. این آمار برای سال 1399 است یعنی سه سال پیش، از آن زمان تاکنون با توجه به افزایش مشکلات اقتصادی می توان رشد آمار اختلالات روانی را نیز در جامعه متصور بود. آمار مبتلایان به شاخه های مختلف اختلال روان در کشور در حالی مسیر صعودی دارد که هزینه درمان روان ، نجومی و خارج از توان قشر متوسط و کم توان مالی است و از سوی دیگر بیمه خدمات درمان روانی نیز در کشور معین نشده است.

مسائل قانونی یکی دیگر از مشکلات عدیده حوزه سلامت روان است. از بعد قانونی هم با مسائل مختلفی مواجه هستیم و ضروری است در مباحث قانونی تغییراتی را ایجاد کنیم. نگرش قانون اساسی به سلامت روان نیازمند تغییر است، در قانون اصطلاحاتی مانند «جنون»وجود دارد که دقیق و تخصصی نیست. ما در این حوزه نیازمند همکاری‌های بین رشته‌ای هستیم.

 نکته دیگری که باید به آن توجه شود این است که برنامه‌های سلامت روان مربوط به یک حوزه نیست و مشارکت بیشتر سازمان‌های ذی ربط را می‌طلبد. سازمان نظام روان‌شناسی و مشاوره کشور، سازمان بهزیستی، شهرداری و وزارت ورزش و جوانان و سایر نهادهایی که می‌توانند در این امر یاری‌کننده باشند.