معناسازی با تصاویر/ نگاهی به فیلم «مدار موازی»

به گزارش رکنا، فیلم «مدار موازی» ساخته پژمان واثقی با تصاویر ابتدایی مبهم و پیچیده و با اصوات عجیب و غریب و گاهی آزار دهنده و تک داستان‌های مینی مالیستی بی ارتباط و در عین حال با لایه زیرین مرتبط، شروع می‌شود.

کم کم شخصیت‌های داستان معرفی شده و برای بیننده با تکرارهای متعدد در سراسر فیلم به نوعی شوخی و خنده بدل می‌شود.

تاکید زیاد بر نشانه‌ها در فضای سیاهی مطلق و سفیدی آزار دهنده و نماهای درشت از صورت اشک‌دار، خونین و ترس بیشتر پرسوناژ ها، بیننده را وادار به معنا سازی کرده و با تصاویر کولاژی، کشف و شهودی مطابق فهم مخاطب در ذهن متبادر می‌شود.

روند تصاویر و نگاه‌های شخصیت‌ها از تاریکی و بی رنگی شروع شده و کم کم در سیر حوادث به تک رنگی و روشنایی نزدیک می‌شود.

نماد آتش در زمستان سرد طاقت فرسا را می‌توان از اسطوره سیزیف که آتش را از خدایان به سرقت می‌برد و به انسان های فلاکت زده هدیه می‌دهد، دانست و این انسان‌های در بنده کشیده را کمی آسایش و آرامش داده و هرچند آن زن‌ها و تک و توک مردها در اسارت به سر می‌برند و در نهایت تعدادی از زن ها به آزادی می‌رسند.

موج فرکانس‌هایی که در یک بی زمانی و مکانی مجهول که گاهی نور  و گاهی صداهای  شکنجه‌ وار روح و روان شان را به بند می‌کشانند.

این فیلم بدون دیالوگ را می‌توان چند بار دید و معناهای فراوانی از دل آن استخراج کرد هر چند به باور نگارنده، همگی عوامل اصلی و فرعی دست اندرکار فیلم «مدار موازی» از معنای کاری راکه انجام داده‌اند، اطلاعات اندکی داشته‌اند، در عوض کارگردان اثر هر آنچه را خواسته و دانسته‌هایش را در سرتاسر فیلم  آگاهانه، کاشته است.

تماشای این فیلم برای کسانی که به دنبال مفاهیم تازه و ترکیب کردن تصاویر به منظور رسیدن به معنای جدید هستند، بسیار سودمند است.

واثقی کمی از کمال گرایی‌اش کوتاه بیاید و بعضی از تصاویر به غایت تکرار شده را و افکت‌های آزار دهنده که گاهی سوهان روح می‌شوند را تعدیل کند، اثر بهتر دیده می‌شود.

سینمای تجربه گرایانه، پیشرو و عامل رشد و ارتقای زبان سینما است. امید است که با توجه به شرایط وخیم جامعه، نسل جدید از تجربه‌های جدید نهراسند.

ذبیح‌الله رحمانی