رکنا گزارش می دهد؛
وقتی عشق و دوستی به قیمت برچسبها میچسبد؛ عواقب کالایی شدن روابط انسانی
رکنا: مدیر گروه مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهرداری تهران گفت: افراد به جای ارتباطهای عمیق و معنادار با دیگران، به دیدگاههای سطحی و مادینگرانه روی میآورند. این امر به تدریج موجب میشود که انسانها در تعاملات خود نسبت به یکدیگر به شکل کالاهای قابل خرید و فروش رفتار کنند. در واقع، انسانها بهجای اینکه یکدیگر را بهعنوان موجوداتی با احساسات و نیازهای عمیق ببینند، آنها را بهعنوان ابزارهایی برای کسب لذت و خرسندی در نظر میگیرند.
به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، دنیایی را تصور کنید که در آن روابط انسانی به یک بازارچه شلوغ تبدیل شده است؛ جایی که افراد، بهجای قلبهایشان، برچسب قیمت دارند و روابط عاطفی به معاملاتی تبدیل میشود که در آن زیبایی، ثروت و موقعیت اجتماعی ارزشمندتر از احساسات و ارزشهای انسانی است. دکتر یونس اکبری، مدیر گروه مرکز مطالعات و برنامهریزی شهرداری تهران، به بررسی علت این مسئله میپردازد.
اکبری در گفتوگو با خبرنگار رکنا گفت: خرید و مصرف کالا بهطور طبیعی میتواند باعث خرسندی و رضایت خاطر انسانها شود. این عمل نهتنها یک نیاز ابتدایی است، بلکه میتواند بهعنوان یک فعالیت اجتماعی و فرهنگی نیز مطرح شود. اما مشکل زمانی آغاز میشود که این عمل به افراط و تفریط کشیده شود و خرید و مصرف به چیزی فراتر از یک فعالیت عادی تبدیل گردد و به سمت «کالایی شدن» پیش برود.
او در ادامه به معنای کالایی شدن اشاره کرد و گفت: این وضعیت به معنای تبدیل کردن تمامی جنبههای زندگی به کالا است. در این حالت، افراد برای رسیدن به خرسندی باید به شکل سیریناپذیری خرید و مصرف کنند. این فرایند به تدریج به یک عادت تبدیل میشود و نهتنها بر رفتار فرد تأثیر میگذارد، بلکه بر نوع نگرش او به زندگی و اطرافیانش نیز دامن میزند. بهعبارتدیگر، افراد در این حالت بهجای روابط انسانی معنادار به وسایل و اشیاء وابسته میشوند.
اکبری با تأکید بر اینکه امروزه ارتباط افراد با یکدیگر بر اساس نیازهای مادی است، گفت: در این فرآیند، دنیای انسانی به شکل فزایندهای به ابزاری برای دستیابی به لذتها و خرسندیهای آنی تبدیل میشود. افراد بهجای ارتباطهای عمیق و معنادار با دیگران، به دیدگاههای سطحی و مادینگرانه روی میآورند. این امر به تدریج موجب میشود که انسانها در تعاملات خود نسبت به یکدیگر به شکل کالاهای قابل خرید و فروش رفتار کنند و بهجای اینکه یکدیگر را بهعنوان موجوداتی با احساسات و نیازهای عمیق ببینند، آنها را بهعنوان ابزارهایی برای کسب لذت و خرسندی در نظر بگیرند.
او تصریح کرد: در روابط عاطفی، افراد ممکن است به دنبال شریکانی باشند که دارای ویژگیهای خاصی باشند تا بتوانند از آنها بهرهبرداری کنند. این ویژگیها میتواند شامل زیبایی ظاهری، وضعیت اجتماعی یا اقتصادی و حتی تواناییهای جنسی باشد. پس از مدتی، هنگامی که این نیازها تأمین میشود، فرد ممکن است بهجای ارزش و احترام به شریکش، او را بهعنوان یک کالا در نظر بگیرد که باید مصرف شود و سپس کنار گذاشته شود. این چرخه در جوامع مدرن و مصرفگرا بهویژه با تبلیغات و رسانهها که بر نیاز به خرید و مصرف تأکید میکنند، بیشتر دیده میشود.
اکبری افزود: نکته قابل توجه در این وضعیت این است که چنین افرادی نهتنها در فرآیند کالایی دیدن دیگران، خودشان نیز قلب ماهیت میشوند. آنها بهتدریج از ارزشهای انسانی خود دور میشوند و به کالاهایی برای دیگران تبدیل میشوند. فردی که به دنبال جلب توجه و تأیید دیگران است، ممکن است بهطور مداوم به دنبال خرید لباسهای گرانقیمت، خودروهای لوکس یا دیگر کالاهای مادی باشد تا بتواند خود را بهعنوان یک کالا مقبول نشان دهد. این فرد برای جلب توجه و تأیید دیگران باید همیشه در حال خرید و مصرف باشد و به همین دلیل دست از تلاش برای رشد و توسعه شخصیت خود برمیدارد.
او در خصوص نتیجه فرایند کالایی شدن جوامع گفت: در نهایت، این روند میتواند به یک دور باطل منجر شود که در آن افراد هرچه بیشتر در پی کالاها و مصرف آنها هستند، از ماهیت انسانی و ارزشهای ذاتی خود فاصله میگیرند. آنها تبدیل به کالاهایی برای یکدیگر میشوند و هر چه در این مسیر پیش میروند، از خود واقعیشان و تواناییهای انسانیشان تهیتر میشوند. این وضعیت نهتنها به آسیبهای فردی میانجامد، بلکه میتواند به کاهش روابط انسانی و همدلی در جامعه منجر شود. بنابراین، ضروری است که به این وضعیت توجه کنیم و سعی کنیم با ایجاد توازن در زندگی، از افتادن در دام کالایی شدن جلوگیری کنیم.
ارسال نظر